چگونه به فرد خودشیفته کمک کنیم؟

زندگی با  فرد خودشیفته می تواند یک چالش روزمره و در برخی موارد ممکن است بهترین انتخاب، قطع ارتباط با آن ها باشد. با این حال، امکان دارد کمک به خودشیفته باعث گردد تا شما علاوه بر کمک به او، در زندگی تان نیز تغییرات مثبتی ایجاد نمایید. جهت کمک به خودشیفته، شما می بایست جنبه های منحصر به فرد خودشیفتگی آن ها را بفهمید و از خود همدلی و همکاری نشان دهید و از آن به عنوان ابزاری به منظور متقاعد نمودن آن ها جهت اینکه به دنبال کمک گرفتن باشند استفاده نمایید و همچنان تا زمانی که آن ها شروع به یک فرآیند درمانی به همراه تمرین های حرفه ای روانی نکرده اند، حامی و پشتیبان آن ها بمانید. ابتدا ذکر این نکته ضروری است که لازم است ابتدا فرد خودشیفته را تشخیص دهید، بنابران پیشنهاد می شود مقاله چگونه فرد خودشیفته را تشخیص دهیم؟ را بخوانید.

بخش اول: فهمیدن خودشیفتگی آن ها

1-فرد خودشیفته را به عنوان شخصی با علائم منحصر به فرد بشناسید.

اختلالات شخصیت یک حالت مشترک و یکسان در هر شرایط نمی باشد، بلکه یک طیفی از تمایلات و علائم خودشیفتگی را شامل می شود. بدین معنی که هر مورد از خودشیفتگی مختص فردی خاص می باشد. بنابراین اولین قدم جهت کمک به خودشیفته گماشتن آن ها به عنوان یک فرد نیازمند به کمک فردی می باشد.

  • ممکن است شما بخوانید و یا بشنوید که افراد خودشیفته همگی مشابه یکدیگر می باشند و آن ها افراد شایسته ای برای معاشرت نیستند و شما باید با آن ها قطع ارتباط کنید. این ممکن است در برخی موارد درست باشد، اما خیلی از این اشخاص هم هستند که می توانند جهت بهبود علائم و رفتارهایشان تلاش و ممارست نمایند.
  • اختلال شخصیت خودشیفته می بایست به درستی توسط یک متخصص حرفه ای تشخیص داده شود. با این حال، یک راه اساسی برای شناسایی یک خودشیفته ذاتی این است که از خود بپرسید که آیا آن ها از گفتن جملاتی مثل ” متشکرم “، ” معذرت می خواهم “، “شرمنده ام ” و یا ” تو را بخشیدم ” عاجز هستند یا خیر؟

2-هرعلتی برای حمایت از آن ها را در نظر بگیرید.

دوعامل طبیعت و تربیت، عواملی ژنتیک و اجتماعی می باشند که در توسعه علائم خودشیفتگی یک فرد نقش دارند. جهت کمک به خودشیفته، دانستن عوامل محیطی و اجتماعی که بر روی فرد در زمان رشد وی تاثیرگذار بوده است، بسیار مفید خواهد بود.

  • به عنوان مثال، سوء استفاده های شدید زمان کودکی و یا آسیب روحی می تواند در بزرگسالی به علائم خودشیفتگی منجر شود و این دسته از افراد احتمالا از خودبزرگ بینی خودشان به عنوان پوششی جهت احساس ناامنی و نالایقی استفاده می نمایند.
  • اشخاصی که در کودکی هرگز مورد اصلاح و غضب واقع نشده و همیشه تشویق و ستایش شده اند، ممکن است بعدها به افرادی خودشیفته تبدیل شوند که اصولا نمی توانند کسی را بالاتر از خودشان ببینند.
عوامل دوران کودکی منجر به خودشیفتگی
سبک فرزندپروری والدین، در ایجاد شخصیت خودشیفته موثر است.

3-احتمال ایجاد تغییرات مثبت در آن ها را ارزیابی کنید.

علیرغم وجود اختلال شخصیت خودشیفته به عنوان یک طیف وسیع، این اختلال می تواند به طور کلی به دو دسته تقسیم گردد. احتمال موفقیت شما جهت کمک به خودشیفته بستگی به این دارد که فرد مورد نظر جزء کدام یک از این دو دسته قرار گرفته باشد.

  • افراد خودبزرگ بین که بر روی بزرگی خود در همه حال حتی فکر کردن در مورد دیگران تمرکز دارند. آن ها بیش تر تمایل به خوشحالی و پایداری و توانایی بیش تری جهت یادگیری همدلی و همکاری دارند.
  • افراد آسیب پذیر و اهل رقابت که شکست و پایین آمدن اشخاص دورشان را راهی برای ارتقاء موقعیت و اعتماد به نفسشان تلقی می کنند و همچنین آن ها احساس نا امنی و ناراحتی خود بابت موفقیت دیگران را مخفی نگه می دارند. در نتیجه عموما کمک به این دسته از افراد با چالش های بیش تری همراه خواهد بود.

