وسواس فکری از مهمترین اختلالات روانی است که در اثر تشخیص دیر هنگام و استفاده از باورهای غلط در درمان به بزرگترین مشکلات خانوادهها و جوامع تبدیل شده است. وسواس فکری نوعی بینظمی همراه با اضطراب است که در بعضی افراد عود میکند. هجوم افکار ناخواسته، ایدهها و احساسات شدید مکرر که بهنحو گریزناپذیری باعث میشود مرتبا کاری را تکرار کنیم. این رفتارها میتواند از شستن دستها شروع شود و به چک کردن درستی یا نادرستی انجام بعضی از کارها مانند بستن شیر گاز یا تمیز بودن لباسهای شسته شده و… گسترش پیدا کند و بهطور قابلملاحظهای به روند فعالیتهای روزانه و تعامل اجتماعی فرد آسیب بزند.
بسیاری از مردم تمرکز روی ایدههای خاص، تکرار افکار یا رفتارها را تجربه میکنند؛ لیکن این چرخههای تکرار، زندگی روزمره را مختل نمیکند و حتی ممکن است، درک الگوها و افزودن یا کاستن یک مرحله از آنها منجر به آسانتر شدن روال کارها و زندگی شود. پس مرز باریک بین سلامت و بیماری وسواس فکری کجاست؟ برای کشف این مرز باریک بهتر است با اختلال وسواس فکری بیشتر آشنا شویم.
فهرست مطالب
Toggleاختلال وسواس فکری
اختلال وسواس فکری یک نوع اختلال روانی است که در آن افکار خاصی بهطور مکرر در ذهن فرد پدیدار میشود که به آن وسواس فکری میگویند. البته در نتیجه این اختلال، فرد ممکن است احساس کند مجبور به انجام مکرر بعضی از رفتارهای روزمره است بنابراین در این حالت او را دچار اختلال وسواس اجباری یا وسواس رفتاری نیز میدانند.
افرادی که مبتلا به اختلال وسواس فکری رفتاری (Obsessive-compulsive disorder) هستند، بهشدت تمایل به تکرار افکار و رفتارهای ناخواسته دارند تا جایی که ترک این رفتارها موجب پریشانی و آشفته حالی شدیدی میشود. همین میتواند نخستین نشانه برای تشخیص مرز بین سلامت و بیماری وسواس فکری باشد. روشن است که تشویش و اضطراب بخشی جداییناپذیر از اختلال وسواس فکری است پس باید به نقش اضطراب در وسواس فکری نگاهی ویژه داشته باشیم.
نقش اضطراب در وسواس فکری
نقش اضطراب در وسواس فکری را میتوان همچون یک هشدار سیستم امنیتی در نظر گرفت. اگر سیستم هشدار خانه شما از کار بیفتد و دزدی وارد خانه شما شود، زمان مفید برای هرگونه اقدام پیشگیرانه را از دست دادهاید و باید با اصل خطر مواجه شوید اما گاهی سیستم هشدار منزل تنها با ورود یک گربه به حیاط خانه شروع به اعلام هشدار میکند و اینجاست که شما باید بدانید کدام هشدار سیستم امنیتی را باید جدی بگیرید؟
پس در وهله نخست میتوان با دید مثبت به کلیت اختلال وسواس فکری نگاه کرد و این تا زمانی است که سیستم امنیتی بدن، وقوع خطر واقعی را به شما هشدار میدهد ولی اگر قرار باشد این هشدارها برای هر عامل کوچکی تجربه شود و این عوامل کوچک را همچون تهدیدی مطلق و وحشتناک در نظر گرفت، چیزی جز فاجعه یا ابتلا به اختلال وسواس فکری رفتاری (OCD) در انتظار ما نیست.
در واقع این ظالمانهترین بخش سیستم هشدار درونی ما است چرا که مغز هشدار میدهد خطر زیادی ما را تهدید میکند و ما را در وضعیت آمادهباش نگه میدارد. البته ما نیز گاهی متوجه میشویم، احتمال بسیار کمی برای وقوع یک اتفاق بد وجود دارد اما به واسطه دلایلی که ریشه در گذشته زندگی ما دارند، راه مناسبی برای واکنش به سیستم دفاعی پیدا نمیکنیم.
در این مرحله، ما به فکر میافتیم با رفتارها یا افکار وسواسی سیستم امنیت ذهن را خاموش کنیم لیکن متاسفانه با این کار تنها پیامی که به مغز ما ارسال میشود این است که یک خطر واقعی بهدرستی تشخیص داده شده. روانشناسان از همین منظر تلاش میکنند تا مانعی برای تکرار مداوم افکار و رفتار وسواسی و بیهوده در اختلال وسواس فکری ایجاد کنند.
برای تشخیص اولیه اختلال وسواس فکری باید بهدنبال افکار یا رفتارهای مکرری باشید که وقت قابلتوجهی از اوقات روزانه شما را میگیرند. تکرار افکار یا رفتار در حدود یک یا دو ساعت از اوقات روز، باید شما را نسبت به خطر اختلال وسواس فکری هوشیار کند. این امر مهم است زیرا مانعای برای جلوگیری از تحمل انواع آسیبهای وسواس فکری است که گاه در کمرشکن میشوند.
انواع آسیبهای وسواس فکری
هدر رفت چند ساعت از روز شما بهراحتی میتواند باعث پریشانی خاطر، وقفه مکرر در انجام کار یا حرفه، کاهش کیفیت روابط اجتماعی و دیگر امور شود. درعینحال بیماری وسواس فکری بار مالی شدیدی به همراه دارد و طبق پژوهشها چهارمین بیماری پرهزینه دنیا بهشمار میرود. در آمریکا حدود ۱/۲ درصد افراد مبتلا به OCD هستند و در بین بزرگسالان نیز زنان بیشتر از مردان دچار اختلال وسواس فکری هستند. در ایران مقدار ابتلا به ۱۰ تا ۲۰ درصد میرسد که دچار وسواس فکری پیشرفته هستند. حال تصور کنید این تعداد چه فشار مالی بر اقتصاد کشور وارد میکنند.
