افسردگی به عنوان یکی از اختلال خلقی احتمال دارد به شکل احساس غم، ازدستدادن یا خشم توصیف گردد که با فعالیتهای روزمره فرد تداخل ایجاد میکند. دلایل افسردگی بسیار متفاوت است. اگرچه افسردگی و غم در برخی ویژگیها مشترک هستند، اما افسردگی با اندوهی که پس ازدستدادن یکی از عزیزان احساس میشود، متفاوت است. فرد افسرده معمولاً اشتیاقی برای زندگی ندارد و همه چیز در نظر او پوچ و بیمعنی جلوه میکند. این بیماری ممکن است با نشانههای مختلفی در افراد ظاهر شود. اگر دوست دارید درباره مهمترین علت افسردگی بیشتر بدانید انتهای مقاله را از دست ندهید.
علل افسردگی چیست؟
نحوه بروز علائم و رفتارهایی که مردان و زنان برای کنارآمدن با افسردگی استفاده میکنند، ممکن است گوناگون باشد. به طور مثال، احتمال دارد مردان و زنان علائمی غیر از غم و اندوه از خود نشان دهند، در مقابل عصبانی یا تحریکپذیر به نظر آیند. حال دلایل بیماری افسردگی نیز مانند علائم آن بسیار متنوع است. این اختلال میتواند به دلایل ژنتیکی، آسیبهای کودکی، اتفاقات ناگوار و… رخ دهد که به بررسی آنها میپردازیم.
ژنتیک یکی از دلایل افسردگی
اگر در ابتلا به افسردگی سابقه خانوادگی دارید، خطر مبتلا شدن به این اختلال افزایش مییابد. افسردگی یک ویژگی پیچیده است، بنابراین به این صورت نیست که یک ژن منجر به بیماری افسردگی شود. به ارث رسیدن ژنهای مختلفی مانند اضطراب و کمالگرایی که زمینهساز بیماری افسردگی هستند، میتواند فرد را به افسردگی مبتلا کند.
ویژگیهای شخصیتی یکی از دلایل افسردگی
اختلالات شخصیتی گوناگون مانند اضطراب اجتماعی، کمبود اعتمادبهنفس، عزتنفس، کمالگرایی، روانرنجوری و درونگرایی همگی از عواملی هستند که در صورت تشدیدشدن میتوانند زمینه ابتلا به افسردگی را فراهم نمایند. حل این مشکلات شخصیتی میتواند در بهبود افسردگی یا جلوگیری از ابتلا به آن مفید واقع گردد. اگر دچار چنین مشکلاتی هستید، بهتر است هر چه سریعتر برای رفع آن اقدام نمایید. اکنون به صورت جزئیتر به عوامل افسردگی که زمینه ابتلا به آن را فراهم میکنند، میپردازیم.
اضطراب
دلایل افسردگی به طور غیرمعمول یک اثر کوچک از یک بیماری روانپزشکی دیگر نیست. بهعنوانمثال، افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی خواهان روابط متعدد اجتماعی هستند، اما به طرز ناتوانکنندهای از ورود به این روابط و آغاز آن میترسند. این افراد میتوانند بسیار تنها شوند و تنها گذران زندگی را تماشا کنند. چنین شرایطی زمینهساز ابتلا به افسردگی است.
ترس از مسئولیت
افسردگی بیشتر به طرز فکر شما درباره چیزهای مختلف و رویکردی که برای مقابله با چالشها اتخاذ میکنید، وابسته است. کسی که دچار افسردگی است، خود را فردی حس میکند که نقشی در جهان و اتفاقاتی که برای وی رقم میخورد، ندارد. به همین دلیل چنین افرادی روزبهروز منفعلتر میشوند. ما زمانی میتوانیم از این حال و هوا خارج شویم که اطمینان داشته باشیم، مسئولیت همه اتفاقات زندگیمان با ماست و دیگران نقشی در آن ندارند. قرار نیست شخصی بیاید و ما را نجات دهد. ناجی هر فردی در شرایط سخت خود اوست. چنین نگرشی حس مسئولیتپذیری را تقویت مینماید و اجازه نمیدهد به افسردگی مبتلا شویم.
