زندگینامه و بیوگرافی ماری کالکینز | Mary Calkins
ماری کالکینز یا Mary Whiton Calkins در حقیقت ماری ویتون کالکینز روانشناس و فیلسوفی بود که در واپسین دهههای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم زندگی میکرد. دورانی که زنان به تازگی فرصتهایی برای حضور پیدا کرده بودند و هنوز گامهای خود را برای موفقیت با تردید برمیداشتند. بهويژه وقتی پای حضور در دانشگاه و البته تدریس در دانشگاه پیش کشیده میشد.
ماری کالکینز زنی خودساخته و مصمم بود که توانست علاوه بر ارائه مفهوم خود در روانشناسی و ایجاد نگرشی جدید، نام خود را بهعنوان نخستین زنی ثبت کند که به ریاست انجمن روانشناسی آمریکا رسیده است.
فهرست مطالب
بیوگرافی و زندگینامه ماری کالکینز
خانواده کالکینز در ۳۰ مارس ۱۸۶۸ شاهد تولد نخستین فرزند از بین ۵ فرزند خود بودند. آنها صاحب دختری شدند که تصمیم گرفتند نام او را ماری ویتون کالکینز بگذارند. ماری کالکینز تا هفدهمین بهار زندگی خود را در شهرِ بوفالو، ایالت نیویورک گذراند و بعد از آن بهعلت تغییر مکان شغل پدر، به همراه خانواده، از نیویورک به ماساچوست نقل مکان کرد و تا آخر عمر نیز در همانجا ماندگار شد.
ماری کالکینز با ثبتنام در کالج به فرصت ایدهالی برای شروع زندگی جدید دست یافت، البته نباید از توجه و علاقه پدر ماری برای ادامه تحصیلات او چشمپوشی کرد. کالکینز جوان در سال ۱۸۸۵ با مدرک لیسانس فلسفه فارغالتحصیل شد؛ ولی علاقهٔ او به دانش باعث شده بود که حتی اوقات فراغت خود را نیز صرف یادگیری زبان یونانی کند. او حتی زبان یونانی را به برادران خود نیز آموزش داد و نخستین تجربههای تدریس را به دست آورد. ماری نیز مانند هر انسانی از خود میپرسید که چگونه آیندهای درخشان داشته باشیم؟ و البته تقدیر نیز در پیدا کردن نقشه زندگی به او کمک کرد.
کالکینز چگونه با روانشناسی آشنا شد؟
این زمانی بود که خانواده کالکینز تصمیم گرفت به سفر گستردهای در اروپا دست بزند و ماری از ماحصل تجربه سفر و بازدید از لایپزیگ، یونان و ایتالیا نگاه جدیدی به زندگی پیدا کرد. در نتیجه زمانیکه خانواده بعد از ۱۸ ماه سفر به خانه بازگشت ماری بهعنوان ناظر درس دانشجویان و سپس معلم در کالج ولزلی مشغول شد و فرصتی یافت تا توانمندی خود را به دیگران اثبات کند.
در همین زمان کالج ولزلی در حال برنامهریزی دورهای از روانشناسی در بخش فلسفه بود و یکی از استادان فلسفه دانشگاه که شیوهٔ تدریس ماری کالکینز را میپسندید، به او توصیه کرد مسئولیت تدریس این دوره روانشناسی را به عهده گیرد. ماری برای تصاحب این فرصت ارزشمند باید یکسال به مطالعه روانشناسی میپرداخت؛ اما موانع بزرگتری از درک مفاهیم اختلالات روانشناسی و روانپزشکی پیشروی او بود.
ماری کالکینز چگونه سد هاروارد را درهم شکست؟
در آن مقطع تنها دو دانشگاه کلارک و هاروارد دوره تحصیلات روانشناسی داشتند و البته هاروارد به محل زندگی ماری کالکینز نزدیکتر نیز بود. در آن زمان هنوز تحصیل زنان در هاروارد ممنوع بود؛ ولی کالکینز بهواسطه تلاش پدر و رئیس کالج ولزلی توانست در در سمینارهای تحصیلات تکمیلی هاروارد شرکت کند. درواقع او تنها مجوزی برای حضور در کلاس درس را دریافت کرد و پذیرش کاملی از طرف هاروارد در کار نبود.
با این همه، ماری کالکینز در ۱۸۹۱ در حالی به کالج ولزلی بازگشت که عنوان آموزشیار روانشناسی را از آن خود کرده بود. البته او در سالهای پیشرو نیز به حضور در هاروارد ادامه داد و از حمایت اساتید دیگر برخوردار بود.