اختلال وسواس فکری بهطور معمول از دوران کودکی، بلوغ و اوایل بزرگسالی خود را نشان میدهد بنابراین سن متوسط ابتلا به OCD را میتوان ۱۹ سالگی دانست. هرچند مواردی در سنین کمتر نیز دیده میشود. در اکثر قریببهاتفاق بیماران، هر دو نوع اختلال دیده میشود لیکن ممکن است حدود ۱۰ درصد بیماران تنها به وسواس فکری یا وسواس رفتاری دچار شوند.
برخی از مبتلایان به وسواس فکری متوجه میشوند که دچار وسواس شدهاند و کار آنها درست نیست و البته افرادی زیادی هم هستند که بهواسطه بینش ضعیف تصور میکنند که اعمال وسواسی آنها کار صحیحی است. از آنجا که اختلال وسواس فکری میتواند مزمن شود نیاز به نگاه دقیقی برای شناخت نشانهها و علائم وسواس فکری داریم.
علائم وسواس فکری
نشانهها و علائم اختلال وسواس فکری در اثر سالها پژوهش روانشناسان به چند دسته تقسیم شده که در دو زیرمجموعه وسواس فکری و وسواس رفتاری قرار میگیرد.
وسواس فکری
وسواس فکری تردیدهای رنجآور یا افکار، تکانه یا تصاویر مکرر و مداومی است که به احساسات پریشان کنندهای همچون دلواپسی و نفرت منجر میشوند. بسیاری از بیماران متوجه هستند که این تردیدها و تصاویر ذهنی ساختهٔ ذهن خودشان و بیش از حد غیرمنطقی و غلوآمیز است؛ ولی این افکار مزاحم و منزجر کننده تنها با گفتار منطقی و استدلال قابل رفع و حل نیستند.
بیشتر افراد مبتلا به وسواس فکری تلاش میکنند به هر نحو ممکن وسواس فکری را نادیده بگیرند و آن را سرکوب کنند یا اگر بشود آن را با فکر یا عمل دیگری جایگزین کنند. از انواع وسواس فکری معمولی میتوان به نگرانیهای شدید در مورد پاکیزگی یا صدمه دیدن، تمایل شدید به تقارن، دقیق بودن، افکار جنسی ممنوعه یا مذهبی اشاره کرد.
وسواس رفتاری
وسواس رفتاری یا وسواس اجباری رفتارهای تکراری یا اعمالی است که بهعنوان واکنش بیرونی بیمار بروز میکند. در نظر فرد بیمار، این رفتارها میتواند باعث پیشگیری، کاهش تشویش یا کاهش هراس شود. در موارد شدید ابتلا، ممکن است تمام روزِ فرد، صرف تکرار مداوم این رفتارها شود و مسلما این اتفاق، روال زندگی عادی برای فرد و دیگران را مختل میکند. دانستن اجبار غیرمنطقی برای انجام این رفتار نیز باعث درد و رنج درونی بسیار شدیدی میشود. متاسفانه با اینکه حس اجبار میتواند باعث نگرانی و رنج شود؛ ولی چرخه وسواس فکری رفتاری توقفناپذیر است و بارها بارها تکرار میشود. نمونههایی از وسواس فکری و رفتاری به صورت زیر هستند.
- تمیز کردن: تمیزکاری و رفع آلودگی افراطی از انواع معروف اختلال وسواس فکری و رفتاری است. برای کاهش تشویش و اضطراب از وجود میکروبها، خاک و مواد شیمیایی برخی افراد ساعتهای متمادی را صرف شستشو و تمیز کردن خود یا محیط اطراف میکنند.
- چک کردن: ترس صدمه زدن به خود یا دیگران میتواند به چک مکرر قفل در یا چک خاموش بودن اجاق گاز و… منجر شود. فقط کافی است حال افرادی را تصور کنید که بارها بارها مسیر رانندگی خود را به عقب باز میگردند تا اطمینان پیدا کنند با کسی یا چیزی برخورد نداشتهاند.
- ترتیب و چیدمان: ترتیب و چیدمان یک راه حل مناسب برای کاهش رنج بهنظر میرسد. بعضی افراد دوست دارند کتابها را با نظم و ترتیب خاصی در کنار هم قرار دهند یا وسایل خانگی را بسیار مرتب و گاهی به صورت قرینه چیدمان کنند. پس وسواس تقارن، تکرار، چیدمان و شمارش مکرر در این مجموعه رفتاری جای دارند.
- اجبار ذهنی: اجبار ذهنی در پاسخ به افکار مزاحم و وسواس فکری شکل میگیرد و افراد تمایل دارند با زمزمهٔ دعا یا وردها بر اضطراب خود غلبه کنند و بدین نحو از وقوع حوادث مخوف در آینده پیشگیری کنند. اندیشههای ممنوع بهصورت افکار پرخاشگرانه، جنسی، کفرآمیز و… باعث عذاب وجدان میشوند و بیمار نیازی شدید به واکنش در خود احساس میکند. حتی در بعضی از افراد چک کردن میتواند بهصورت تکرار آداب و رسوم مذهبی ظهور کند مانند وسواس در نماز، انجام غسل مکرر.
- احتکار: جمع کردن وسواسی و اجباری نیز یکی از انواع رفتار وسواس فکری و رفتاری است که ریشه در ترس از وقایع هراسناک فراگیر و پیامدهای آن دارد.