کمال گرایی
کمالگرایی تأثیرات بسیار منفی بر روح و جسم افراد میگذارد. افراد کمالگرا همیشه معیارهای بسیار بالایی برای خودشان تعیین میکنند، به همین خاطر هیچگاه از نتایج به دست آمده رضایت ندارند. این افراد همیشه منتظر مهیاشدن شرایط مناسب برای هر اقدامی هستند، بنابراین هیچگاه کاری را شروع نمیکنند. از آن جا که ایدهآلهای افراد کمالگرا بسیار بالاست، آنها رسیدن به آرزوهایشان را غیرممکن میبینند؛ به همین دلیل با مرور این موضوع منفعل بودن را انتخاب میکنند. این طرز فکر آغاز ابتلا به افسردگی است. کمالگرایی میتواند، یکی از مهم ترین دلایل افسردگی باشد.
عزت نفس پایین
عزت نفس پایین میتواند مشکلات متعددی را برای افراد ایجاد نماید. هر یک از تأثیرات عزت نفس پایین نیز زمینهساز افسردگی محسوب میشود. به طور مثال، اگر عزت نفس پایینی دارید، احتمالاً به اضطراب اجتماعی یا منفیبافی و… دچار هستید. چنانچه بخواهیم موضوع را سادهتر بیان کنیم، باید بگوییم که اثرات عزت نفس پایین میتواند منجر به ابتلا به افسردگی گردد. این عوامل جز آسیبهای زمینهای به شمار میروند که میتوانند ریسک افسردگی را افزایش دهند.
ترس از تنهایی وجودی
افراد هنگامی که در سنین کودکی و نوجوانی قرار دارند، معمولاً فکر میکنند که همیشه و درهرحال خانواده و دوستان آنها را در کارها یاری میدهند. آنها فکر میکنند که همه چیز همواره خوب پیش میرود و با کمی تلاش میتوانند به هر رؤیایی که در سرشان دارند، برسند، غافل از این که دنیا بیرحمتر از این است که همه چیز را بهراحتی جلوی شما بگذارد.
چنین افرادی با این طرز نگاه وارد دنیای بزرگسالی میشوند، اما ناگهان میفهمند که باورهایی که تاکنون داشتهاند، اشتباه بوده است. آنها پی میبرند که باید بهتنهایی با سختیهای پیشرو مقابله کنند و مسئولیتهای خود را بپذیرند. خرابشدن این باورها در ذهن کسانی که بهتازگی در مرحله بزرگسالی قرار گرفتهاند، ممکن است سبب شود تاریکی، ناامیدی و احساس تنهایی همه وجود آنها را فراگیرد. این دسته از افراد بهتر است در کلاس عزت نفس در تهران شرکت نمایند تا پرسنل مجرب این مجموعه خط فکری آنها را تغییر دهند.
روان رنجوری
روان رنجوری یکی از فاکتورهای بسیار آسیبزا به شمار میرود. افراد رنجور ویژگیهای شخصیتی متفاوتی دارند، مانند شکنندگی احساسشان، بدبینیهای بیش از اندازه و کمالگرایی. آنها برای کسب قدرت تلاش زیادی میکنند. روان رنجوری میتواند یکی از مهم ترین دلایل افسردگی باشد. البته همه این عوامل میتوانند دستبهدست هم دهند و افسردگی را رقم بزنند.
درونگرایی زیاد
درونگرا بودن هیچ اشکالی ندارد، بهخودیخود بیماری محسوب نمیشود، آسیبی به افراد نمیزند و از عوامل افسردگی نیست. نکته مهمی که درباره درونگرایی وجود دارد این است که در این ویژگی شخصیتی نیز نباید افراط صورت بگیرد. درست است که افراد درونگرا خیلی زود از حضور در اجتماعات خسته میشوند؛ اما نباید این موضوع دلیلی شود تا اصلاً با دیگران ارتباط برقرار نکنند.
