خودشیفتگی چیست؟ خودشیفتگی به نوعی درگیری افراطی در خود میگویند به حدی که باعث میشود فرد نیازهای اطرافیان خود را نادیده بگیرد. همه افراد ممکن است گاهی رفتار خودشیفتگی را از خود بروز دهند، اما کسانی که خودشیفته واقعی هستند معمولاً به احساسات اطرافیان خود توجهی نمیکنند. این افراد تأثیری که رفتار آنها بر دیگران میگذارد را درک نمیکنند. خودشیفتگی انواع بسیار مختلفی دارد، بنابراین همه آنها ممکن است رفتار مشابهی نداشته باشند. این ویژگی نوعی اختلال شخصیتی محسوب میگردد. اگر دوست دارید در مورد علائم اختلال شخصیت خودشیفتگی نکات بیشتری بدانید، تا انتهای مطلب با ما باشید.
خودشیفتگی چیست؟
کلمه خودشیفته در فرهنگ ما کاربرد زیادی دارد، اما باید به این نکته توجه کرد که هر رفتار نادرستی به معنای خودشیفتگی نیست. معمولاً از این لغت برای توصیف افرادی استفاده میشود که خود را برتر از دیگران میدانند و بیش از اندازه خود را مهم میپندارند. البته این رفتار آنها نشاندهنده عشق به خود نیست، بلکه ناشی از عزت نفس پایین است. آنها همیشه دوست دارند تصویری بسیار بزرگ و ایدهآل از خودشان ارائه دهند، زیرا این کار سبب میشود که از احساسات بد درونی که درباره خودشان دارند، فاصله بگیرند. این ویژگی افراد خودشیفته در روابط عاطفی نیز باعث مشکلات متعددی میشود.
آیا افراد میدانند که دارای خودشیفتگی هستند؟
معمولاً افراد خودشیفته به خوبی نسبت به ویژگیهای بد خودآگاهی دارند، اما نمیپذیرند که دچار چنین اختلالی هستند و دست به انکار میزنند. مهمترین چیز در درمان این افراد نیز پذیرفتن اختلال از سوی فرد مبتلاست. در برخی از موردها نیز ممکن است خودشان متوجه این ویژگی نباشند. این افراد میتوانند با تشویق و حمایتهای اطرافیان برای شروع فرایند درمان متقاعد شوند. این کار کیفیت زندگی آنها را نیز بهبود میبخشد.
رفتارهای افراد مبتلا به خودشیفتگی چیست؟
خودشیفتگی چیست؟ خودشیفتگی مربوط به احساس استحقاق است. افرادی که به این اختلال مبتلا هستند، به طور ذاتی تمایل دارند خود را مهمتر و برتر از دیگران بدانند. این میتواند تمایل یک فرد یا بخشی از یک گروه باشد. رفتار افراد خودشیفته چنین باورهایی را تقویت میکند. به طور مثال، ممکن است فردی از رابطه خود بهمنظور بهبود عزت نفس، تحسین و تمجید اطرافیان استفاده نماید. این کار حس مطلوب دیگران بودن را در آنها تقویت میکند. این حس با دوستداشتن و عشق به خود تفاوت زیادی دارد.
فردی که خودش را دوست دارد برای واقعیت بخشیدن به این حس نیازی به تأیید و تمجید اطرافیان خود ندارد. خودشیفتهها ممکن است طیف گستردهای از رفتارها را از خود بروز دهند. شاید رفتارهایی که با ملایمت انجام میشوند تأثیر زیادی بر روابط نگذارند، اما انواع شدیدتر این رفتارها میتواند به سوءاستفاده و کنترل منجر شود. هنگامی که این رفتارها به یک الگو تبدیل شوند، آسیبهای فراوانی از خود برجا میگذارند.