خصوصیات رفتاری افراد دارای وسواس فکری
- پرهیز از ورود به مکانهایی که آنها را مشوش میکند
- تکرار فعالیتی که تصور میکنند آنها را از این وضعیت نجات میدهد
درمانگر در همان مراحل اولیه هدایت کامل بیمار را در هر دو روش برعهده میگیرد؛ ولیکن بعد از انجام موفق تمرینات روشهای پیشگیری و مواجهه، فرد به تنهایی مدیریت علایم و حفظ سلامت خود را برعهده میگیرد.
بیمار با پرهیز از رفتارهای و افکار وسواسی بهتدریج شاهد افت سطح اضطراب خود خواهد بود. روانشناس تلاش میکند بر پایه دانش تجربه خود پروسهٔ نرم و طبیعی کاهش اضطراب را در بیمار رقم بزند تا مقاومت به انجام افکار وسواسی یا رفتار وسواسی به عادت تبدیل شود.
بهطور معمول زمان درمان وابسته به بیمار، شدت بیمار و تشخیص روانشناس است؛ ولیکن میتوان گفت بهطور میانگین شرکت در ۱۲ تا ۱۶ جلسهٔ هفتگی و البته انجام تمرینهای تجویز شده در طول روز باعث میشود در یک دوره ۶۰ تا ۹۰ روزه تحولات و تغییرات شگرفی در بیمار رخ میدهد و آرامشی تجربه میکند که سالها بهواسطه ناآگاهی، عدم پذیرش بیماری، درمانهای نامناسب و آسیبرسان و… از آن محروم مانده است.

علت وسواس فکری چیست؟
ریشه وسواس فکری رفتاری گاهی میتواند ناشناخته باشد هر چند عوامل محیطی و ژنتیک بهعنوان زمینهساز و محرک مطرح میشوند. درعینحال تجربه بیماری سخت، ضربه روحی و رنجآور چون کودکآزاری یا تجربه حوادث با استرس فراوان یا مشکلات ارتباطی نیز در ظهور آن بیتاثیر نیستند.
به احتمال زیاد در نزدیکان افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری و رفتاری نیز میتوان بیمارانی دیگر پیدا کرد که به اختلالات مشابهای دچار هستند. عوامل ژنتیک از ۴۵ تا ۶۵ درصد در بروز علایم کودکان تاثیرگذار بهنظر میرسند و بهطورکلی نمیتوان خطر ارثی بودن را رد کرد.
همچنین پژوهشهای جدید نشان میدهد عفونت استرپتوکوکی که بهصورت عفونتهای پوستی بروز میکند میتواند عوارض روانی و عصبی را بهدنبال داشته باشند که یکی از آنها اختلال وسواس فکری و رفتارهای وسواسی است.
چگونه اختلال وسواس فکری رفتاری به خانواده و جامعه صدمه میزند؟
اختلال وسواس فکری میتواند به اختلال ناتوان کنندهای تبدیل شود و سطح بالایی از اضطراب را به بیمار تحمیل و در روند رشد روانی-اجتماعی نیز تاثیر بگذارد اما مشکلات به همین جا ختم نمیشود و بهتدریج دیگر اعضای خانواده نیز تحتتاثیر اختلال وسواس فکری قرار میگیرند.
همچنین حالتهای دیگری از تظاهرات بیماریها و اختلالات در دیگر افراد خانواده بیمار نیز دیده میشود. این موارد میتواند شامل خود بیمارانگاری، اختلال موکنی، اختلال خودزشتانگاری و بعضی از اختلالات تغذیه مانند اختلال پرخوری و اختلال عصبی مثل سندرم توره باشند.
شناخت افکار و رفتارهای وسواسی در اختلال وسواس فکری یک گام مثبت قلمداد میشود ولی حتی اگر افراد بدانند واکنش وسواسی آنها درست نیست باز هم به سختی میتوانند از تمرکز خود روی وسواس فکری یا تکرار عمل اجباری دست بردارند پس روشهای درمان اختلال وسواس فکری چگونه به ما کمک میکنند؟
روشهای درمان قطعی وسواس فکری
درمان قطعی وسواس فکری به دو دسته اصلی و کمکی تقسیم میشوند. با شناخت این دو دسته به راحتی متوجه میشوید که هر پیشنهاد درمانی به شما چه عواقب و مزایایی دارد و چگونه میتوان از انجام راهکارهای نامناسب و ناقص پرهیز کرد. بخش اصلی روشهای درمان وسواس فکری در حوزه رفتار درمانی تبیین شده است. رفتار درمانی حدود ۷۰ سال پیش در نتیجه همکاری جوزف لوپ و جیمز جی تیلور از کلینیکهای روانشناسی آفریقای جنوبی ظهور کرد تا بیماران بهواسطه تمرینهای آنها ترسهای خود را مدیریت کنند و به درمان رفتاری-شناختی (CBT) معروف شدند.
درمان رفتاری شناختی برای درمان قطعی وسواس فکری
درمان رفتاری شناختی (CBT) مجموعهای از رویههای رواندرمانی است که برای حذف یا کنترل واکنشهای احساسی یا رفتارهای مضر استفاده میشود. این تدابیر کاملاً علمی و پژوهشی است و روانشناس با شناخت الگوی فکری به بیمار کمک میکند تا روشهای بیفایده را شناسایی کند و رفتارهای نادرست را کنار بگذارد.
روانشناسان با دانش روز و شناخت عمیق از روان انسان برای حل اختلالهای ضعیف و متوسط به انتخاب انواع درمانهای مبتنی بر شناخت و رفتار دست میزنند که حوزه بزرگی از تکنیکهای فنی و علمی را در زیر مجموعه خود دارد. در درمان اختلال وسواس فکری متدهای مواجهه و متدهای پیشگیری که بخشی از درمان رفتاری شناختی هستند مورد استفاده قرار میگیرند.