پروفسورهای هاروارد با دفاع از توانمندی ماری کالکینز به مدیریت فشار میآوردند تا وی را بهعنوان دانشجوی دکترا بپذیرد؛ اما خودشیفتگی مردانه در مدیریت هاروارد ریشه عمیقی داشت. کالکینز مقدمات دوره دکتری را تکمیل کرد و حتی توانست گواهینامه حضور در امتحان جامع دکتری را در ۱۸۹۵ دریافت کند؛ ولیکن دانشگاه هاروارد هیچگاه بهعنوان دانشجوی رسمی او را ثبت نام نکرد. هرچند اساتید هاروارد از اصرار خود برای توافق اعطای مدرک دانشگاه به ماری کالکینز دست برنداشتند؛ اما گویی مرغ هاروارد یک پا داشت و لایحه اساتید رد شد. البته هاروارد قدرت عشق پدران به سعادت دختران را فراموش کرده بود.
چگونه ماری کالکینز به الگویی برای زنان پیشرو تبدیل شد؟
از چند سال قبل پدری که موفقیت دختر خود را در کسب تحصیلات عالی میدانست با ایده جدیدی به هاروارد آمد که نتیجه تلاش او تأسیس کالج رادکلیف بود. کالج رادکلیف نهتنها بخش ویژهٔ آموزش عالی زنان در دانشگاه هاروارد بود؛ بلکه جایگاهی والا در اذهان زنان، همشان دانشگاه هاروارد پیدا کرده بود.
کالج رادکلیف تصمیم گرفت، مدرک دکترا را به ماری کالکینز اعطا کند؛ ولی در کمال شگفتی این ماری بود که از پذیرش این مدرک خودداری کرد. ماری معتقد بود پذیرش این مدرک از سمت کالج رادکلیف منجر میشود، هاروارد همچنان از پذیرش زنان بهعنوان دانشجو سرباز زند.
در حقیقت ماری کالکینز با فداکاری هوشمندانهای درصد حمایت از حق طبیعی و هویت تمام زنان شایسته برای حضور بهعنوان دانشجو در دانشگاه بود و این در حالی بود که در همان زمان سه زن دیگر این مدرک را پذیرفتند. نکته جالب این بود که مشابه چنین موقعیتی چند بار دیگر در زندگی ماری رخ داد؛ ولی او هرگز سعادت زنان را به سعادت خود ترجیح نداد.
ماری کالکینز چگونه روانشناسی و فلسفه را متحول کرد؟
ماری کالکینز با چاپ نخستین کتاب درسیاش در سال ۱۹۰۱ با عنوان مقدمهای بر روانشناسی دهه ۱۹۹۰ را با درخشش آغاز کرد. این درحالی بود که کتاب تفسیر رویا فروید، تنها یکسال قبل منتشر شده بود و کارل یونگ کتاب روانشناسی زوال عقل را در ۱۹۰۷ منتشر کرد تا بتواند شرح دهد روانکاوی یونگ چیست؟
ماری کالکینز در خارج از فضای دانشگاه هاروارد اعتبار ویژهای داشت، با نامزدی در چهاردهمین انتخابات انجمن روانشناسی آمریکا موفق شد بهعنوان نخستین زن بر مسند ریاست انجمن بنشیند. همچنین ماری در ۱۹۰۳ نیز توانست در جایگاه دوازدهم فهرست ۵۰ روانشناس برتر سال بدرخشد.
اما ماری کالکینز اندیشههای بزرگتری در سر داشت و از اشتباهات رایج در مدیریت زمان که عامل مهمی برای وقفه در پیشرفت بود پرهیز میکرد. او که مورد تمجید همکاران بود با تامین نخستین بودجه خود که ۲۲۰ دلار بود، توانست تاثیر بزرگی در تأسیس یکی از نخستین آزمایشگاههای روانشناسی آمریکا در کالج ولزلی بگذارد.
از همین جهات بود که دانشگاه کلمبیا در ۱۹۰۹ و کالج اسمیت در ۱۹۱۰ به ماری کالکینز درجه دکترای افتخاری را اعطا کردند. هشت سال بعد ماری توانست بهعنوان رئیس انجمن فلسفه آمریکا نیز دست پیدا کند و با این عضویت، نخستین زنی بود که در هر دو جامعه فلسفه و روانشناسی شایسته چنین احترام و تفقدی شده بود.
ماری کالکینز به جایگاه خود واقف بود و از نظر سیاسی نیز حامی اتحادیه مصرف ملی بود که پایهگذار آن بانو جین آدامز و جوزفین شاو لاول از زنان پیشرو و مدافع حقوق زنان بودند. همچنین کالکینز به پشتیبانی از فعالیتهای اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا نیز میپرداخت که در تلاش برای حفظ آزادیهای فردی و حفظ هویت افراد بود.