۱۴ ویژگی های شخصیتی افراد خودشیفته
افرادی که به اختلال خودشیفتگی مبتلا هستند رفتارهای گوناگونی با اطرافیان خود دارند. برخی از رفتارهای خودشیفتهها به شرح زیر است:
- حس محقبودن در همه چیز: افراد مبتلا به خودشیفتگی رفتارهای گوناگونی از خود نشان میدهند. یکی از نشانههای این افراد این است که خود را بالاتر و بهتر از سایرین میبینند. به همین خاطر استحقاق این را دارند که بهترین رفتارها با آنها انجام گیرد. از نظر افراد خودشیفته، دیگران باید خواستههای آنها را بیچونوچرا انجام دهند و هیچ قانونی برای آنها وجود ندارد.
- رفتار کنترلگر: کنترلگری از صفات بارز افراد مبتلا به خودشیفتگی است. خودشیفته در بدو آشنایی با افراد سعی دارند آنها را راضی نمایند و با این کار آنها را تحتتأثیر خودشان قرار دهند، اما در نهایت نیازهای خود را در اولویت میگذارند. معنای رفتار کنترلگر در خودشیفتگی چیست؟ هنگامی که خودشیفتهها با افراد دیگر ارتباط برقرار میکنند سعی دارند فاصله معینی داشته باشند تا بتوانند فرد موردنظر را کنترل نمایند. از این گذشته، خودشیفتهها ممکن است برای رسیدن به خواستههایشان از دیگران سو استفاده نمایند.
- نیاز به تحسین دیگران: افراد خودشیفته همیشه نیاز دارند دیگران از آنها تعریف و تمجید کنند. افراد با چنین رفتارهایی سعی دارند از طریق دیگران اعتبار کسب کنند. آنها برای تحسین دیگران حتی درباره دستاوردها و موفقیتهای خود اغراق میکنند. خودشیفتهها فکر میکنند که با قدردانی دیگران میتوانند عزت نفس خود را بهبود ببخشند.
- فاقد حس همدلی با دیگران: خودشیفتهها نمیتوانند با دیگران احساس همدلی نمایند. آنها بههیچعنوان با نیازها، احساسات دیگران و خواستههای آنان همدلی نمیکنند. بدین ترتیب هیچ مسئولیتپذیری در برابر اطرافیان خود نخواهند داشت.
- غرور و تکبر فراوان: کسانی که به خودشیفتگی دچار هستند، خود را در هر حالتی برتر از دیگران میدانند. به همین خاطر زمانی که از سوی اطرافیان رفتاری را که فکر میکنند شایسته آن هستند، دریافت نمیکنند دست به بدرفتاری و بیادبی میزنند. نقطه ضعف افراد خودشیفته بیتوجهی به آنها است. البته رفتار آنها در قبال دیگران کاملاً برعکس است. آنها با کسانی که فکر میکنند هم رده آنها نیستند رفتار و صحبتهای بیادبانهای دارند.
- قدرت تخیل بالا برای خواستهها: خودشیفتهها قدرت تخیل بالایی دارند. به همین دلیل در تصوراتشان خود را فردی با عشق، قدرت و درخشان میبینند که از هر نظر ایدهآل است. اغلب ما احتمالاً آرزوهای بزرگی در مورد ثروتمندی، نفوذ و قدرت داریم. این موضوع در افراد مبتلا به خودشیفتگی نوعی مکانیسم دفاعی محسوب میگردد. دکتر مارکلی در مورد این که خودشیفتگی چیست و خودشیفته کیست میگوید که برای این افراد دو روی سکه وجود دارد: روی آسیبپذیر و روی بزرگ. هیچکدام نمیتوانند بدون دیگری وجود داشته باشند. در پشت جسارت افراد دچار اختلال خودشیفتگی فقدان عزت نفس مشاهده میشود. برخورداری از فانتزیهای مختلف بهجای شایستگیها باعث میشود همیشه در خیالاتشان فرد موفقی باشند و آن کسی که دوست دارند باشند (نه خود واقعی) را راحتتر بسازند.