4-بپذیرید که گاهی مجبور به جدا شدن از آن ها هستید.

قابل ستایش است که بخواهید راه کمک به خودشیفته را پیش بگیرید، خواه این فرد همکار، دوست، اقوام و … باشد. با این حال برخی متخصصان عقیده دارند که خودشیفتگان قادر به تغییر واقعی در خود نمی باشند و همچنین این امر حقیقت دارد که یک فرد خودشیفته تا وقتی خودش نخواهد به هیچ وجه تغییر نخواهد کرد. آن ها باید به دنبال کمک خواهی باشند و ضمنا شما نیز در شرایطی که به سلامتی جسمی و روحی تان لطمه وارد شد، باید اقدام به قطع ارتباط با فرد مورد نظر نمایید.

  • اگر فرد خودشیفته باعث آسیب های مهم روحی، روانی و یا جسمی در شما شود، علی الخصوص در شرایطی که نشانه ای از تغییر در خود نشان ندهند، مطمئنا بهترین تصمیم فاصله گرفتن از آن ها در حد ممکن می باشد.
  • بعضی اوقات پایان دادن به یک رابطه می تواند بهترین عامل جهت کمک به خودشیفته تلقی گردد. اما حتی این امر هم به تنهایی کافی نمی باشد.
  • افراد خودشیفته ممکن است فرآیند درمانی را رها کرده و ناتمام بگذارند، چرا که آن ها غالبا قادر به ایجاد یک رابطه درمانی با مشاور خود نمی باشند، زیرا همچنان بر این باورند که نیازی به کمک و درمان ندارند.

بخش دوم: استفاده از برخورد دوستانه

1-حد و حدودهای مشخصی برای فرد خودشیفته تعیین و اجرا کنید.

حفظ حد و حدودهای مشخص، امری مهم جهت کمک به خودشیفته می باشد. به طور واضح بگویید که تحمل کدام یک از رفتارهای آن ها را ندارید و توضیح دهید که در صورت عدم رعایت این حد و حدودها چه عواقبی در انتظار آن ها خواهد بود.

  • به عنوان مثال، ممکن است بگویید “وقتی تو در مقابل دوستانت با من با لحن بد صحبت می کنی من احساس می کنم مورد بی احترامی قرار گرفته ام. اگر به این طرز رفتار ادامه دهی من نمی توانم به این رابطه ادامه دهم”
ابراز ناراحتی از رفتار فرد خودشیفته
سعی کنید همواره در برابر رفتارهای اشتباه فرد خودشیفته، ابراز ناراحتی کنید.

2-تلاش کنید تا مسائل را از دیدگاه آن ها ببینید.

رفتارتدافعی و خشمگین در مقابل فرد خودشیفته ساده می باشد، چرا که عمدتا آن ها قضاوت، تحقیر و یا به کل، عقاید و نیازهای شما را نادیده می گیرند. با این حال، به جای صرف نظرکردن و پشم پوشی، تلاش کنید تا روی دلایل درونی و ذاتی گفتار و رفتارشان تمرکز نمایید. تا جایی که ممکن است سعی کنید خودتان را به جای آن ها بگذارید.

  • دیدن مسائل از زاویه دید آن ها به این معنی نیست که شما مجبور به تایید و توجیه گفتار و رفتارهای آن ها می باشید. بلکه شما فقط نیاز است ریشه این رفتار و گفتار را کشف کنید.
  • شما ممکن است گاهی مجبور شوید که بپذیرید هیچ تغییر منطقی برای رفتار و گفتارشان وجود ندارد.

3-حس همدلی خود را جهت کمک به خودشیفته نشان دهید.

شما می توانید احساسات آن ها را با گوش دادن و ارائه اظهارنظرات دقیق، تایید نمایید. البته به خاطر داشته باشید که این تاییدیه به عنوان یک توجیه از سوی آن ها تلقی نگردد.

  • به عنوان مثال، اگر آن ها از شما گله کردند که چرا بابت موفقیتی که اخیرا کسب کردند تبریک نگفتید، بگویید ” بله موافقم، من می دانم که احساس تشویق نشدن بعد از کسب یک موفقیت خیلی باید نا امید کننده باشد.”
  • در بیشتر موارد، خوب است که با عباراتی مثل ” من می دانم” و یا ” من می فهمم” حس همدلی خود را به فرد خودشیفته نشان دهید.