انزوا و تنهایی بیش از اندازه منجر میشود وسواس فکری افراد افزایش یابد، ذهنیتهای منفی برایشان ایجاد گردد و بهمرور دچار افسردگی شوند. از آن جایی که افراد درونگرا بیشتر از طریق ذهن خودشان زندگی میکنند، ناراحتیها و رنجهای ایجاد شده در محیط تأثیر بسیار بیشتری بر آنها دارد.
اتفاقات تلخ زندگی یکی از دلایل افسردگی
رویدادهای تلخی که در زندگی ما رخ میدهد، میتواند شرایط را برای ما تغییر دهند، بهویژه کسانی که به طور ژنتیکی به افسردگی مبتلا هستند. رخدادهای تلخ زندگی بهشدت با آغاز افسردگی ارتباط دارد. به طور مثال، طلاق یکی از اتفاقات تلخی است که ممکن است در زندگی هر فردی رخ دهد. آثار و عواقب این رویداد ممکن است تا مدتها گریبانگیر افراد شود. احتمال دارد این افراد اصلاً سابقه خانوادگی افسردگی نداشته باشند؛ اما با اتفاقی مانند طلاق افسرده شوند.
دوران کودکی ناامن یکی از دلایل افسردگی
کودکی ناامن یعنی اعضای یک خانواده روابط سالمی با یکدیگر نداشتهاند و فرد در یک محیط پر استرس، آسیبزا و سرشار از تنش رشد کرده است. کودک از بدو تولد تا زمان بزرگسالی علاوه بر پدر و مادر به یک محیط آرام نیاز دارد. اختلافات والدین و دعواهایی که میکنند، کودکی و بزرگسالی فرزندان آنها را تحتتأثیر قرار میدهد. این مشکلات، استرس و اضطراب زیادی را در وجود کودک میکارد و میتواند یکی از دلایل افسردگی باشد. کودکی امن نقش حیاتی در سلامت روان افراد در بزرگسالی و عدم ابتلا به بیماریهایی نظیر افسردگی دارد. در این شرایط تنها کسی که میتواند تغییر ایجاد نماید خودتان هستید.
والدین هلیکوپتری
علاوه بر کمبود محبت، گاهی اوقات محبت بیش از حد نیز میتواند مشکلاتی را پدید آورد. والدین هلیکوپتری پدر و مادرهایی هستند که در هر شرایطی مانند یک هلی کوپر بر اعمال فرزندان خود نظارت دارند. این والدین متأسفانه فرزندان وابستهای را تحویل جامعه میدهند. آنها اجازه نمیدهند که بچههایشان مسئولیتپذیر بار بیایند تا در آینده بتوانند تنهایی مشکلاتشان را حل نمایند. در این شرایط افراد با وابستگی و عدم عزت نفس رشد میکنند و ممکن است در بزرگسالی به افرادی سرخورده و افسرده تبدیل شوند.
عملکرد مدارهای عصبی یکی از دلایل افسردگی
ممکن است یک عدم تعادل شیمیایی در قسمتهایی از مغز که خلقوخو، افکار، خواب، اشتها و رفتار افراد مبتلا به افسردگی را مدیریت میکنند، وجود داشته باشد. گفته میشود که اتصالات سلولهای عصبی، رشد آنها و عملکرد مدارهای عصبی، تأثیر زیادی بر افسردگی دارد؛ بنابراین مناطقی که نقش زیادی در افسردگی دارند، هیپوکامپ و آمیگدال هستند. بهعنوانمثال، تحقیقات نشان میدهد، استرس مداوم از تولید سلولهای عصبی جدید جلوگیری میکند و به همین دلیل هیپوکامپ در افراد افسرده کوچکتر است. هیپوکامپ نقش مهمی در پردازش حافظه بلندمدت دارد.
آمیگدال هم بخش مربوط به احساسات را اداره میکند. آمیگدال به ساختارهای عمیق در مغز میگویند که با عواطف گوناگون مثل خشم یا ناراحتی سروکار دارد. هنگامی که خاطرهای را به همراه احساسی که در آن لحظه داشتیم به یاد میآوریم، پای آمیگدال در میان است. تحقیقات نشان میدهد افرادی که به افسردگی مبتلا گشتهاند، آمیگدال بزرگتر و فعالتری نسبت به دیگران دارند. به نظر شما کمبود چه چیزی باعث افسردگی می شود؟
یائسگی یکی از دلایل افسردگی
عادت ماهیانه و یائسگی نیز میتواند از دلایل افسردگی باشد. در سالهای اتمام قاعدگی، پایان چرخهها و کاهش میزان هورمونهای بدن ممکن است منجر به افسردگی گردد. بعد از یائسگی نوسانات خلقی مثل غم و اندوه به وجود میآید. البته افسردگیای که در این دوران رخ میدهد متفاوت است، زیرا علت آن تغییرات هورمونی است.
الکل و مواد مخدر یکی از دلایل افسردگی
اعتیاد می تواند با افسردگی ارتباط داشته باشد. به طور مثال، فرد معتاد برای فرار از موقعیتهای تلخ و سختی که برایش پیشآمده است، به اعتیاد روی میآورد. اعتیاد و شرایط بد زندگی موجب افزایش افسردگی فرد میگردد. روش کنارآمدن با غمها پذیرفتن آنهاست. فرار از شرایط و درپیشگرفتن چنین روشهایی برای فراموشی آنها تنها صورتمسئله را پاک میکند.
بیماری ها یکی از دلایل افسردگی
در برخی از افراد بیماریهای مزمن میتواند در افراد افسردگی ایجاد نماید. بیماری مزمن جزو بیماریهایی محسوب میگردد که مدت زیادی فرد با آن درگیر است و کاملاً قابلدرمان نیست. با این حال، اغلب میتوان آنها را از طریق رژیم غذایی، ورزش، عادات سبک زندگی و برخی داروها کنترل کرد. نمونههایی از بیماریهای مزمن مرتبط با افسردگی عبارتاند از: دیابت، بیماری قلبی، بیماری کلیه، HIV، اختلالات خودایمنی مانند لوپوس، آرتریت روماتوئید، پسوریازیس، مولتیپل اسکلروزیس (MS)، کمکاری تیروئید، سرطان، صرع سکته مغزی، آلزایمر، میگرن و پارکینسون.
درمان سریع افسردگی
افسردگی قابلدرمان است، اگرچه درمان ممکن است بستگی به نوع دقیقی داشته باشد که فرد با آن زندگی میکند. با این حال، حدود ۳۰.۹٪ از مردم به درمان پاسخ نمیدهند یا پاسخ ضعیفی به آن میدهند. از میان هر ۱۰ نفر که افسردگی دارند، ظرف مدت یکسال ۴ نفر علائم خود را بهبود میبخشند. افسردگی میتواند پس از مدتی دوباره عود کند. مدیریت دلایل افسردگی و علائم آن معمولاً شامل سه رکن اصلی است:
روانپزشک ممکن است با بررسی شرایط بیمار و امتحانکردن روشهای مختلف داروهای ضدافسردگی تجویز کند. داروهای ضدافسردگی میتوانند به درمان افسردگی متوسط تا شدید کمک کنند. چندین دسته از داروهای ضدافسردگی در دسترس هستند. این داروها شامل موارد زیر میگردد:
- مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs)
- نوراپی نفرین (SNRIs)
- مهارکنندههای مونوآمین اکسیداز (MAOI)
فرد باید این داروها را طبق تجویز پزشک مصرف کند. برخی از داروها ممکن است مدتی طول بکشد تا تأثیر بگذارند. با قطع مصرف دارو، فرد ممکن است دوباره افسردگی را تجربه نکند. برخی از افراد پس از بهبود علائم، مصرف دارو را متوقف میکنند، اما این میتواند منجر به عود بیماری شود. فرد باید هرگونه نگرانی در مورد داروهای ضدافسردگی را با پزشک در میان بگذارد، از جمله اگر تصمیمی مبنی بر قطعکردن ناگهانی داروها دارد.