- حسادتکردن به اطرافیانشان: یکی از ویژگیهای بارز افراد دارای خودشیفتگی این است که به دیگران حسادت میکنند. این افراد بیشتر وقت خود را صرف حسادتکردن به چیزهایی که دیگران دارند، میکنند. هنگام حسادت خودشیفتهها یکی دیگر از ویژگیهای آنان نیز بروز پیدا میکند. به طور مثال، آنها چون معتقد هستند در همه حال از دیگران برتر هستند و شایستگی بیشتری دارند، سعی میکنند دستاوردهای دیگران را کوچک بشمارند. آنها فکر میکنند که دیگران نیز خصلت حسادت دارند و به موفقیتهای آنان حسادت میکنند. موفقیتهای آنان چه به صورت خیالی باشد و چه واقعی، افراد خودشیفته بر این باور هستند که باید به آنها حسادت نمود.
- حس برتری نسبت به دیگران: ما همیشه بر این باور هستیم که هر انسانی دارای ویژگیهای خاص خود است. ممکن است شما در کاری مهارت و استعداد داشته باشید و فرد دیگری چنین نباشد. برای افرادی که دچار خودشیفتگی هستند این باور کمی متفاوت است. خودشیفتهها معتقد هستند که خاص بودن و منحصربهفردی آنها در حدی است که سایر افراد قادر به درک آنها نیستند. این موضوع در همه جنبههای زندگی خودشیفتهها نمایان است. این حس خاص بودن و خودبرتربینی آنها موجب میشود که فکر کنند تنها افراد بسیار ردهبالا، برجسته و والامقام شایستگی ارتباط با آنها را دارند. خودشیفتگی چیست و افراد خودشیفته چه ویژگی هایی دارند؟ جایگاه خودشیفتهها به حدی بالاست که تنها افراد با درجات اجتماعی هم سطح آنها اجازه معاشرت دارند.
- رفتارهای استثماری: این بسیار طبیعی است که افراد مبتلا به خودشیفتگی بهخاطر خودخواهی و رسیدن به اهدافشان از دیگران سو استفاده نمایند. البته این موضوع میتواند به صورت ناخودآگاه نیز برای آنها رخ دهد. افراد خودشیفته همواره دوست دارند اعتبار کسب نمایند. به همین خاطر ممکن است مایل به برقراری روابط و دوستیهایی باشند که به آنها جایگاه اجتماعی خاصی مانند موقعیت و ثروت میدهد.
- روابط پیچیده و دارای مشکل: افراد خودشیفته همیشه روی خودشان تمرکز دارند به همین خاطر برقراری ارتباط معنادار با سایر انسانها برای آنها تا حدی سخت است. ناتوانی که آنها در برقراری ارتباط دارند موجب میشود که گاهی اوقات حس تنهایی، انزوا و سوءتفاهم را تجربه نمایند.
- عدم اعتماد به سایر افراد: کسانی که به خودشیفتگی دچار هستند معمولاً نمیتوانند به آدمهای اطرافشان اعتماد کنند. آنها مرتب در مورد انگیزههای دیگران فکر میکنند و به آنها شک دارند. این ویژگی آنها سبب میشود که از دیگران فاصله بگیرند تا خود را از آسیب در امان نگه دارند. بیاعتمادی به همه باعث میشود آنها نتوانند ارتباط چندان عمیقی برقرار نمایند.
- سرزنشکردن دیگران: از دیگر ویژگی های فرد خودشیفته میتوان به سرزنشکردن آنها اشاره نمود. زمانی که روزگار بر وفق مراد خودشیفتهها نیست و خواستههای آنان در اولویت قرار نمیگیرد، ممکن است با سرزنشکردن اطرافیان پاسخ آنها را بدهند. آنها هیچگاه به دنبال توضیح درونی برای عدم اجابت خواستههایشان نیستند و همیشه انگشت اتهامشان بهسوی دیگران است.
- عدم تعادل احساسات: عدم تعادل احساسات در خودشیفتگی چیست؟ کسانی که دچار اختلال خودشیفتگی هستند، معمولاً برای شناسایی نوع احساسشان و نیازهایی که دارند، تلاش میکنند. عدم شفافیت درباره هویت آنها منجر به احساساتی نظیر پوچی و سرگردانی میگردد و از بین بردن چنین احساساتی کار دشواری است. ضعف افراد خودشیفته در این است که شناخت جامع و دقیقی از احساسات خود ندارند، بنابراین قادر به تصمیمگیریهای صحیح در زمینههای مختلف نیستند.