سرانجام کالکینز درحالیکه تنها یک ماه مانده بود تا ۶۷مین بهار زندگی خود را جشن بگیرد بر اثر ابتلا به سرطان، چشم از جهان فرو بست.
آثار ارزشمند ماری کالکینز در روانشناسی چه بود؟
ماری کالکینز عمدهٔ تلاش پژوهشی خود را معطوف به روانشناسی کرده بود. در نظر کالکینز، خود یا نفس آدمی بهعنوان نیرویی ه
وشیار و متحرک در دنیای روانشناسی بود و به همین جهت تصمیم گرفت نام مطالعات روانشناسی خود را ارگانیسم آگاه بنامد که متمرکز بر سه بخش بود. بخش نخست روی سوژه یا مفهوم کننده کار یا خود، بخش دوم روی ابژه به معنای مفعول و بخش سوم به رابطه بین این دو میپرداخت.
ماری کالکینز اعتقاد داشت هسته اصلی مطالعهٔ روانشناسی، خودآگاهی است. شهامت ابراز نظر در آن روزگار برای ایجاد یک مکتب جدید روانشناسی که بر دو نوع ساختارگرا و کارکردگرا پایهگذاری شده بود، آنهم از سمت یک زن، خود بهتنهایی اقدامی ستایش برانگیز و ستودنی بود.
ماری کالکینز در نخستین کتاب خود بهنام مقدمهای بر روانشناسی بهمعرفی تئوریهای خود پرداخته بود؛ ولی سخنرانی مهم او در زمان قبول ریاست انجمن روانشناسان آمریکا که به معرفی عمیقی درباره مفهوم خود در روانشناسی پرداخت که نشانی آشکار از چشمانداز وسیع اندیشه او و درسی بزرگ برای ما بود تا بدانیم چگونه آینده خود را بسازیم و آینده ای روشن داشته باشیم؟
کالکینز برای تجارب خود در محیط زندگی و نقش اجتماعی آن ارزش فراوانی قائل بود و تحلیلهای او درباره نفس، به توسعه مفهوم خود در روانشناسی کمک شایانی میکرد.
کالکینز زنی الهام بخش در علم و پیشگام در زندگی
هنگامیکه ماری کالکینز در دانشگاه به تحصیل مشغول بود توانست یک دوره فشردهٔ مطالعه درباره رویا را نیز از سربگذارند. همین انگیزهای بود تا رویاهای خود و همکارانش را مورد تجزیهوتحلیل قرار دهد. نتیجه پژوهشها روی این رویاها که بیش از ۳۵۰ خواب ثبت شده بود، بهقدری تاثیرگذار بود که توجه زیگموند فروید را نیز جلب کرد. از همین جهت فروید در ادامه تلاشهایش برای تفسیر رویا به تحلیل رویاهای ماری کالکینز نیز اشاره کرده است.
اما آنچه که باعث شهرت خاص کالکینز است پایاننامه او است که به توسعه تکنیکهای جفتهای متداعی میپردازد و میتواند در تقویت حافظه و مدیریت آن موثر باشد. در روش ماری کالکینز با ارائه یک سری جفت عدد و رنگ فرایند بهخاطر سپردن اعداد یا رنگها آسان شود. هرچند ماری کالکینز این پژوهش را چندان با اهمیت نمیدانست؛ ولی ماجرا بهنحوی پیش رفت که منتقد اصلی او گئورگ میولر با اصطلاح یافتههای ماری، توانست روش تداعیهای صحیح را ایجاد کند و بر شهرت و احترام ماری کالکینز افزوده شد.
ماری کالکینز را باید از پیشگامانی دانست که نهتنها باعث رشد روانشناسی شدند؛ بلکه با شکستن سد حضور زنان در جامعه، علم روانشناسی و انواع رویکردها و روشهای درمانی روانشناسی را مدیون خود کردند.
کالکینز هم در نقش یک نویسنده و فعال اجتماعی برجسته، در راه رفع تبعیض زنان به مبارزه مشغول بود و هم در نقش یک پژوهشگر به نتایج و ابعاد مختلف این موضوع میپرداخت؛ بنابراین عجیب نبود هنگامیکه حق رای زنان با مانع روبهرو میشد، ماری کالکینز روانشناس نیز در چندین همایش حق رای زنان به سخنرانی بپردازد. در حقیقت ماری کالکینز تا آخر عمر بر این عقیده بود که پیشرفت یک زن و پیشرفت زنان جامعه دو روی یک سکه است.
دیدگاهتان را بنویسید