برخی افراد از داروهای طبیعی مانند داروهای گیاهی برای درمان افسردگی خفیف تا متوسط استفاده میکنند. با این حال، ازآنجاییکه FDA داروهای گیاهی منبع مطمئن را کنترل نمیکند، تولیدکنندگان ممکن است در مورد کیفیت این محصولات صادق نباشند، بنابراین احتمال دارد دارو ایمن یا مؤثر واقع نشود.
طی یکی از بررسیهای سال ۲۰۱۸ که روی داروهای گیاهی افسردگی انجام شد، ۴۵٪ از مطالعات نتایج مثبتی از درمان های گیاهی، از جمله عوارض جانبی کمتر نسبت به داروهای ضد افسردگی استاندارد گزارش دادند. برخی از افراد بدون اطلاع از دلایل افسردگی خودشان به این داروها روی میآورند که اشتباه است. اکنون چند نمونه از گیاهانی که مردم برای درمان افسردگی استفاده میکنند را با هم بررسی میکنیم:
- خار مریم: این برای افرادی که مبتلا به اختلال دوقطبی هستند، مناسب نیست.
- جیسینگ: پزشکان طب سنتی ممکن است از آن برای بهبود وضوح ذهنی و کاهش استرس استفاده کنند.
- بابونه: حاوی فلاونوئیدهایی است که میتواند اثر ضدافسردگی داشته باشد.
- اسطوخودوس: این ممکن است به کاهش اضطراب و بیخوابی کمک کند.
قبل از استفاده از هر نوع داروی گیاهی یا مکمل برای درمان افسردگی، لازم است فرد با پزشک صحبت کند. برخی از گیاهان میتوانند با عملکرد داروها تداخل داشته باشند یا علائم را بدتر کنند.
فرد ممکن است گیاهان فوق را به عنوان مکمل برای درمان علائم افسردگی خفیف تا متوسط مصرف کند. انواع دیگر مکملها نیز میتوانند به درمان این علائم کمک کنند. مهم است که در نظر داشته باشید FDA روی مکملها برای اطمینان از مؤثر یا بیخطر بودن آنها نظارتی ندارد. مکملهای غیر گیاهی که ممکن است به درمان افسردگی کمک کنند شامل نمونههای زیر هستند:
- کپسول آدومدز یا SAME: شکل مصنوعی یک ماده شیمیایی طبیعی در بدن است که منجر به تنظیم هورمونها میشود.
- هیدروکسی تریپتوفان: این ماده میتواند به افزایش سروتونین، انتقالدهنده عصبی در مغز که بر خلقوخوی افراد تأثیر میگذارد، کمک کند.
برخی تحقیقات نشان دادهاند که SAMe ممکن است بهاندازه داروهای ضدافسردگی تجویزی ایمیپرامین و اسیتالوپرام مفید باشد، اما در این زمینه نیاز به تحقیقات بیشتری است.
در برخی نمونههای افسردگی، رواندرمانی به عنوان نقطه آغازین درمان شناخته میشود، دستهای از افراد به هر دو گزینه یعنی رواندرمانی و دارو پاسخ بهتری میدهند. CBT و رواندرمانی بینفردی دو نوع اصلی رواندرمانی برای افسردگی هستند. یک فرد ممکن است CBT را در جلسات فردی با یک درمانگر، بهصورت گروهی، تلفنی یا آنلاین انجام دهد. CBT بر کمک به فرد در شناسایی ارتباط بین افکار، رفتارها و احساسات خود تمرکز دارد. این روش پس دریافت شناخت کافی روی تغییر افکار و رفتارهای مضر کار میکند.
هدف درمان بینفردی کمک به افراد برای شناسایی مشکلات عاطفی که بر روابط و ارتباطات تأثیر میگذارد، است. همچنین نشان میدهد چگونه این مسائل بر روحیه آنها تأثیر میگذارد، روابط را بهبود میبخشد و چطور از این طریق احساسات خود را بهتر مدیریت کنند. کلاس عزت نفس در تهران نیز یکی از روشهایی است که افراد با کمک آن میتوانند افسردگی خود را بهبود ببخشند.
آیا اضطراب میتواند علت افسردگی باشد؟
بر اساس برخی از تحقیقات منتشر شده، بیشتر از نیمی از افرادی که افسردگی دارند، درجات مختلفی از اضطراب را نیز تجربه میکنند. اضطراب یکی از مهمترین دلایل افسردگی محسوب میشود. افراد مضطرب و پر استرس بیش از سایر افراد در معرض خطر افسردگی هستند. البته نکتهای که باید به آن دقت داشته باشید این است که استرس کوتاهمدت میتواند مؤثر واقع شود، زیرا در پاسخدادن بهموقع هنگام بروز اتفاقات کمک مینماید. چنانچه در یک بازه زمانی طولانی دچار اضطراب باشید، تأثیرات فیزیولوژیکی آن بسیار بیشتر از ساختاری است که بدن برای آن برنامهریزیشده است.
بر این اساس، استرسهای طولانیمدت اثرات سو بر سلامت روانی و جسمی دارد. آسیبهای مخرب استرس برای بدن بسیار گسترده است و افسردگی جزو یکی از عوارض جانبی آن به شمار میرود. از سوی دیگر، تأثیرات و نشانههای بیماری افسردگی نیز میتواند منجر به اضطراب بیماران گردد، بنابراین این دو مورد به صورت دوطرفه با یکدیگر مرتبط هستند. کسانی که در یک دوره مشخص به اضطراب و افسردگی دچار میشوند، در اولویت ابتلا به بیماریهایی نظیر حملات پانیک، وسواسهای فکری، اختلالات روانی و بیماریهای جسمی نیز قرار دارند.
طرز تفکر چگونه بر افسردگی تاثیر دارد؟
طرز فکر را میتوان مهم ترین علت افسردگی در نظر گرفت. نتایج بررسیهای انجام شده توسط محققان نشان میدهد، زمانی که افراد نتوانند فشارهای روانی زندگی را تحمل کنند، دچار احساساتی مانند اضطراب، خشم، وحشت، تنهایی، خستگی و افسردگی میشوند. درصورتیکه این احساسات به خوبی کنترل و مدیریت نشوند، بر احساسات و رفتار افراد تأثیر میگذارند. در چنین موقعیتهایی افراد میتوانند از برخی استراتژیهای اصولی مانند ورزشکردن، تنفس عمیق و آهسته استفاده نمایند.
چنین تغییراتی که روی الگوهای رفتاری اعمال میشود، به درگیری بهتر و بیشتر بخشهای گوناگون مغز منجر میگردد. با تغییر طرز فکر، افراد بهتر میتوانند الگوهای رفتاری سالمتر و بهتری به وجود آورند و دلایل افسردگی را از بین ببرند. معمولاً تغییرات گسترده خلقی آنها در موقعیتهای سخت و ناگوار به وجود آمده است. حال بعضی از افراد جامعه بر این باورند که چون نمیتوانند از پس تغییر شرایط برآیند، لازم است طرز فکر خود را عوض کنند تا چنین موقعیتهایی احساسات و رفتارهای آنان را تحتتأثیر قرار ندهد.
یکی از مشکلات ذهنی که با کمکگرفتن از یک تراپیست میتوان آن را برطرف کرد هجوم افکار منفی است. تشخیص بهموقع یکی از بهترین اقدامات در پیگیری روند درمان است. پس از آن نیز ریشهیابی مشکل مهمترین اقدامی است که توسط روانشناسان انجام میگیرد. در واقع تراپیستها با استفاده از راهکارهای گوناگون تشخیص، علت شکلگیری تفکرات منفی را بازیابی میکنند. پس از آن، شروع به استفاده از استراتژیهای درمانی مختلف مینمایند. نبود آرامش در زندگی افراد، گرایش افراد بهتنهایی، احساس ترس، نگرانی و اضطراب مداوم، کمبود عزت نفس و ترس از شکست میتواند موجب بروز افکار منفی گردد. اکنون بنا بر نظرات شما، کمبود چه چیزی باعث افسردگی می شود.
آیا افسردگی همیشه توام با غمگینی است؟
قطعاً برای هر فردی اخراج از شغل موردعلاقه، پایانیافتن یک رابطه عاطفی یا مرگ کسی که دوست دارد تجربه غمانگیز و تلخی را رقم میزند. در چنین موقعیتهایی، احساس غم، اندوه و سوگواری کاملاً طبیعی است. نکتهای که باید به آن دقت داشته باشید این است که افسردگی و غمگین بودن دو مقوله جدا از هم هستند. سوگواری هر فرد ممکن است با دیگری متفاوت باشد و شامل برخی از ویژگیهای مشابه افسردگی نیز شود. غم و افسردگی میتواند افراد را از انجام فعالیتهای روزمره بازدارد. این دو گزینه از جنبههای دیگری نیز با هم تفاوت دارند.
احساسات ناراحتکننده به عنوان یکی از دلایل افسردگی هنگام بروز غم و اندوه به صورت موجی آشکار میشوند که معمولاً همراه با خاطرات مثبت از فرد فوت شده ترکیب میگردد. در صورت ابتلا به افسردگی شدید، خلقوخو یا علاقه افراد ممکن است دو هفته تا یک ماه کاهش پیدا کند. عزت نفس در هنگام وجود غم و اندوه همچنان مانند قبل است، اما در افسردگی افراد حس بیارزشی میکنند و خودشان را دوست ندارند. فکرکردن یا خیالپردازی درباره فردی که فوت شده است ممکن است منجر بهظاهر شدن افکار مربوط به مرگ شود.
حال در هنگام افسردگی طرز فکر فرد مربوط به عدم شایستگی، احساس بیارزشی یا ناتوانی در درمان بیماری است که منجر به شکلگرفتن افکار خودکشی میشود. افسردگی و غم میتواند به طور همزمان نیز در وجود افراد پدیدار شود. تمایز قائلشدن بین افسردگی و غم میتواند منجر به درمان سریعتر گردد.
نتیجهگیری
افسردگی یک بیماری جدی و مزمن پزشکی محسوب میشود که بر هر جنبهای از زندگی افراد تأثیرگذار خواهد بود. هنگامی که افسردگی باعث افکار خودکشی میشود، بسیار خطرآفرین است. افسردگی یک شکست شخصی یا علامت ضعف نیست، قابلدرمان است و درمان زودهنگام ممکن است شانس بهبودی را افزایش دهد. ازآنجاییکه درمان افسردگی میتواند چالشبرانگیز باشد، برای فرد مهم است که به پزشک متخصص در زمینه افسردگی مراجعه کند و مایل به امتحانکردن چندین درمان مختلف باشد.
اغلب ترکیب درمان و دارو بهترین نتایج را ارائه میدهد. نشانه های اختلال بی اشتهایی عصبی نیز میتواند یکی از علائم افسردگی باشد که باید برای درمان آن اقدام اساسی صورت گیرد. چنانچه سؤالی در مورد این مقاله برایتان پیش آمده است، لطفاً آن را با ما در میان بگذارید.