- مرزبندی ضعیف با دیگران: خودشیفتهها معمولاً نمیتوانند مرزبندی صحیحی بین خود و اطرافیانشان ایجاد نمایند. به همین خاطر اغلب در شرایطی قرار میگیرند که به احساسات آنها و نیازهایشان توجهی نمیشود و مورد حرمت و احترام نیستند. این عوامل در طول زمان زمینه رنجش و ناراحتی افراد را فراهم میکند.
چگونه میتوانیم یک شخصیت خودشیفته را تشخیص دهیم؟
کسانی که رفتارهایی نظیر علائم خودشیفتگی دارند، باید برای اطمینانیافتن از ابتلا به این اختلال با یک مشاور صحبت نمایند. تراپیست میتواند با گرفتن تستهای مختلف و همچنین بررسیهای بسیار دقیق اختلال خودشیفتگی را تشخیص دهد. خودشیفتگی یک اختلال پیچیده است. به همین خاطر برای اطمینان از ابتلا به آن صرفاً نمیتوان به مشاهده چند ویژگی درون یک فرد بسنده کرد. بهتر است در صورت وجود هر شک و شبههای در این خصوص با یک مشاور سلامت روان صحبت نمایید. علل گوناگونی ممکن است برای رفتارهایی مانند کنترلگری وجود داشته باشد؛ بنابراین نمیتوان همیشه آن را به خودشیفتگی ربط داد.
چگونه از بروز خودشیفتگی پیشگیری کنیم؟
در بخشهای قبلی در مورد عواملی که ممکن است در ابتلا به اختلال خودشیفتگی نقش داشته باشند، صحبت کردیم. ابتلا به خودشیفتگی ممکن است به دلایل ژنتیکی، رفتارهای نامناسب والدین و محیط زندگی نهچندان خوب باشد. اگر این بیماری از طریق ژنتیکی انتقال یابد که نمیتوان برای پیشگیری از ابتلا به آن کار خاصی انجام داد. سایر عواملی که انسانها در آن نقش دارند را میتوان کنترل نمود. به طور مثال، والدین از طریق مشاوره رفتار بهتری با کودکان خود داشته باشند. همچنین محیط مناسبی را برای پرورش فرزندان فراهم نمایند. یکی از راههای پیشگیری از این بیماری، آگاهسازی جامعه از آن است.
چرا برخیها تبدیل به افراد خودشیفته می شوند؟
تبدیلشدن به یک فرد خودشیفته در اثر آسیبهای روانی طولانیمدت رخ میدهد و به همین خاطر درمان آن نیز به زمان زیادی احتیاج دارد. در اینجا به چند عاملی که ممکن است در ابتلای افراد به خودشیفتگی نقش داشته باشند، میپردازیم. دلایل مرتبط با خودشیفتگی عبارتاند از:
ژنتیک و عوامل ارثی
نقش ژنتیک در بروز خودشیفتگی چیست؟ دانشمندان طی تحقیقات گستردهای که روی این اختلال داشتند، متوجه شدند که ویژگیهای شخصیتی که با خودشیفتگی در ارتباط است، مانند احساس استحقاق داشتن در همه چیز میتواند به صورت ژنتیکی انتقال یابد. همچنین عوامل ارثی میتوانند در نوع خودشیفتگی که افراد به آن مبتلا میشوند نیز نقش ایفا کنند. به طور مثال، والدینی که دچار اختلال خودشیفتگی NPD هستند این صفت را به فرزندان خود منتقل نمیکنند، اما وجود اختلال خودشیفتگی میتواند ریسک ابتلا به آن را در کودکان بالا ببرد. ممکن است برخی افراد نیز به صورت ژنتیکی در ابتلا به NPD استعداد داشته باشند.
پرورش فرزندان
در برخی از تحقیقات طیف زیادی از رفتارهای والدین با ابتلا شدن به خودشیفتگی ارتباط پیدا کرده است. ما همیشه فکر میکنیم که تنها رفتارهایی مانند بیتوجهی، آزار و بدرفتاری برای سلامت کودکان مضر است. گاهی اوقات والدینی که همیشه با نیت خوب و خوشبینانه برخورد میکنند نیز ممکن است شیوه تربیتی مناسبی نداشته باشند. به طور مثال، برخی از تحقیقات نشان میدهد که محافظت بیش از اندازه از فرزندان نیز ممکن است ریسک ابتلا به خودشیفتگی آسیبپذیر را افزایش دهد. از طرفی بین ارزشگذاشتن بیش از اندازه والدین و نرمش بهخرجدادن آن و اختلال شخصیت خودشیفتگی نیز ارتباط وجود دارد. فرزندانی که سطح درست و مناسبی از ستایش برای موفقیتها را دریافت نمیکنند یا مرزی برای آنها قائل نیستند، ممکن است در آینده خصوصیات افراد مبتلا به خودشیفتگی را از خود بروز دهند.
فرهنگ محیط
علاوه بر شیوههای تربیتی که والدین به کار میگیرند، فرهنگی که در آن زندگی میکنید نیز ممکن است در ابتلا به خودشیفتگی مؤثر باشد. بدرفتارهای دوران کودکی میتواند خطر ابتلا به انواع مختلف خودشیفتگی بهویژه نوع NPD را افزایش دهد. به نظر شما نقش فرهنگ جامعه در بروز خودشیفتگی چیست؟ با مطالعات گستردهای که روی افراد دچار خودشیفتگی انجام دادند، متوجه شدند که ممکن است خودشیفتگی در فرهنگهای فردیگرا در بین افراد مرسومتر باشد.
تجربههای بد فرزندان در دوران کودکی در محیطهایی همچون مدرسه، مهدکودک و… نیز میتواند در آینده نقش زیادی در ابتلا به خودشیفتگی داشته باشد. به طور مثال، فرزندانی که قلدریهای زیادی را در مدرسه یا مهدکودک توسط همسالان خود تجربه کردهاند، ممکن است در بزرگسالی ویژگیهای یک خودشیفته را از خود نشان دهند، بهخصوص اگر در طولانیمدت آزار و اذیت دیده باشند.
دلایل بیولوژیکی
اخیراً مطالعات بیولوژیکی گستردهای که روی افراد صورتگرفته، نشان داده است که این عوامل میتوانند در ابتلای افراد به خودشیفتگی نقش داشته باشند. افرادی که به خودشیفتگی مبتلا هستند سطح بالایی از استرس اکسیداتیو را تجربه میکنند. این عدم تعادل مولکولی میتواند همه بدن را تحتفشار قرار دهد. اسکنهای مغزی انجامگرفته حاکی از آن است که افراد مبتلا به اختلال خودشیفتگی در بخشهایی از مغز خود ماده خاکستری کمتری دارند که این قسمتها با ویژگی همدلی ارتباط دارد.
دانشمندان علوم اعصاب نیز یک ارتباط بین خودشیفتگی و تغییرات لوب پیشانی یافتهاند. البته در این زمینه لازم است تحقیقات جامعتری صورت گیرد، اما ممکن است در آینده تنها با نگاهکردن به مغز یک فرد، بتوان ویژگیهای خودشیفتگی آن را شناسایی نمود. برخی از دانشمندان نیز باور دارند که ویژگیهای فیزیکی و ظاهری نیز ممکن است در ابتلا به خودشیفتگی نقش مؤثری ایفا نماید. جذابیتهای فیزیکی، تواناییهای ورزشی و قدرت همگی با انواع شدیدتر خودشیفتگی ارتباط دارند. ظاهر یکی از مواردی است که میتواند شخصیت افراد را شکل دهد.