متد مواجهه در درمان اختلال وسواس فکری
قرار دادن بیمار در شرایط و موقعیتهای بروز علایم بیماری یا اصطلاحاً روش مواجهه را میتوان مانند تمرین شنا در استخر برای حضور در دریا دانست. در طی جلسات درمان اختلال وسواس فکری عملی بیماران در معرض موقعیتهای قرار میگیرند که عامل اضطراب در آنها است و به ایجاد وسواس فکری یا واکنش اجباری منجر میشود. بهنوعی این مانور تمرینی باعث میشود بیماران یاد بگیرند که رفتارهای وسواسی خود را کاهش دهند یا حتی متوقف کنند. از این طریق برای آنها روشن میشود تشویش ناشی از وسواس آنها بدون نیاز به انجام رفتارهای وسواسی قابل کنترل است.
این مواجهه بهصورت ملایم و طراحی شده انجام میشود و بدون شناخت دقیق بیمار امکانپذیر نیست چرا که روش درمان برای هر فردی با توجه به پیشینه بیماری، شخصیت و شدت مشکل با تغییرات و الزاماتی ویژه همراه است. در حقیقت روان درمانگران باید بتوانند با ذهن بیمار ارتباط برقرار کنند و با شناخت و تمرینهایی که به بیمار میدهند به پاسخ و واکنش مورد نظر دست پیدا کنند.
اگر یک فکر یا وضعیت عامل پریشانی مبتلایان به اختلال وسواس فکری است و وسواس فکری همان واکنش ذهنی یا عملی این افراد به محرک تشویش کننده است پس تکنیک مواجهه را میتوان محور اصلی درمان اختلال وسواس فکری نامید. زیرا بیمار از طریق مواجهه هدفمند و هوشمندانه توسط روانشناس میتواند بهمهارت کنترل و تنظیم عواطف خود در برابر محرکها دست پیدا کند. البته متد مواجهه برای بیمارانی مفید است که بتوان به راحتی برای آنها موقیعتهای ایجاد حالت وسواس فکری را ایجاد کرد پس بنا به شرایط انواع تکنیکهای مواجهه مورد استفاده قرار میگیرد.
تکنیک مواجهه بهصورت واقعی برای درمان وسواس فکری
مثلاً اگر کسی از صحبت کردن در جمع دچار تشویش میشود، از او خواسته میشود تا در جمع کوچکی یک سخنرانی ساده برگزار کند.
تکنیک مواجهه خیالی یا تجسمی برای درمان وسواس فکری
زمانی که فرد از مواجهه شدن با عامل محرک دچار هیجان و استرس بسیار زیادی میشود، شیوه مواجهه تجسمی یا تخیلی میتواند تنها گزینه ممکن باشد. در این تکنیک روان درمانی بیماران وضعیت اضطرابزا را تصور میکنند. این شیوه بهویژه برای افرادی که دچار خاطرات و افکار هراسآور هستند یک راهکار مفید است.
تکنیک مواجهه انگیزشی یا مداخلهگر برای درمان وسواس فکری
مواجهه مداخلهگر برای بیماران دچار اختلال خاص بهکار میرود و بیماران با علایم بدنی که باعث وحشت آنها میشوند مواجه میشوند. این علایم میتواند تنگی نفس یا افزایش ضربان قلب باشد و بیمار یاد میگیرد چگونه با آنها برخورد کند. بیمارانی که بهدلیل وحشت از وقایع فاجعه بار در آینده دچار رفتارهای وسواسی میشوند نیز میتواند از مزیتهای تکنیک مداخلهگر بهره ببرند.
تکنیک مواجهه واقعیت مجازی
تکنیک مواجهه واقعیت مجازی بهواسطه قدرت فناوری به برانگیختن هیجانات و واکنشها بیماران بهصورت کنترل شده میپردازد. همه انواع مواجهه میتواند با هم یا حتی جدا مورد استفاده قرار گیرد که تشخیص آن تنها توسط روانشناس ممکن است تا بیمار در یک روند مناسب به خودکارآمدی برسد. زمان و مقدار مواجهه نیز از معیارهای کلیدی است و گاهی روانشناس مواجهه تدریجی یا حتی مواجهه غرفهسازی را با توجه به شناختی که از بیمار مبتلا به اختلال وسواس فکری پیدا کرده تجویز میکند.
تکنیک مواجه بارها موفقیت خود را ثبت کرده و درمان هراس اجتماعی، اختلال اضطراب فراگیر، اختلال اضطراب پس از سانحه، هراسهای ویژه و البته اختلال وسواس فکری به کار گرفته میشود. درمان از راه مواجهه از بهترین شیوههای درمانی انواع فوبیا است و نتایج مواجهه واقعی بسیار درخشان است زیرا بیمار بدون آنکه آسیب ببیند در معرض عامل تشویش و اضطراب قرار میگیرد لیکن شیوه جلوگیری از پاسخ نیز از متدهای رایج درمان اختلال وسواس فکری است.
شیوه جلوگیری از پاسخ برای درمان وسواس فکری
بهطورکلی شیوه جلوگیری از پاسخ بهعنوان مکملی برای شیوه مواجهه در درمان اختلال وسواس فکری مطرح شود. در شیوه جلوگیری از پاسخ اجباری با شناخت ویژگیهای رفتاری به بیمار کمک میشود تا از انجام این رفتارها و واکنشها اجتناب کند و بهنوعی در مقابل آن بایستد. فرض کنید شخصی که از تاریکی میترسد باید از میان اتاق تاریکی عبور کند. روان درمانگر با ایجاد شرایط ذهنی مناسب برای بیمار به او کمک میکنند تا این مسیر سخت و هولناک را به یک تجربه عادی و معمولی تبدیل کنند. در واقع شیوه پیشگیری به بیمار مبتلا کمک میکند تا از انتخاب انجام یک فکر وسواسی یا رفتاری اجباری پرهیز کند.
