دلایل انتخاب اشتباه همسر
ما خودمان را گول میزنیم!
گاهی در رابطهمان علائمی میبینیم که نشان میدهند طرف مقابل انتخاب مناسبی نیست، اما همچنان خود را قانع میکنیم که عاشق او هستیم. این خودفریبی معمولاً به دلیل ترسهایی مانند ترس از تنهایی یا عدم یافتن شریک دیگری است. ریشه این ترسها عمدتاً به مشکلات در عزت نفس و طرحوارههای ذهنی بازمیگردد. با صداقت نسبت به خود و شناخت بهتر رابطهمان، میتوانیم انتخابهای بهتری داشته باشیم.
ترس از تنهایی ما را به رابطه میکشاند!
بسیاری از افراد به دلیل عدم توانایی در لذت بردن از تنهایی، وارد رابطههای عاطفی میشوند. این افراد به دنبال این هستند که فرد دیگری آنها را دوست داشته باشد و از تنهایی و احساس بیارزش بودن نجات دهد. چنین روابطی اغلب به وابستگی شدید و در نتیجه مشکلاتی مانند حسادت و کنترلگری منجر میشود. در نتیجه، حتی اگر رابطه به ازدواج ختم شود، به ندرت موفقیتآمیز خواهد بود.
هر عشقی، عشق واقعی نیست!
عشق در روانشناسی به انواع مختلف تقسیم میشود. هر احساس یا عشقی که تجربه میکنیم، لزوماً عشق واقعی نیست. وقتی این تفاوت را درک نکنیم، ممکن است دچار اشتباه شده و احساسات موقت را با عشق حقیقی اشتباه بگیریم. این اشتباه میتواند به ازدواجهای ناپایدار و مشکلات طولانیمدت منجر شود.
انتخاب همسر بر اساس توصیههای دیگران!
بسیاری از افراد همسر خود را بر اساس نظر و توصیه خانواده یا اطرافیان انتخاب میکنند. مثلاً ممکن است بهخاطر توصیه والدین، فقط به شغل یا وضعیت مالی طرف مقابل توجه کنیم و سایر ویژگیهای مهم او را نادیده بگیریم. پیروی از این مسیر بدون در نظر گرفتن سایر جنبهها میتواند منجر به انتخابهای نادرست و نارضایتی در زندگی زناشویی شود.
فشار خانواده برای ازدواج!
برخی افراد تحت فشار خانواده قرار دارند و به دلیل این فشار، با اولین فردی که ملاقات میکنند ازدواج میکنند. این نوع انتخاب عجولانه معمولاً منجر به تصمیمات نادرست میشود، چرا که فرصت کافی برای بررسی سازگاری با شریک عاطفی وجود ندارد.
نداشتن معیارهای مشخص!
بعضی افراد بدون داشتن معیارهای مشخص برای ازدواج، وارد رابطه میشوند. عدم شناخت کافی از نیازها و انتظارات خود، انتخابهای نادرست را به همراه دارد. برای داشتن یک رابطه پایدار، ضروری است که هر فرد بداند دقیقاً چه چیزی از شریک زندگی خود میخواهد.
نادیده گرفتن هشدارها!
افرادی که علائم هشداردهنده را در رابطه نادیده میگیرند، معمولاً بهخاطر دلایل احساسی درگیر میشوند. این هشدارها میتواند شامل رفتارهایی مانند خیانت، تفاوتهای اساسی یا رفتارهای ناسالم باشد. نادیده گرفتن این علائم در نهایت به انتخاب نادرست همسر منجر میشود.
فکر میکنیم که میتوانیم تغییرش دهیم!
گاهی افراد با این امید وارد رابطه میشوند که شریک عاطفی خود را تغییر دهند و او را به تصویر دلخواهشان تبدیل کنند. این تفکر اشتباه است، زیرا تغییر شخصیت یا رفتارهای اساسی یک فرد امکانپذیر نیست و این توقعات میتواند به ناامیدی و شکست در ازدواج منجر شود.
معیارهای اشتباه!
برخی از افراد معیارهایی برای ازدواج انتخاب میکنند که بیش از حد بر مسائل ظاهری یا مادی تمرکز دارند. انتخاب همسر بر اساس ثروت، ظاهر یا شغل بدون توجه به شخصیت و اخلاق طرف مقابل، معمولاً به رابطهای بیپایه و شکستخورده منجر میشود.
طرحوارههای ذهنی!
افراد اغلب به کسانی جذب میشوند که طرحوارههای ذهنیشان را فعالتر میکنند و به همین دلیل دچار آسیب بیشتری میشوند. به عنوان مثال، فردی با طرحواره شکست ممکن است به فردی قوی و موفق جذب شود، در حالی که این انتخاب به آسیبپذیری بیشتری منجر خواهد شد.
ملاک های اشتباه در ازدواج
معیارهای اشتباه در انتخاب همسر از مباحثی است که باید قبل از ازدواج از آن آگاهی کامل بدست بیاورید. انتخاب همسر یکی از مهمترین انتخابهای زندگی است، پس یک اشتباه کوچک در این انتخاب میتواند تمام آرزوهای ما را خراب کند و حسرت رسیدن به آنها را در دل باقی بگذارد. بسیاری از افراد هنگامی که حس میکنند توانستهاند بهترین تصمیم را برای ازدواج بگیرند، دچار خطا و اشتباه میشوند و در حقیقت با معیارهای اشتباه در انتخاب همسر بزرگترین خطای زندگیشان را مرتکب میشوند. در حقیقت برخی معیارهای اشتباه در انتخاب همسر مربوط به تلههایی است که برای انتخاب، سر راه ما پهن میشوند و ما بیخبر از آنها و به تصور انتخاب درست در دام آنها گیر میکنیم و در این مقاله از مرکز مشاوره آنلاین دکتر شیرین زاده به دلایل انتخاب اشتباه همسر اشاره میکنیم و برای توضیح میدهیم.
عشق بیاندازه
درسـت است که عشق از لوازم اصلی ازدواج است، اما کافی نیست. بسیاری از عشقها روزی به نفرت تبدیل خواهند شد زیرا افراد، تحت تأثیر هیجانات و احساسات هستند و در این شرایط چشم و گوش و عقل و منطق خوب کار نمیکنند. این وضعیت بسیار بحرانی است زیرا مغز در این حالت بهطور درست کار نمیکند و چشم عیبهای معشوق را نمیبیند و گوش از شنیدن حرفهای منطقی و عقلانی دیگران ناشنوا میشود. در حقیقت همه چیز بهتر از آنچه که هست دیده میشود. اما حقیقت این است که دیر یا زود این هیجانات آتشین فروکش میکند و ممکن است این فروکش شدن آنقدر دیر اتفاق بیفتد که دیگر کار از کار گذشته باشد.
انتخاب دلی یا عقلی
سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است که پس اگر اینگونه است و عشق ناشی از هیجانات است، پس آیا نباید به عشق در انتخاب توجه داشت و آیا باید آن را از معیارهای اشتباه در انتخاب همسر به شمار آورد؟ پاسخ این است که در انتخاب همسر، عقل باید حرف اول را بزند و در نهایت قلب امضاء کند. بعد از آنکه معیارهای مهم را شناختید و از مشاور استفاده کردید، در نهایت باید به قلب خود رجوع کنید و از خود بپرسید که آیا فرد مورد نظر را میپسندید یا خیر؟
چرا در انتهای کار به قلب مراجعه نمود؟
زیرا اگر در همان ابتدا قلب گرایش پیدا کند، عقل و منطق به خوبی کار نخواهند کرد و عیوب و مشکلات فرد به چشم نمیآیند و فرد دیگر آنها را نمیبیند یا اینکه اگر هم ببیند توجهی نمیکند. ولی عقل هم به تنهایی کافی نیست، بلکه قلب هم از اهمیت ویژهای برخوردار است. منظور از اینکه قلب بپسندد آن نیست که فرد شیفته، عاشق و دیوانهی طرق مقابل خود شود، بلکه منظور فقط پسندیدن است. در حقیقت علف باید به دهن بزی شیرین بیاید.
ملاک های ظاهری غلط در ازدواج
ملاکهای ظاهری غلط در ازدواج آن دسته از ملاکهایی هسـتند که بدون تفـکر و تنها از روی ظاهر باعث میشوند تا انتخابهایمان را انجام دهیم. انتخاب همسر از مهمترین انتخابهای زندگی است و باید آگاه بود تا این انتخاب به اشتباه تنها با در نظر گرفتن ملاکهای ظاهری غلط صورت نگیرد. در این مطلب به مهمترین نکتهها در ارتباط با ملاکهای ظاهری غلط در ازدواج میپردازیم.
زیبایی از معیارهای اشتباه در انتخاب همسر
بدون شک زیبایی برای همگان جذاب و دوستداشتنی است، خدا هم زیباست و زیباییها را دوست دارد. هیچ کس از زیبایی گریزان نیست. اما برای بعضی افراد زیباییخواهی تا حدی است، که برای رسیدن به آن دست به کارهای ریسکپذیر، از جمله جراحیهای پرهزینه و خطرناک، میزنند. مدلهای مختلف مو و آرایشهای متنوع را امتحان میکنند، به باشگاههای بدنسازی میروند، آرایشگاههای نامتعارف را انتخاب میکنند و شاید افرادی باشند که بیشـتر درآمـد خود را صــرف زیباسـازی میکننـد. اما آیا زیبایی در ازدواج ملاکی قطعی و قدرتمند است و یا از ملاکهای ظاهری غلط؟ زیبایی در انتخاب همسر میتواند در حد معقول و منطقی جزو یکی از ملاکها باشد، اما وقتی نقش زیبایی در انتخاب، بیش از حد پررنگ باشد، دردسرها آغاز میشوند.
بسیاری از افرادی که برای طلاق به دادگاهها مراجعه میکنند و یا از زندگی خود ناراضی هستند، برای ازدواج بیش از هر چیز به مسألهی زیبایی اهمیت دادهاند. مثلاً وقتی از دختر خانمی میپرسیم ملاک شما برای انتخاب همسر چیست؟ میگوید زیبا باشد! هر چه بود اشکال ندارد!!! یا برعکس وقتی از آقا پسری این سؤال پرسیده میشود، میگوید: زیبا باشدا بقیه چیزهایش درست میشود!! این معیار بهطور حتم معیار معتبری برای انتخاب همسر نیست، مگر اینکه فرد واقعاً بخواهد تمام معیارهای دیگر را فدای زیبایی کند!
قبل از انتخاب همسر باید ملاکهایتان را اولویتبندی کنید. با اینکه زیبایی از اهمیت زیادی برخوردار است، اما باید به دقت به این مسأله فکر کرد که چه چیزهایی هست که برایتان نسبت به زیبایی از اهمیت بیشتری برخوردار است؟ حاضرید چه معیارهایی را برای زیبایی فدا کنید و بالعکس کدام معیارها وجود دارند که به هیچ وجه حاضر نیستید از آنها بگذرید؟! زیبایی امری نسبی است و قیافهی ظاهر زوجین بعد از مدتی برای یکدیگر شکل عادی به خود میگیرد. باید از خود این سؤال را بپرسید که اگر این فرد این همه زیبا نبود، باز هم او را انسان خوبی میدانستید؟ اگر بله، پس میتوانید برای انتخاب ازدواج روی آن شخص فکر کنید.
درست است که زیبایی اهمیت زیادی دارد، ولی این نکته را باید در نظر داشت که ویژگیهای منفی شخصیتی، اگر در فردی که دارای زیباییهای فوقالعادهای هم هست، وجود داشته باشد، به زودی باعث خستگی و دلزدگی شریک زندگیاش میشود، به حدی که زیبایی فرد، دیگر به چشمش نمیآید.
دلیل دیگر که ثابت میکند در نظر گرفتن زیبایی صرف از معیارهای اشتباه در انتخاب همسر است، این است که چنانچه شما و فرد زیبایی که به عنوان همسر انتخاب کردهاید، تقریباً در یک سطح نباشید، این امکان وجود دارد که همین مسأله خود منشأ اختلاف شود و به عنوان مثال نگاههای سنگین دیگران نسبت به همسرتان، شما را آزرده کند. همچنین ممکن است فرد زیبا مدام زیباییش را به رخ شما بکشد و حتی گاهی عنوان کند که لیاقتش بیشتر از اینها ست یا اینکه در اثر غرور کاذب، خود را بسیار بالاتر از شما بداند و بعد از ازدواج بنای ناسازگاری گذاشته و حس کند زیبایی و جوانیاش در زندگی با شما پایمال خواهد شد.
بنابراین بهتر است دختر و پسر از نظر زیبایی اختلاف فاحشی با یکدیگر نداشته باشند. بنابراین در صورتیکه بخواهید صرفاً به خاطر زیبایی فردی، او را به همسری برگزینید و عوامل دیگر را نادیده بگیرید، ممکن است در تلهی معیارهای اشتباه در انتخاب همسر گیر بیفتید.
موقعیت اجتماعی یا ثروت
از جمله دیگر ملاک های اشتباه در ازدواج ملاکی است که به عناوین و موقعیتهای چشمگیر و یا ثروت یک شخص مرتبط میشود. موقعیتهای چشمگیر و پایگاههای خاص اجتماعی به راحتی میتوانند سایر خصوصیات فرد را تحت تأثیر قرار دهند و چشم و گوش و عقل و منطق ما را روی بسیاری از مسائل ببندند. مثلاً جایگاه اجتماعی یک پسر یا دختر یا فرزند یک شخص بسیار مطرح و صاحبنام بودن باعث میشود تا ملاکهای دیگر نادیده گرفته شوند و تنها این ملاک اشتباه در ازدواج بر فرد تاثیر بگذارد.
شما میتوانید فردی را که فرزند یک قاضی یا یک تاجر مشهور یا فردی را که دارای یک جایگاه سیاسی مهم است، برای ازدواج انتخاب نکنید، زیرا ملاکهای شما متفاوت است؛ هرچند که ممکن است همه به شما بگویند که شانس بزرگی در زندگی آوردهاید و اگر بگویید آن فرد ملاکهای مورد نظر مرا ندارد و او را انتخاب نکنید، با شماتت و سرزنش اطرافیان مواجه شوید. گاه ممکن است حتی شما را احمق بدانند که به شانسی که به شما رو کرده دست رد میزنید. اما در واقع نباید حرف و انتقاد دیگران باعث شوند که علیرغم میل باطنیتان به ازدواجی که مطابق ملاکهای غلط در ازدواج است و شما از آن آگاهی دارید، تن دهید.
درست است که جایگاه اجتماعی و موقعیتهای چشمگیر برای انتخاب همسر دارای اهمیت است، اما نه اینکه تنها ملاک مهم باشد. تمامی معیارها باید بنا به اولویت سنجیده شوند و سپس تصمیم صحیح گرفته شود، به این شکل که با توجه به نیازهای خود، ملاکهایتان را دستهبندی کرده و به ترتیب آنها را در شخص مورد نظر بررسی کنید. اگر او ملاکهای مهمی را که شما مد نظر دارید داشت، میتوانید وارد مرحلهی شناخت و آشنایی شوید، نه اینکه با مشاهده موقعیت، جایگاه اجتماعی و ثروت وی، بدون در نظر گرفتن مسائل دیگر، انتخاب خود را به سرعت و با ملاکهای غلط در ازدواج انجام دهید.
احساساتی که با عشق اشتباه گرفته میشوند؟
برخی احساسات هستند که با عشق اشتباه گرفته میشوند، یعنی حسی شبیه به عشق دارد اما خیلی دور از آن هستند. عشق واقعی یک شبه اتفاق نمیافتد و نیاز به زمان و شناخت دارد. ۳ نوع از چنین حسهایی که با عشق اشتباه گرفته میشوند و میتوانند در زمرهی معیارهای اشتباه در انتخاب همسر به شمار آیند را در ادامه مرور میکنیم:
شهوت از معیارهای اشتباه در انتخاب همسر
حسی است که معمولاً با عشق در نگاه اول اشتباه گرفته میشود. به دلیل آنکه جاذبهی این حس بسیار زیاد است با عشق اشتباه گرفته میشود. در حقیقت شهوت یک حس شدید و ناگهانی جذب شدن به سمت کسی است که او را به خوبی نمیشناسید. شهوت احساسی شاد است که با شور و جاذبه همراه است. گرایشی که با شهوت در فرد ایجاد میشود، این حس را منتقل میکند که عاشق شده است و این حس کاملاً واقعی به نظر میرسد، اما در حقیقت مبنـایـی خیـالی دارد و بایسـتی آن را از معیارهای اشتباه در انتخاب همسر بدانیم.
بسیاری از افراد با اینکه برای هم کاملاً غریبه هستند، در دام شهوت میافتند. شهوت به معنی گرفتاری بسیار شدید جاذبهی فیزیکی به شخص مورد نظر به نحوی است که تمام مدت فرد به او فکر میکند و نمیتواند از او دور شود. احتمالاً بسیاری از شما این حس را تجربه کرده باشید (عطش بسیار شدید نسبت به شخص مورد نظر) اگر در این مورد کمتجربه باشید احتمال زیادی وجود دارد که عشق را با شهوت اشتباه بگیرید. برای اینکه عاشق کسی باشید باید او را خوب بشناسید.
شهوت در مراحل اولیهی یک رابطه اتفاق میافتد که هنوز شناختی از فرد مورد نظر وجود ندارد. شهوت بر مبنای خیال است نه واقعیت. واقعیت و خیال با هم یک جا جمع نمیشوند. عاشق شدن نیازمند «زمان» است و زمان لازم برای «شناخت بیشتر» است که عشق را به وجود میآورد. عشق نمیتواند فقط بر مبنای جذابیت فیزیکی باشد. البته درست است که جذابیت فیزیکی یکی از فاکتورهای مهم هر رابطه عاشقانه است، اما عاشقی فقط به آن محدود نمیشود و به تنهایی جزئی از معیارهای اشتباه در انتخاب همسر است.
چنانچه در رابطهای به شدت جذب جسم و فیزیک فرد مورد نظر هستید، بهطوری که هوش و حواس شما را برده، پس احتمالاً این رابطه بر مبنای شهوت است و شهوت با عشق واقعی تفاوت دارد.
علاقهی وسواسی از معیارهای اشتباه در انتخاب همسر
از دیگر معیارهای اشتباه در انتخاب همسر، علاقهای وسواسی شبیه به شهوت، ولی از آن گمراهکنندهتر و مخربتر است. وقتی افراد کمکم با هم آشنا میشوند، شهوت محو شده و از بین میرود، ولی علاقهی وسواسی همچنان پابرجا باقی میماند.
دلیلی که علاقهی وسواسی با عشق اشتباه گرفته میشود، آن است که افراد معمولاً احساسات خود را تحلیل منطقی میکنند. مثلاً آنها گمان میکنند که چون آن فرد مدام در ذهنشان حضور دارد و یک لحظه از فکر کردن به او خلاص نمیشوند، پس حتماً عاشق شدهاند. نکتـهی جالب در علاقهی وسواسی این است که هر چه تلاش و زمان بیشتری را صرف یک علاقهی وسواسی ناسالم کنید، این علاقه مدام بیشتر خواهد شد.
افرادی که به این حس گرفتار میشوند، معمولاً تا جایی پیش میروند که دیگر خودشان را فراموش میکنند، تا حدی که هویت خود را از دست میدهند و در چنین وضعیتی فرد بیشتر به شـخص مقـابل وابسـته میشـود تا جـایی کـه خود را نابـود مـیکند. ممــکن اسـت عشـق یکطرفه هم به عــلاقهی وسواسی تخریبکننده تبدیل شود. هنگامی که شخص گمان میکند در رابطهای است که وجود خارجی ندارد یا اینکه یک فرد انرژی بیشتری را نسبت به دیگری در رابطه صرف میکند، پایه و اساس علاقهی وسواسی شکل میگیرد.
اگر همیشه سعی میکنید طرفتان را خشنود کنید، در حالی که او مثل شما رفتار نمیکند و یا خودتان را گم کردهاید، یا همه تصمیمات زندگیتان را براساس احساسات و نیازهای آن فرد میگیرید، احتمالاً گرفتار علاقهی وسواسی شدهاید. عشق واقعی باعث رشد و پیشرفت افراد میشود در عشق واقعی هر دو طرف به پیشرفت و رشد یکدیگر کمک میکنند ولی علاقهی وسواسی تضعیفکننده است. پس درگیر این حس که از معیارهای اشتباه در انتخاب همسر است نیز نشوید.
روابط جایگزینی از معیارهای اشتباه در انتخاب همسر
این نوع رابطه که باز هم از معیارهای اشتباه در انتخاب همسر است، در حقیقت رابطهای است که خیلی زود بعد از تمام شدن یک رابطهی دیگر شروع میشود. در حقیقت افراد پس از آنکه رابطهی عاطفیشان شکست میخورد، برای رهایی از تنهایی بلافاصله سراغ رابطهی جدید میروند و از آنجا که نوع رابطهها نیز حسی شبیه به عشق دارند، با عشق اشتباه گرفته میشوند. افرادی که عشق را تجربه میکنند، دوست دارد عاشق باشند.
آنان خود را متقاعد میکنند که عاشق هستند و میخواهند امنیت رابطهی قبلی را در رابطهی جدید به دست آورند. در حقیقت چون به امنیت در رابطه عادت کرده بودند، میخواهند دوباره آن حس را به دست آورند، در حالی که واقعاً چنین نیست و راحتی و امنیت رابطهی قبل را از دست دادهاند.
وقتی رابطهی قبلی مدام جلوی پیشرفت رابطهی جدید را میگیرد، به این معنی است که فرد بهطور کامل رابطهی قبلی را تمام نکرده و این موضوع هنوز برای شخص و در ذهن او قابل برگشت است. هنوز هم سعی میکند مسائل و مشکلات رابطهی قبلی را حل کند. این نوع رابطهها که برای جایگزینی رابطهی قبلی شکستخورده ایجاد میشوند، حسی شبیه به عشــق دارند اما هنوز تحـت تأثیر احسـاسات ناراحتکننـدهی رابطهی قبـلی هستند و قبول شخص به عنوان همسـر از معیارهای اشتباه در انتخاب همسر است.
پیامدهای انتخاب همسر اشتباه
- آسیب به سلامت روانی و جسمانی: وقتی همسری انتخاب میکنید که مناسب شما نیست، احتمال وقوع بحث و درگیری زیاد است. این تنشها میتواند منجر به کاهش سلامت روانی و جسمانی شود. مشکلات روانی مانند افسردگی و اضطراب یا حتی بیماریهای روانتنی مانند مشکلات گوارشی، قلبی، و دردهای مزمن ممکن است ناشی از این نوع ازدواج باشد. بنابراین انتخاب صحیح همسر تأثیر مستقیمی بر سلامت کلی شما دارد.
- آسیب به فرزندان: در صورت داشتن فرزند، زندگی در محیطی پرتنش میتواند تاثیرات مخربی بر سلامت روانی و جسمانی کودکان داشته باشد. مشاهده رفتارهای ناسالم بین والدین و حضور در فضایی پر از مشکل، بر نگرش، شخصیت و آینده کودکان اثر منفی میگذارد. انتخاب همسر مناسب میتواند به ارتقای سلامت و رشد بهتر فرزندان کمک کند.
- طلاق: یکی از نتایج شایع ازدواجهای نادرست، طلاق است. هرچند طلاق در برخی شرایط انتخابی مناسب است، اما این فرآیند روانی دشوار و استرسزا است و میتواند عوارض روانی زیادی به همراه داشته باشد. از اینرو، طلاق بهعنوان یکی از پیامدهای منفی انتخاب همسر اشتباه شناخته میشود.
- خیانت: برخی افراد در مواجهه با یک ازدواج ناموفق، به جای اقدام برای طلاق و شروع دوباره، وارد رابطههای فرازناشویی میشوند. خیانت نه تنها به رابطه زناشویی آسیب میزند، بلکه مشکلات روانی و اخلاقی زیادی برای فرد به وجود میآورد. این نیز یکی از پیامدهای انتخاب نادرست همسر محسوب میشود.
نکاتی برای انتخاب همسر مناسب
- هوشیارانه انتخاب کنید: رفتارها و گفتار افراد نشانههای واضحی درباره شخصیتشان به شما میدهند. به جای اینکه احساسی عمل کنید، سعی کنید رفتارها و گفتارهای طرف مقابل را با دقت و واقعبینی ارزیابی کنید.
- گفتوگو و احساس امنیت اهمیت دارد: کسی را برگزینید که بتوانید آزادانه با او صحبت کنید و در کنارش احساس امنیت داشته باشید. دوستی و صمیمیت قبل از عشق در یک رابطه موفق بسیار مهم است، باید بتوانید بدون ترس و خجالت حرفهای خود را بزنید.
- داشتن تفاهم ضروری است: تفاهم به معنای شباهت کامل نیست، بلکه باید در زمینههای کلیدی مانند ارزشها، عقاید، و اهداف زندگی با یکدیگر همسو باشید. این هماهنگی به شما کمک میکند رابطهای پایدار و سالم داشته باشید.
- به تفاوتها فکر کنید: تفاوتها همیشه وجود دارند. اما باید بررسی کنید آیا میتوانید با این تفاوتها کنار بیایید و آیا شریک شما نیز توانایی پذیرش آنها را دارد. اگر تفاوتها در موضوعات مهمی است، آنها را نادیده نگیرید.
- جذابیت ظاهری را دستکم نگیرید: هرچند شخصیت و اخلاق در اولویت قرار دارند، اما ظاهر نیز باید برایتان جذاب باشد. کشش جنسی و احساسی نسبت به شریک زندگیتان در ازدواج اهمیت دارد و نباید آن را نادیده بگیرید.
- از افراد عجول دوری کنید: کسانی که به ازدواج سریع اصرار دارند ممکن است به دلایل نادرستی این عجله را داشته باشند. برای شناخت عمیقتر نیاز به زمان دارید، بنابراین از افرادی که به ازدواج عجله دارند، فاصله بگیرید.
- با کسی باشید که شما را خوشحال میکند: فردی را انتخاب کنید که توانایی شاد کردن شما را داشته باشد و خود نیز فردی شاد و پرانرژی باشد. شریک زندگی باید بتواند در کنار شما خوشبختی و آرامش ایجاد کند.
- احترام و اعتماد متقابل را جدی بگیرید: دو عنصر اساسی در یک رابطه موفق، اعتماد و احترام متقابل است. اگر این دو مورد وجود ندارد، ازدواج موفق نخواهد بود. مطمئن شوید این ویژگیها به شکل دو طرفه در رابطهتان وجود دارند.
- آموزش و یادگیری را فراموش نکنید: برای داشتن یک ازدواج موفق و انتخاب همسر مناسب، باید در این زمینه آموزشهای لازم را ببینید. شرکت در دورههای مرتبط و کسب مهارتهای لازم میتواند به شما کمک کند انتخاب بهتری داشته باشید.
سخن پایانی در مورد معیارهای اشتباه در انتخاب همسر
انتخاب همسر مناسب نه تنها ممکن است، بلکه با آگاهی و آموزشهای لازم میتواند به یک تصمیم موفق تبدیل شود. با دقت و استفاده از مهارتهایتان، میتوانید فردی را بیابید که برای زندگی مشترک مناسب باشد. شناخت دلایلی که باعث اشتباه در انتخاب همسر میشود و رفع آنها نیز ضروری است. همچنین، کمک گرفتن از مشاوران حرفهای یا شرکت در دورههای تخصصی مانند “جذب عشق از آشنایی تا ازدواج” میتواند شما را در این مسیر هدایت کند و انتخاب بهتری داشته باشید.
همانگونه که گفته شد انتخاب همسر یکی از مهمترین انتخابهایی است که هر فردی که قصد ازدواج دارد، بایستی نسبت به آن حساسیت لازم را به خرج داده و با آگاهی کامل نسبت به چنین امری اقدام نماید. متأسقانه در حال حاضر معیارهای اشتباه در انتخاب همسر و ملاک های غلط در ازدواج به صورت ناخودآگاه باعث نافرجام ماندن اهدافی میشوند که افراد برای دستیابی به آنها ازدواج کردهاند. از همین روی برای پیشگیری از چنین شکستی آگاهی هر چه بیشتر در مورد معیارهای اشتباه در انتخاب همسر میتواند راهکاری یاریده باشد.