4-حس همدلی خود را با لحن قاطعانه نشان دهید.

این نیمه دیگری از تقابل همدلی و برخوردی دوستانه می باشد. شما بایستی حس همدلی خود را با لحنی محکم و قاطع بیامیزید. به طوری که به آن ها بفهمانید که رفتارشان غیرقابل قبول می باشد و در صورت عدم تغییر منجر به پیامدهای منفی خواهد شد.

  • جملات “من می دانم” و “من می فهمم” را با عباراتی مثل “اما” و “اگرچه” یا “با این حال” تکمیل نمایید.
  • به عنوان مثال بگویید “من می دانم که عدم تمجید بعد از دستیابی به یک موفقیت حس بدی می باشد، اما این شایسته نیست که تو مرا قدرنشناس خطاب می کنی و رفتاری سرد با من داری. اگر بخواهی به این رفتار ادامه دهی مجبور به قطع رابطه با تو خواهم شد.”

5-اظهارات محکم و قاطع خود را جهت کمک به خودشیفته ادامه دهید.

غالبا صرف اینکه به آن ها بگویید عواقب منفی در انتظار می باشد، جهت تغییر آن ها کافی نمی باشد و کمک به خودشیفته نتیجه مطلوبی نخواهد داشت. در اکثرموارد، افراد خودشیفته تنها در صورتی به دنبال کمک جهت تغییر می روند که رفتارهایشان به آن ها صدمه وارد نماید. به این معنی که شما مجبور هستید لااقل به صورت موقت ازاو فاصله گرفته و رابطه تان را کمرنگ نمایید و به این امید داشته باشید که آن ها درک کنند که بعضی مسائل نیاز به تغییر و اصلاح دارند.

  • به عنوان مثال، اگر مرتبا با او قرار ملاقات جهت معاشرت می گذارید، می توانید موقتا این قرارها را لغو کرده و بگویید “تا وقتی که قبول نکنی برخی از رفتارهایت نیاز به تغییر و اصلاح دارد نمی خواهم تو را ببینم. اگر تصمیم بگیری که تحت درمان قرار بگیری، من به هرطریق ممکن تو را حمایت خواهم کرد، چرا که می دانم راه سخت ولی مهمی را شروع کرده ای”
تهدید و برخورد قاطعانه جهت کمک به خودشیفته
برای کمک به فرد خودشیفته ، قاطعانه با او برخورد کنید.

بخش سوم: حمایت در طول درمان جهت کمک به خودشیفته

1-آن ها را در تشخیص حضور و اهمیت وجود دیگر افراد کمک کنید.

اگر خود فرد با میل شخصی با درمان اختلال شخصیت خودشیفته موافقت دارد، پس نیاز دارند که دست خوش یک روان درمانی بلند مدت و سخت (گفتار درمانی) یا  توسط یک روان درمان حرفه ای و کارکشته شوند. حتی اگر شما در جلسات درمان حضور ندارید(چون ممکن است الزاما به حضورتان  در جلسه نیازی نباشد)، هم چنان می توانید به آن ها بیرون از این جلسات با یادآوری مجدد و مستحکم سازی چیزی که در حال یادگیری آن هستند، کمک کنید. به عنوان مثال، یک واقعیت ساده، این که دیگر افراد واقعا وجود دارند و واقعا حضورشان مهم است.

  • حقیقتا متوجه دیگران بودن برای فرد خودشیفته یک مشکل متداول است و به تبع یک مرکز توجه مهم برای روان درمانی. اگر این را مناسب یافتید، با متخصص روان درمانی راجع به این که چگونه می توانید حامی مناسبی باشید، صحبت کنید.
  • شما ممکن است به طور مثال، فردا را به این تشویق کنید که دیگران را چه هنگام صحبت حضوری چه مجازی (مثلا نامه نگاری یا در پیام رسان ها) با نام کوچک خطاب کنند تا از این طریق بتوانند راحت تر روی مهارت های شنیداری و تشخیص فاصله شخصی با دیگران کار کنند.

2- آن ها را به توجه و آگاهی از طریق تکنیک خود مراقبتی ترغیب کنید.

این، یکی دیگر از روش های روان درمانی در خصوص اختلال شخصیت خودشیفتگی است. هدف در این روش، این است که شخص خود را بیرون از یک فعل و انفعال به عنوان یک ناظر در محیط خلاء تصور کند. این کار به فرد کمک می کند که نسبت به محیط افراد خود بیشتر متوجه و آگاه شوند، مخصوصا این که چگونه گفتار آن ها روی سایر افراد تاثیر می گذارد.