عوارض اختلال شخصیت خودشیفته
عوارضی مرتبط با خودشیفتگی چیست؟ افرادی که با خودشیفتهها مراوده دارند چطور تحتتأثیر رفتارهای آنان قرار میگیرند؟ طی یکی از مطالعات صورتگرفته در سال ۲۰۲۰ بر روی افرادی که رابطه نزدیکی با افراد مبتلا به خودشیفتگی دارند مشخص شد که این افراد سطح بالایی از اضطراب را تجربه می کنند و در نهایت ممکن است دچار افسردگی شوند. این آمار در مقایسه با افرادی که با مبتلایان سایر اختلالات خلقی در ارتباط هستند بسیار بیشتر است.
از طرفی همیشه به نظر میرسد افرادی که دارای ویژگیهای خودشیفتگی هستند عزت نفس بالایی را تجربه میکنند، اما این یک باور پوشالی است. این افراد هیچگاه اعتراف نمیکنند که چرا عزت نفس ندارم، اما رفتارهای آنان همیشه این را نشان میدهد. آنها میتوانند نسبت به انتقادها و حرفهای دیگران بسیار خشن و عصبانی شوند. ازدستدادن برتری که از دید خودشان نسبت به دیگران دارند نیز میتواند با واکنشهای بدی از سوی آنها پاسخ داده شود.
آنها ممکن است دست به کنترل یا سو استفاده از دیگران بزنند. رفتارهای افراد خودشیفته میتواند باعث تضعیف تواناییهای عملی افراد برای تجربه یک زندگی مستقل و کاهش اعتماد به نفس آنها شود. به همین خاطر افرادی که با خودشیفتهها در ارتباط هستند علیرغم سو استفادههایی که از آنها میشود همچنان در رابطه میمانند. یکی از تحقیقات سال ۲۰۲۱ نشان داده است که حتی هنگامی که مردم از ارتباط با خودشیفتهها خوششان نمیآید نیز احساس میکنند همچنان از هر نظر به آنها وابسته هستند.
آیا افراد خودشیفته قابل درمان هستند؟
مهمترین نکتهای که همیشه باید به آن توجه نمود این است درمان اختلالات مربوط به خودشیفتگی در هر شرایطی ضرورت دارد. در صورتی که اختلالات خودشیفتگی درمان نشود میتواند مشکلات و چالشهای فراوانی را پیشروی افراد قرار دهد. مهمترین مشکلات مربوط به خودشیفتگی چیست؟ یکی از این مشکلات نداشتن روابط سالم، افسردگی، اضطراب، مصرف الکل و اختلالات خوردن است. چنانچه با یکی از افراد مبتلا به خودشیفتگی در ارتباط هستید، باید از مشاوران سلامت روان کمک بگیرید.
رواندرمانی به افراد مبتلا به خودشیفتگی آموزش میدهد تا وضعیت خود را مدیریت کنند و رفتارهای منفی را اصلاح کنند. وقتی صحبت از درمان اختلال شخصیت خودشیفته به میان میآید، اشکال گفتگو درمانی برای اختلال شخصیت خودشیفته، مانند درمان شناختی رفتاری، همراه با داروهای اختلال شخصیت خودشیفته، مؤثرترین روشها در درمان این بیماری به شمار میروند. مهمترین گام درمانی این است که بدانیم چگونه با افراد خودشیفته رفتار کنیم.
نتیجهگیری
با صحبتهایی که امروز در مورد افراد خودشیفته داشتیم به نظر شما مردان خودشیفته عاشق چه زنانی میشوند؟ اغراق در موفقیتها و دستاوردهای زندگی، نادیدهگرفتن خواستههای دیگران و سو استفاده از روابط برای منافع شخصی را میتوان در خودشیفتهها مشاهده نمود. در برخی از موارد این رفتارها خفیف هستند و بهندرت رخ میدهند، اما گاهی اوقات این رفتارها در صورت کنترلنشدن میتواند به رابطهها آسیب بزند. با توجه به صحبتهای مطرحشده راه برخورد با خودشیفتگی چیست؟ کسانی که با خودشیفتهها در ارتباط هستند باید به دنبال دریافت کمک و حمایتهای حرفهای باشند. خودشیفتگی یک اختلال است، به همین خاطر باید برای درمان آن وقت گذاشت. اگر در مورد مقاله امروز سؤالی دارید، آن را با ما در میان بگذارید.