بیمار تصور میکند با انجام افکار وسواسی یا رفتار وسواسی میتواند اضطراب و پریشانی خود را کاهش دهد یا حتی از بین ببرد ولی میتوان به بیمار آموخت تحمل پریشانی راه مقابله هوشمندانه و بهتری است. از آن سو آنچنان هم که تصور میکند، انجام رفتار وسواسی برای کاهش تشویش موثر نیست. اگرچه اعمال این درمان کارآمد بهنظر ساده میرسد اما در عمل همچون سفر از میان یک گردنه پر پیچوخم برفی است و برای موفقیت، اینکه چگونه در تمام شرایط متمرکز بمانیم؟ و اجتناب از هرگونه آسیب بیشتری نیاز به تدابیر یک روانشناس مجرب است که به پیچیدگی رفتاری و ذهنی افراد آشنا باشد.
در کنار این شیوههای درمان گاهی گفتوگو درمانی نیز بهعنوان بخش جنبی درمان وارد عمل میشود ولی تا کنون پژوهشها نشان نداده که گفتار درمانی بهطور مستقیم و بهتنهایی در درمان اختلال وسواس فکری رفتاری موثر و مفید باشد.
درمان دارویی برای درمان وسواس فکری
انتخاب بین درمان دارویی و درمان شناختی رفتاری کاملاً وابسته بهنظر روانشناس است حتی اگر میزان نتایج درمانی بهنظر یکسان برسد. روانپزشکان برای مدیریت رفتار و کنترل واکنشهای در اختلال وسواس فکری به انتخاب داروهای مهارکنندههای بازجذب سروتونین (داروهای SSRI) دست میزنند که از انواع داروهای ضدافسردگی است و در اختلالات اﺿﻄﺮاﺑﯽ استفاده میشوند. باید بدانید که چند هفته طول میکشد تا بیمار اثر این داروها را تجربه کند. البته این اطلاعات تنها برای کمک به شما برای همراهی با پزشک و کمک در تصمیمگیریها آگاهانه در درمان وسواس فکری است.
داروهای مهارکنندههای بازجذب سروتونین
این داروها مانع از جذب دوباره سروتونین انتشار یافته از سمت نورنها میشوند. اینکه سروتونین چیست بحث مفصلی است ولی بهطور کلی سروتونین از انواع انتقالدهندههای عصبی بهشمار میرود. وجود این ماده در بدن جانداران باعث میشود تا آرامش و احساس بهتری نسبت به کنشهای بیرون داشته باشند. در انسانها نورنها از سروتونین برای ارتباط با دیگر نورنها نیز استفاده میکنند و مکندههای درون مغز نیز به بازیابی سروتونین دست میزنند. مقدار سروتونین آزاد بین نورنها رابطه مستقیمی با احساس راحتی و آرامش دارد. از همین جهت سروتونین با لقب مولکول شادی نیز شهره خاص و عام است.
نقش داروهای مهارکنندههای بازجذب سروتونین نیز همانطور که از نام بلندشان پیدا است حفظ سطح بالای سروتونین در بین نورنها با جلوگیری از فعالیت اجزای جذب کننده سروتونین است. کنترل مقدار سطح سروتونین در بدن بسیار مهم است و هر گونه تصمیم برای شروع، توقف و مقدار دارو و حتی تغییر آن باید با نظر پزشک معالج باشد چرا که تغییر مقدار سروتونین بهراحتی میتواند منجر به بروز تشنج و عود بیماری حتی با علائمی بدتر از قبل شود.
بهعنوان مثال افزایش سطح سروتونین میتواند باعث ابتلا به سندرم سروتونین شود که در صورت عدم آگاهی باعث آسیب به قلب کلیه، ریه و حتی تب منجر به مرگ میشود. مولکول شادی تنها زمانی شادیبخش است که روانشناس خبره مقدار و اثربخشی آن را کنترل کند.
مصرف داروهای علائم اختلال وسواس فکری
از همین ابتدا بدانید که مصرف داروهای اختلال وسواس فکری علائم را کاهش میدهند ولی آن را درمان نمیکنند. متاسفانه گاهی مصرف خودسرانه این داروها دیده میشود که چون بدون شناخت از عوارض دارو و تداخل دارویی بوده، نه تنها به حل مشکل کمی نکرده؛ بلکه باعث صدمات مهلکی شده است. مصرف داروهای ضدافسردگی میتواند موجب شدت علائم و یا بروز افکار خطرناکی همچون خودکشی در افراد شود بنابراین نباید فریب تبلیغات ظاهری مصرف آنها را بخورید. تمام مراحل مصرف باید با راهنمایی پزشک معالج و حتی همراهی افراد توجیه شده در خانواده باشد تا وضعیت بیمار تحت نظارت کامل قرار گیرد.
در حقیقت پروسه مصرف داروهای ضدافسردگی بدون ارتباط مستمر و هماهنگ با پزشک همچون دویدن از قله بهسمت دامنه کوه است. شاید سریعتر به زمین برسید ولی ضمانتی برای سالم رسیدن وجود ندارد. افرادی که از دارو استفاده میکنند شاهد کاهش علایم بین ۴۰ تا ۶۰ درصد خواهند بود. البته حدود نیمی از بیماران به دلیل عوارض جانبی یا دلایل دیگر مصرف دارو را قطع میکنند. بحث عوارض جانبی داروهای اختلالی وسواس فکری مهم است و بیمار باید به پزشک مراجعه کند تا در صورت لزوم نوع یا دوز دارو را تغییر دهد.