  • به عنوان مثال، ممکن است شما شخص را ترغیب کنید که خودش را هنگام مواجهه با همکارش به عنوان ناظر تصور کند. سپس بپرسید که آیا این کار به آن ها یک دیدگاه جدید در مورد این که چگونه همکارشان را در نظراتشان تفسیر کنند، داده است یا خیر؟
  • یا، ممکن است از آن ها بخواهید که از دیدگاه ناظر به یک شرایط خاص، نگاه کند. مثلا بگویید : ممکن است یک لحظه با استفاده از تکنیک خود مراقبتی به این شرایط نگاه کنی و این را بگویی که چرا من احساس نادیده گرفته شدن دارم؟
نقش خودمراقبتی در کمک به خودشیفته
کمک به فرد خودشیفته را از خودمراقبتی خودتان آغاز کنید!

3- از جملات دلگرم کننده مثبت جهت کمک به خودشیفته استفاده کنید و نکوهش و انتقاد را از جملاتتان حذف کنید.

هر فرصتی که برای ابراز جملات مثبت و دلگرم کننده به دست می آورید را غنیمت بدانید و به آن اهمیت بدهید و حتما روی آن تاکید کنید. مثلا اگر شخص با رفتاری واقعی و نفوذ پذیر گفت ” متاسفم” یا “عذر می خواهم” ، قدر دانیتان را نسبت به این رفتار نشان دهید، مثلا با گفتن “متشکرم، شنیدن این جملات از تو خیلی برایم ارزشمند است.”

  • پذیرفتن و ادامه درمان برای افراد خودشیفته بسیار دشوار است. پس این بسیار حائز اهمیت است که شما جهت کمک به خودشیفته به ابراز تشویقات مثبت خود ادامه دهید. برای مثال با گفتن “من به تو بخاطر سختکوشی در طول جریان کاری که در حال انجام آن هستی، افتخار می کنم.”
  • تاسرحد امکان نکوهش و انتقاد از رفتار آن ها را در جملاتتان محدود کنید. البتا این به این معنی نیست که از جملاتی که با آن در ذهن فرد قدرت نفوذ دارید، صرف نظر کنید. زیرا آن ها همچنان نیاز دارند که بدانند گفتار و اعمال آن ها پیامدهایی برایشان به همراه خواهد داشت.

4-صبور و مثبت بمانید و حس شوخ طبعی خود را جهت کمک به خودشیفته حفظ کنید.

درمان برای شخص با اختلال شخصیت خودشیفته دشوار خواهد بود و همچنین برای شما نیز به عنوان یک دوست، آشنا یا دیگر شخصِ خاص قطعا سخت خواهد بود. در این راه بالا و پایین ها، پسرفت بعد از پیشرفت و زمان هایی که شخص فقط می خواهد درمان را رها کرده و به اصطلاح “خودش باشد” ، وجود دارد. پس صبور باشید و هم خودتان و هم آن ها را در این راه مدام تشویق کنید. واقعا نیاز است که از خودتان نیز برای کار سختی که متحمل می شوید، سپاسگزاری کنید.

  • برای خودتان نیز وقت خالی کنید و به انجام فعالیت هایی که علاقه مندید بپردازید. هم با شریک زندگیتان هم بدون آن ها. به دنبال فرصت هایی برای خندیدن و خوش گذرانی بگردید، چون این واقعا می تواند کمک کننده باشد.
  • هنگامی که آن ها در جلسه درمان هستند، با یکی از دوستان قدیمی تماس بگیرید و با آنها یک گفت و گوی لذت بخش داشته باشید. همچنین می توانید از کلاس های ایروبیک یا یوگا برای خالی کردن ذهنتان کمک بگیرید.
نشان دادن چهره ای شاد و صبور در طول درمان فردخودشیفته
برای کمک به فرد خودشیفته، باید صبور و استوار باشید.

مقاله “چگونه به فرد خودشیفته کمک کنیم؟”، ترجمه امير شيرين زاده، روانشناس و رواندرمانگر باليني مي باشد. اين مقاله توسط جمعي از مشاوران حرفه اي نگارش شده است. اصل مقاله را به زبان انگليسي مي توانيد در لينک زير مشاهده کنيد:
How to Help a Narcissist

در انتخاب تراپیست مناسب مشکل دارید؟

ما در اینجا هستیم تا به شما در انتخاب بهترین تراپیست کمک کنیم.

4 دیدگاه دربارهٔ «چگونه به فرد خودشیفته کمک کنیم؟»

  1. علیرضا مهدیزاده

    بسیار سپاسگذارم.مطلب و مقاله بسیار جامع و موثری هست.چه بسا که بسیاری از زندگی ها به دلیل ندانستن این موضوع متلاشی شده

  2. توی چندین سایتی که در خصوص خودشیفتگی خوندم مطالب شما بهترین بود
    واقعا ممنونم

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا