تابهحال برایتان پیشآمده است که مورد بیمهری آشنایان و نزدیکان خود قرار گرفته باشید؟ یا این که با خودتان فکر کنید چرا من دوست داشتنی نیستم؟ برای چنین احساس درونی ممکن است دلایل متفاوتی وجود داشته باشد. خواندن این مقاله ممکن است راههای گوناگونی پیش روی شما قرار دهد. شما تنها نیستید و خوشبختانه راههای زیادی برای غلبه بر نگرانیهایتان وجود دارد. به منظور ارزش قائل شدن برای خود باید روشهای مختلف آن را یاد بگیرید و مهمتر این که آنها را در زمان و موقعیت درست به کار ببرید. ما در ادامه این روشها را برای شما شرح میدهیم، بنابراین انتهای مطلب را هرگز از دست ندهید.
فرصت رو از دست نده! با شرکت در کارگاههای تخصصی ما، از آموزش های حرفهای بهرهمند شوید. "*" فیلدهای الزامی را نشان می دهدهمین حالا در کارگاههای تحولساز ما ثبتنام کن!
همین حالا در کارگاههای تحولساز ما ثبتنام کن!
چرا من دوست داشتنی نیستم؟
انسان از بدو تولد نیازهای گوناگونی دارد که یکی از آنها توجه و محبت اطرافیان و والدین است. عدم برآوردهشدن این نیازها باعث میشود با خودمان بگوییم آیا من دوست داشتنی هستم؟ یا از رفتارهای دیگران برداشت کنید که کسی شما را دوست ندارد. مرور این افکار سبب میگردد که شما اسیر تلههای ذهنی شوید. تلههای ذهنی افکاری منفی هستند که نگرش شما را نسبت به همه مسائل زندگی و اطرافیانتان تغییر میدهند.
برخی از این احساسات نیز موقتی هستند. به طور مثال، هنگامی که فردی پس از سالها دوستی به صورت کاملاً ناگهانی شما را ترک میکند، زمانی که والدین شما چندان اهمیتی برای نیازها و خواستههایتان قائل نمیشوند و یا هنگامی که شریک زندگیتان توجه و عشق لازم را به شما نمیدهد و در نهایت ترکتان میکند. چنین اتفاقاتی ممکن است حس دوست داشتنی نبودن را به صورت موقتی در شما ایجاد کنند.
دوست داشتنی نبودن چه احساسی دارد؟
افرادی که حس ناکافی بودن و دوست داشتنی نبودن دارند با روشهای متفاوتی این احساسات را تجربه میکنند. به طور مثال:
- شاید برخی از آنها فکر کنند از اساس خوب نیستند و مشکل دارند بهطوریکه جذابیت و دوستداشتن آنها برای اطرافیان غیرممکن میشود.
- چرا من دوست داشتنی نیستم؟ کسی که در حق کسی اشتباهی مرتکب شده است شاید فکر کند به حدی کافی برای دوست داشته شدن شایسته نیست یا این که اگر دیگران متوجه اشتباه او شوند هرگز دوستش نخواهند داشت.
- کسانی که رفتارهای نامناسبی دارند و دیگران را از خودشان میرانند حس میکنند شایسته عشق و احترام دیگران نیستند.
نکتهای که همواره باید به یاد داشته باشید این است که احساس بی ارزشی و دوست داشتنی نبودن دلیلی بر واقعی بودن آنها نیست. هر فردی ارزشمند است و لیاقت عشق و احترام را دارد.
چرا فکر می کنیم دوست داشتنی نیستیم؟
در این جا به برخی از دلایلی که ممکن است سبب شود ما حس دوست داشتنی نبودن داشته باشیم، خواهیم پرداخت.
افسردگی یکی از دلایلی که فکر میکنیم دوست داشتنی نیستیم
دیدگاه شما به خودتان و روابطی که دارید به وسیله افسردگی تغییر میکند، چراکه این موضوع باعث باورهای بیاساس در واقعیت میگردد و شما را در یک چرخه بیانتهای منفیبافی اسیر میکند. اهمیتی ندارد کسانی که دوست دارید تا چه اندازه قابلاطمینان هستند، ممکن است مغزتان همه افکار منفی را مرور و تقویت نماید و باعث شود احساس کنید برای حفاظت از آنها فرد بیارزشی هستید. برای فردی که به افسردگی دچار است متقاعدکردن خودش برای نادرست بودن فکرهای منفی کار مشکلی است.
اختلال شخصیت مرزی یکی از دلایلی که فکر میکنیم دوست داشتنی نیستیم
کسانی که به چنین اختلالی دچار هستند، درک ناپایداری از خودشان ندارند. به همین خاطر تصور دوست داشتنی نبودن دارند. چنین افرادی به تفکر همه یا هیچ میرسند، به این معنا که یا همه آنها را دوست دارند یا هیچکس به معاشرت با آنان علاقهمند نیست.
سبک های دلبستگی یکی از دلایلی که فکر میکنیم دوست داشتنی نیستیم
افرادی که به مشکلات رهاشدن دچار هستند، روابط خود را غیرقابلاطمینان و ناامن میبینند. آنها همواره احساس میکنند لیاقت کافی برای جلب محبت دوست، پارتنر یا والدین خود را ندارند. این که با خودتان میگویید که چرا من دوست داشتنی نیستم به ترس از رهاشدن که ناشی از نوع دلبستگی است که در اوایل کودکی رخ میدهد، برمیگردد. چنانچه حس حمایت و مراقبت دارید، معمولاً سبک دلبستگی شما بهسوی ایمن شدن پیش میرود، اما اگر غفلت یا رهاشدن را تجربه کنید، ممکن است احساس ناامنی عمیقی در شما ایجاد کند.
سو استفاده کردن یکی از دلایلی که فکر میکنیم دوست داشتنی نیستیم
آزارهای جسمی و کلامی میتوانند عواقب بسیار بدی بر اعتماد به نفس و عزت نفس افراد بگذارند. با چنین
رفتارهایی حس بیارزشی در انسان پدید میآید. اغلب افراد سو استفادهگر راههایی مییابند که قربانی را
متقاعد کنند که سزاوار بدرفتاری است، لیاقت چیزهای خوب را ندارد و هیچکسی او را دوست ندارد، حتی اگر
چنین طرز فکری از اساس نادرست باشد. این یکی از تکنیکهای افراد سو استفادهگر است که با این ترفند
درک شما نسبت به واقعیت را تحریف میکنند.
عزت نفس پایین یکی از دلایلی که فکر میکنیم دوست داشتنی نیستیم
پایین بودن عزت نفس موجب میشود با احساس ارزشمندی درونی که دارید، درگیر باشید و مرتب تصاویر منفی و غلط از خودتان بسازید. شما فکر میکنید که هیچچیزی برای ارائهدادن ندارید و فرد بدردنخوری هستید. کسانی که عزت نفس پایینی دارند همواره روی عیبها و کمبودهایی که دارند، متمرکز هستند، آنها بههیچوجه استعدادها، مهارتها و نقاط قوتی که دارند را نمیبینند. رشد این افکار منفی سبب میشود مدیریت روابط، ایجاد حدومرز با اطرافیان و حس دوست داشتی بودن برای شما روزبهروز مشکلتر شود.
ضربه روحی یا تروما یکی از دلایلی که فکر میکنیم دوست داشتنی نیستیم
اغلب باورها و اعتقادات انسانها در دوران کودکی آنها شکل میگیرد. طرز فکر این که چرا محبوب نیستم، ممکن است از دوران کودکی ما منشأ گرفته باشد. آسیبهای دوران کودکی ممکن است به شکلهای گوناگونی رخ دهند. شاید شما توسط والدینتان نادیده گرفته شدهاید، والدین، خواهر یا برادری را ازدستدادهاید یا زندگی ناپایداری با والدین خود داشتهاید که از نظر روانی ناخوشایند هستند.
توهم این که چرا من دوست داشتنی نیستم، ممکن است ناشی از تروما باشد. بدین ترتیب احساس میکنید سزاوار اتفاقی که افتاده هستید یا اینکه لیاقت عشق را ندارید حتی اگر باور بهکلی اشتباه باشد. درک تفاوت عزت نفس و اعتماد به نفس و شرکت در کلاس های آن، میتواند باعث شود احساس بهتری به خودشان پیدا کنند.
اگر احساس کنید که دوست داشتنی نیستید، چه اتفاقی می افتد؟
احساس دوست داشتنی نبودن میتواند زندگی و روابط شما را به شیوههای مختلف تحتتأثیر قرار دهد. به همین دلیل برخی افراد برای مقابله با این مشکل سعی میکنند رفتارهایی انجام دهند تا دیگران آنها را دوست بدارند.
آنها هرگز قبول نمیکنند که ممکن است دیگران در حال سو استفاده از آنها باشند، زیرا نیاز مبرمی به کسب عشق از جانب دیگران دارند. چنین افرادی قادر به تعیین مرزهای سالم و درست بین خودشان و دیگران نیستند. هر انسانی به طور فطری نیاز به دوست داشته شدن دارد. حال کسی که باور دارد فرد جذابی برای دیگران نیست ممکن است مرزهای خود را به خوبی با دیگران مشخص نکرده باشد. این گروه از افراد معمولاً برای ایجاد ارتباط بهتر از نیازهای خودشان میگذرند.
آنها ممکن است متوجه نشوند که سزاوار رفتار خوب دیگران هستند، زیرا افرادی که احساس میکنند دوست داشتنی نیستند با تعیین و حفظ مرزها دستوپنجه نرم میکنند. فرد آزارگر نیاز قربانی خود به عشق را شناسایی کرده و سپس با او بدرفتاری میکند. مهم است که به یاد داشته باشید که هیچکس سزاوار سوءاستفاده نیست و این رفتار هرگز مناسب و قابلقبول نیست. این افراد باید مورد سو استفاده قرارگرفتن را بپذیرند و سپس به دنبال راهکارهایی برای دوست داشتن خود باشند.
چگونه می توانید با احساس دوست داشتنی نبودن کنار بیایید؟
هنگامی که مدام به ذهنتان میآید که چرا من دوست داشتنی نیستم، باید توجه داشته باشید که این طرز فکرها واقعیت ندارند. هر چیزی که به ذهن میآید درست نیست و نباید روی آن تمرکز نمود. افراد مبتلا به افسردگی، اختلالات شخصیتی، سابقه تروما و سایر مسائلی که ممکن است باعث شود افراد چنین حس بدی داشته باشند. این افراد بهتر است در ابتدا با مراجعه به تراپیست این مشکلات را برطرف نمایند سپس راه هایی برای دوست داشتن خود بیابند.
این احساسات میتواند موج عظیمی از خودگوییهای منفی را در ذهن شما ایجاد کند، زیرا به دلیل برخورداری از چنین احساساتی ممکن است از دست خودتان عصبانی شوید. هیچ اشکالی ندارد که شما افکاری نادرست یا مخالف باورهایتان داشته باشید. شخصیت خودتان را زیر نظر بگیرید تا بدانید که مدام دیگران را با خودتان مقایسه میکنید یا خیر. توجه کنید که احساسات شما نباید نادیده گرفته شوند. هر کسی لیاقت دارد از معجزه خداوند که عشق و محبت اطرافیان است، بهره ببرد.
آیا می توانید بر این احساس غلبه کنید؟
از خودم متنفرم چیکار کنم؟ این سؤال ممکن است ذهن افراد را درگیر کرده باشد و آنها ندانند چطور بر آن غلبه کنند. هر فردی میتواند بر احساس دوست داشتنی نبودن غلبه کند. استفاده از خدمات درمانی برای افرادی که دچار چنین احساساتی هستند، ضروری است. آنها باید روانشناسی را پیدا کنند که تخصصهای وی و دورههایی که گذرانده است با علائمی که دارند شباهت نزدیکی داشته باشد.
رعایت این موضوع میتواند به بهبود سریعتر کمک نماید و پیداکردن روشهای مناسب و سازگار با روحیه بیمار را آسانتر کند. درمانهای رفتاری باعث میشود که افکار نادرست به خوبی شناسایی شوند و همچنین جای خود را به افکار مثبت بدهند. البته شناسایی افکار نادرستی که میگویند چرا من دوست داشتنی نیستم، به تمرین و زمان زیادی نیاز دارد. یادگیری این تکنیک چالش بسیار سخت و طولانی است، اما با پشتیبانی اطرافیان و تصمیمگیریهای درست قابلانجام خواهد بود. همیشه برای هر مشکلی هزاران راهحل وجود دارد، بنابراین اصلاً لازم نیست در خصوص درمان این اختلال نگران باشید.
چطوری میتونم دوستداشتنی و محبوب باشم؟
چگونه خود را دوست داشته باشیم؟ بهترین راهکار چیست؟ شما باید طرز فکر خود را بپذیرید و به یاد داشته باشید که احساسات شما همیشه واقعیت ندارند. برای تغییر احساسات خود، اول باید بپذیرید که وجود دارند. حواستان باشد که هنگام احساس دوست داشتنی نبودن به خودتان یادآوری کنید که این احساس دلیل نمیشود کاری انجام داده باشید که لایق آن باشید. نیروهای بیرونی مانند افسردگی یا دلبستگی ممکن است چنین افکار منفی را ایجاد کرده باشند، اما این آنها را واقعی نمیکند. شما مجبور نیستید که فکری که به ذهنتان میآید را بپذیرید. هنگام هجوم چنین احساسی به مغزتان سعی کنید از دست خودتان عصبانی نشوید. شما قطعاً میتوانید آنها را تغییر دهید، اما این تغییرات یکشبه اتفاق نمیافتند.
چرا دوست داشتنی نیستم؟ امروز سعی کردیم به بررسی همه جوانب این سؤال بپردازیم. تعداد زیادی افراد ممکن است چنین موانعی سر راه خود داشته باشند. بهترین راه مقابله با چنین افکاری مراجعه به یک رواندرمانگر متخصص است. مهارتهای این افراد میتواند به بهبود این اختلال کمک کند. اگر احساس میکنید که لیاقت این را ندارید که با شما خوب رفتار شود، توجه به این احساس و شناسایی چنین ناسازگاریهایی اولین قدم مناسب برای مقابله با این افکار است.
همه ما در اغلب شرایط افکار اشتباهی داریم، اما باید یاد بگیریم آنها را شناسایی کرده و بهبود ببخشیم. هیچ انسانی ذاتاً دوست داشتنی نیست، بنابراین تمام افکاری که حول محور این که چرا من دوست داشتنی نیستم وجود دارند را کنار بگذارید. در عوض، شما شایسته این هستید که عزیزانتان با شما خوب رفتار کنند. چنانچه سؤالی در این مورد دارید میتوانید آن را با ما به اشتراک بگذارید.