معروفترین داروهای اختلال وسواس فکری رفتاری کدامند؟
از معروفترین داروهای وسواس فکری و مهارکنندههای بازجذب سروتونین میتوانیم به کلومیپرامین، سیتالوپرام، ونلافاکسین، پاروکستین، سرترالین، فلوکستین، فلووکسامین و غیره اشاره کرد. از میان این داروها کلومیپرامین با نام تجاری آنافرانیل از مدتها پیش مورد استفاده بود و شواهد نشان میدهد بهترین تاثیرات در درمان اختلال وسواس فکری را داشته است. البته پژوهشها نشان میدهد دیگر داروها نیز همانقدر موثر هستند. همینطور نام داروهای دیگر همچون دولوکستین نیز شنیده میشود که بهویژه برای کسانی که از مصرف دیگر داروها نتیجه مناسبی نگرفتهاند و البته با تجویز روانشناس مفید واقع بوده است.
البته برخی از داروهای ضدافسردگی هیچ تاثیری بر علائم وسواس فکری ندارند که میتوان به تجارب مصرف آمیتریپتیلین یا پرامین اشاره کرد. در حقیقت روند تاثیر و چگونگی این داروها هنوز کاملاً مشخص نیست با این وجود روانشناسان کاملاً میدانند چگونه بیماران اختلال وسواس فکری را معالجه کنند. در هر صورت راهی برای گریز از عارضههای داروهای وسواس فکری وجود ندارد و هر بیمار یک یا چند عارضه را تجربه خواهد کرد. در بعضی حساسیت بیشتری نیز وجود دارد. حتی تحمل اندکی هم برای دوزهای کم نیز در آنها دیده نمیشوند و پزشکان با تجویز شیب بسیار ملایمی، دوز دارو را مدیریت میکنند.
بهترین راهکار، تجویز این داروها توسط روانپزشکانی است که در درمان اختلال وسواس فکری تجربه لازم را دارند. بهویژه که پایان دوره مصرف دارو برای افراد عادی یا پزشک معمولی چندان روشن نیست. مواردی وجود دارد که بیمار برای سالهای متمادی نیاز به مصرف دوز کم دارو داشته و از همین جا است که ارزش تکنیکهای رفتار درمانی بیشتر احساس میشوند چرا که احتمال عود بیماری را کاهش میدهند.
تشخیص مقدار دوز داروهای وسواس فکری با چه کسی است؟
تشخیص مقدار دوز داروهای وسواس فکری بر عهده پزشک است و افراد عادی حق تجویز این داروها و مصرف خودسرانه آنها را ندارند. با اینکه شیوه عملکرد این داروها مشابه هم بهنظر میرسد ولی پژوهشهای درمان اختلال وسواس فکری نشان داده یک دارو ممکن است برای شخصی مفید باشد ولی برای دیگری مفید فایده نباشد. از همین جهت برای تشخیص مناسب نیاز است که داروها حداقل یک دوره سه ماه مصرف شود. نکته مهم این است که پس از عدم موفقیت از مصرف دارو نباید آن را خودسرانه قطع کنید زیرا این داروها در هر شخصی متفاوت عمل میکند.
تصور کنید بیمار درون باتلاقی اسیر شده که هرگونه تلاش و حرکت اضافه تنها باعث بیشتر فرو رفتن او در باتلاق میشود. اینجا است که فرشته نجات در قامت یک روانشناس ظاهر میشود و سررشته امور درمان از طریق رفتاردرمانی یا دارودرمانی را دست میگیرد تا علاوه بر رفع اختلال وسواس فکری هیچگونه صدمه یا آسیب بیشتری به بیمار وارد نشود.
درمان داروی اختلال فکری در کودکان چگونه است؟
اگر درمان کودک با تکنیکهای مواجهه و پیگیری ممکن نشود؛ روانپزشکان میتوانند برای کمک به مدیریت علایم و کاهش اضطراب داروها را نیز به رویه درمانی اضافی کنند. انجمن روانپزشکی آمریکا و آکادمی روانپزشکی کودک و نوجوانان استفاده از دارو را تنها در موارد ابتلای متوسط تا شدید و بعد از عدم موفقیت در اجرای تکنیکهای رفتار درمانی پیشنهاد میدهد. اگرچه شواهد نشان میدهد که دارو میتواند علائم اختلال وسواس فکری را کاهش دهد ولی اغلب اوقات درمانهای رفتاری شناختی بهعنوان راهکار مناسب و نخست مطرح میشود.
درمان وسواس فکری با طب سنتی
گرچه طب سنتی سعی میکند اختلال اوسیدی را ناشی از غلبه سودا آن هم بدون وجود پشتوانه پژوهشی بیان کند ولی زمانیکه به تعریف ابعاد و خصوصیات وضعیت بیماران میرسد به ناچار پا در راه علم روانشناسی میگذارد تا بتواند کاری از پیش ببرد.در درمان بیماری باز هم طب سنتی تلاش به مداخله در روند درمان میکند و شیوههای همچون مصرف انواع عرقیات و نوشیدنیهای آرامبخش تا تغییر در رژیم غذایی و فعالیتهای پرتحرک ورزشی را در ابتدای امر پیشنهاد میکند.
این روشها حتی اگر هم موثر باشند؛ تنها باعث میشوند بیماران بهواسطه مشغولیتهای خاص یا مصرف مواد غذایی، علایم کمتری از خود نشان دهد. درحالیکه مشکل اصلی آنها همچنان پابرجا است. اگر عواملی همچون مسائل محیطی یا ژنتیک یا خاطرات و ترسهای عمیق عامل اختلال وسواس فکری باشند، روشهای فوق چگونه میتوانند باعث سلامتی حقیقی شوند. در حقیقت گویی شما برای خاموش کردن آتش از یک لیوان آب استفاده میکنید. درحالیکه یهوضوح میبینید در همان زمان یک لیوان بنزین روی آتش ریخته میشود. از همین جهت و در نهایت، این روشها به اعتراف متخصصان طب سنتی تنها برای کاهش علایم مفید هستند و بیماری همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند و البته احتمال تشدید آن در آینده نزدیک نیز بسیار محتمل است.
پس نهتنها در مصرف گل گاوزبان، اسطوخودوس و افتیمون به نام درمان اختلال وسواس فکری با طب سنتی زیادهروی نکنید بلکه در شهرت تاثیر معجزهآسای گیاهانی همچون زعفران و غیره نیز در درمان اختلال وسواس فکری تردید کنید. تصور کنید قصد دارید قهرمان رشته ورزشی شوید و برای اینکار تنها به تغذیه خود توجه کنید ولی خوب میدانیم که مهارتهای روانی و ورزشی هستند که یک قهرمان را پیروز میکند.
درمان وسواس فکری با طب مذهبی
وسواس فکری مذهبی را میتوان با عبارتی همچون کثیرالشک بودن در نماز یا خواندن مکرر ادعیه و انجام اعمال دینی تکراری نشانهگذاری کرد. این پدیده رایج را میتوان نوعی عذاب وجدان دانست که وابسته به یک دین یا اعتقاد خاصی نیست بلکه بروز آن به صورت شکهای مذهبی یا تردیدهای کفرآمیز از گذشته تا بهحال بارها مشاهده شده است. وسواس فکری مذهبی حتی در قاموس دین مذموم و نهی شده است ولی گاهی شیوه ارائه دین، خود به عاملی برای بروز آن تبدیل میشود. عدم توجه به نکات روانشناسی کودک و نوجوان در بعضی از کتب آموزش مذهبی، رفتار نامناسب خانوادههای مذهبی و حتی تعالیم غلط دینی باعث میشود که اختلال وسواس فکری رفتاری در بین افراد مذهبی نمود پیدا کند.
مواردی هم هستند که افراد بدون دلیل قبلی، افکار یا تصوراتی توهینآمیز نسبت به مقدسات را در ذهن خود متصور میشوند. تاجایی که خودشان نیز احساس شرمندگی و گناه میکنند. از دیدگاه مذهبی این نوع افکار ناخواسته که توانایی کنترل بر آنها وجود ندارد گناه شمرده نمیشود ولی فرد نمیتواند خود را ببخشد و به ورطه اختلال افکار و رفتار وسواسی در قالب انجام مکرر آیینهای مذهبی سقوط میکند.
درمان وسواس فکری بدون روانشناس
از آنجا که این افکار و رفتار وسواسی ظاهری مذهبی دارند و در حوزه مذهب و اعتقادات بروز میکنند، گاهی افراد مذهبی سعی میکنند بهواسطه روایات یا آیات قرآن یا تجربههای شنیده شده نسخههای درمانی برای آن مطرح کنند. نکته مهم و اصلی این است که وجود یک روایت یا آیه از قرآن نمیتواند بهعنوان نسخه تجویزی از سمت هر کسی باشد زیرا با وجود احکام حقوقی مهم و اساسی در قرآن کسی جز یک قاضی یا کارشناس آگاه به فن قضاوت نمیتواند از آنها استفاده کند.
در مورد بیماران نیز نهتنها هیچ ادعیه یا راهکاری مذهبی بدون آزمایش و تعیین عوارض آن بر افراد مختلف نباید استفاده شود بلکه نحوه استفاده، مقدار و شیوه آن نیز به تخصص ویژهای نیاز دارد. درعینحال علمای دین نیز بدون نظر پزشکان تجویز این رویهها را مناسب و صلاح حال بیمار نمیدانند و آنچه که در عرف جامعه رواج یافته نتیجه تبلیغات و هجمهٔ افراد فرصت طلب است. از سویی با شناختی که از روشهای درمانی اختلال وسواس فکری پیدا کردید، اکنون بهخوبی متوجه میشوید راهکارهای کلی همچون بیتوجهی یا مقاومت در برابر افکار بد در حقیقت یک نسخه ناقص و ناکارآمد از روشهای علمی و درمانی رفتار شناختی است که در مطبهای رواندرمانگران معتبر به طور دقیق و مطابق با نیازهای هر بیمار با کیفیت عالی و نتایج درخشان اجرا میشود.
هراس از مواجهه در اختلال وسواس فکری چگونه مدیریت میشود؟
استراتژی هدفمند قرار گرفتن در معرض عوامل اضطراب ممکن است بهنظر بیمار ایده خوشایندی نباشد چرا که خود آنها نیز گاهی تلاش میکنند تا با عامل وسواس فکری و اضطراب خود مقابله کنند و اغلب ناموفق بودهاند. اینجاست که ارزش رواندرمانگر دیده میشود زیرا او باعث میشود شما متعهد شوید و بیاموزید چگونه هرگز تسلیم نشوید و تن به انجام رفتار یا افکار وسواسی ندهید. البته ابزار او علم است و با روشها و شیوههای روانشناسی برای ایجاد انگیزه در بیماران تلا ش میکند. متخصص در ابتدا باید ابعاد مختلف برانگیختگی و آشفتگی بیمار را در نتیجهٔ مواجهه با محرک تنشزا شناسایی کند و بعد با تشخیص الگوی فرار بیمار شروع به طرحریزی برنامهای کند تا بیمار بهتدریج در برابر محرک قدرتمندتر شود.
وسواس فکری عملی چیست؟
اختلال وسواس فکری عملی، نوعی اختلال روانی است که مشخصه ی آن، وسواس در انجام کارها است. علائم اختلال وسواس فکری عملی، افکار غیرقابل کنترل و ناخواسته و الگوهای رفتاری است که برای انجام آنها احساس اجبار میکنید. درمان اختلال وسواس فکری با استفاده از داروهای روانپزشکی و روان درمانی صورت می گیرد. محرک های مختلفی باعث بروز اختلال وسواس فکری عملی می شوند. اکثر مبتلایان به اختلال وسواس فکری عملی، هم وسواس عملی و هم وسواس فکری دارند (حدود ۲۰ درصد) و عده ای هر اختلال را به تنهایی دارند (حدود ۱۰ درصد)
فرد مبتلا به OCD معمولاً سعی می کند وسواس فکری را به طور جدی از بین ببرد یا در موقعیت هایی که باعث بروز اختلال وسواس فکری می شود، قرار نگیرد. در بیشتر موارد، وسواس عملی در کاهش اضطراب مؤثر است. با این حال، خود وسواس فکری هم می تواند باعث ایجاد اضطراب شود. مشخصه اختلال وسواس فکری، این است که فرد تشخیص می دهد که افکار یا رفتارهای آنها بی معنی است.
با این حال، محرک می تواند به اندازه ای قدرتمند باشد که شخص به ناچار دچار وسواس فکری عملی شود. مثلاً، یک خانم هر شب اطراف خانه اش را نگاه می کند تا مطمئن شود که هیچ وسیله ی با ارزشی را دور ننداخته است. وقتی از وی پرسیدند که دنبال چه چیزی است، با عصبانیت گفت: “هیچ حرفی ندارم، هیچ چیز با ارزشی ندارم”. برخی از افرادی که مدت طولانی اختلال وسواس فکری عملی را داشته اند، ممکن است دیگر به محرک ها اهمیتی ندهند. بیشتر مبتلایان به OCD، هر دو نوع وسواس فکری و عملی را دارند. ممکن است کسی که مبتلا به OCD است از علائم وسواس فکری مربوط به آلودگی هوا شکایت کند، اما اگر با او مصاحبه کنید ممکن است بگوید که کثیفی سطوح باعث بروز وسواس در او شده است.
علائم اختلال وسواس فکری عملی
طبق گزارشات صورت گرفته، مشخصه اختلال OCD، داشتن وسواس فکری و عملی است. فرد مبتلا به وسواس فکری، دچار افکار عجیب و غیر عادی است. وسواس فکری به معنی زیاد نگران چیزی بودن نیست؛ وسواس می تواند اجتناب ناپذیر و دائمی باشد. Compulsion یک رفتار تکراری و عمدی (مثل شستشو) یا یک عمل ذهنی (مثل شمارش) است که آنها باید به منظور جلوگیری از وقوع اتفاق بد یا جلوگیری از یک فکر وسواسی عملی انجام دهند. Compulsion اضطراب و احساس اضطراب ناشی از وسواس را کاهش می دهد.
تشخیص اختلال وسواس فکری عملی
محققان در مورد علت ایجاد اختلال وسواس فکری عملی اطلاعات دقیقی ندارند. اگرچه صدها سال است که این موضوع مورد بحث قرار گرفته، در حال حاضر، به درک برخی از ساختارهای اساسی مغز و عوامل ایجاد این اختلال پرداخته شده است. هیچ عاملی به تنهایی باعث بروز اختلال وسواس فکری نمی شود. عوامل مختلف با هم، در بروز اختلال وسواس فکری نقش دارند. OCD مانند بیشتر اختلالات روانی، توسط یک روانشناس یا روان درمانگر تشخیص داده می شود.
درمان اختلال وسواس فکری عملی
طبق اعلام سازمان بهداشت، روش های درمان مختلفی برای وسواس فکری عملی وجود دارد که متخصصان از آنها به منظور کمک به فرد مبتلا به OCD استفاده می کنند. معمولاً، این استراتژی ها شامل یک برنامه درمانی جامع است؛ برای فرد، جلسات درمانی هفتگی و انواع خاصی از داروهای روانپزشکی پیشنهاد می شود. این روش های درمانی شامل تکنیک های شناختی رفتاری مانند تکنیک مواجهه و بازداری است. طبق تحقیقات صورت گرفته، این تکنیک ها در رفع این اختلال موثر هستند. در بسیاری از افرادی که یکی از این نوع روش های درمانی را امتحان می کنند، این اختلال در مدت۶ماه تا یکسال برطرف می شود.
پرسش های رایج درباره اختلال وسواس فکری
وسواس فکری چیست و چه تفاوتی با اضطراب معمولی دارد؟
وسواس فکری به افکار، ترسها یا تصاویری گفته میشود که مکرر به ذهن فرد خطور میکند و او نمیتواند آنها را کنترل کند. این حالت معمولاً با اضطراب شدید همراه است. برخلاف اضطراب معمولی که موقتی و قابل مدیریت است. وسواس فکری طولانیمدت و مداوم بوده و فرد را از انجام فعالیتهای روزمره بازمیدارد.
آیا وسواس فکری قابل درمان است؟
بله، وسواس فکری قابل درمان است. درمانهای متداول شامل روشهای شناختی-رفتاری (CBT) و درمانهای دارویی میباشند. در CBT، فرد یاد میگیرد چگونه افکار وسواسی خود را مدیریت کند و از آنها فاصله بگیرد. داروهایی مانند مهارکنندههای بازجذب سروتونین (SSRIs) نیز میتوانند به کنترل علائم کمک کنند.
چه زمانی باید برای درمان وسواس فکری به پزشک یا متخصص مراجعه کرد؟
اگر افکار وسواسی بر کیفیت زندگی شما تأثیر منفی میگذارد و باعث اضطراب، پریشانی یا اختلال در کارها و روابطتان شده است، بهتر است به پزشک یا روانشناس مراجعه کنید. تشخیص زودهنگام و درمان به موقع میتواند بهبود زیادی ایجاد کند.