بسیاری از افراد ممکن است خود را در روابط با پارتنرهای مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته (NPD) یا رفتارهای خودشیفته بیابند. تحمل رفتار خودشیفته در یک رابطه عاطفی مشکل است. مطالعات نشان دادهاند که اختلال شخصیت خودشیفته در ایالات متحده شایع است و حدود ۶.۲ درصد از جمعیت را تحت تاثیر قرار می دهد.
خودشیفتهها میتوانند عشق بورزند و آن را نیز دریغ نمیکنند، اما عشق آنها سطحی و زودگذر است. آنها میتوانند وابستگیهای عاطفی شدیدی ایجاد کنند و درعینحال همچنان هیچگونه همدلی را نسبت به شریک زندگی خود ندارند. اگر مایل به دریافت اطلاعات بیشتری درباره خیانت افراد خودشیفته هستید، لطفاً انتهای مطلب را از دست ندهید.
عشق از منظر فرد خودشیفته
افراد خودشیفته اغلب تصور نادرستی از عشق و چگونگی ابراز آن به دیگران دارند. از نظر یک فرد خودشیفته، عشق به عنوان یک منبع خارجی برای کسب اعتبار به حساب میآید که موجب تقویت عزت نفس آنها میشود. افراد خودشیفته نمیدانند که عشق واقعی باید به طور متقابل بین طرفین رخ دهد. برعکس، آنها بر این باورند که عشق چیزی است که میتوانند از جانب یک شخص به دست آورند و از آن به عنوان ابزاری برای احساس بهتر در مورد خود استفاده کنند.
معمولاً این افراد در رابطههای خود به صورت حقبهجانب برخورد میکنند. عشق خودشیفتهها به تحسین بیقیدوشرط شریک زندگی آنها بستگی دارد. علاوه بر این، تصور یک خودشیفته از عشق معمولاً بسیار سطحی است. آنها ممکن است بیش از حد محبتآمیز برخورد نمایند یا بهسرعت عشق بیپایان خود را بدون ایجاد ارتباط معنادار با شریک زندگی خود ابراز کنند. این نوع اظهارات ممکن است در ابتدا هیجانانگیز و خاص به نظر برسند؛ اما با پیشرفت رابطه و گذر زمان بسیار سطحی و بیمعنی میشوند و زمینه یک رابطه سمی را فراهم میکنند. رفتار خودشیفته در یک رابطه عاطفی مرتب دچار تغییر میشود.
رفتار خودشیفته در یک رابطه عاطفی
اکنون به بررسی رفتارهایی میپردازیم که ممکن است از افراد خودشیفتهای که در رابطه عاطفی با دیگران قرار دارند، سر بزند. این رفتارها به صورت زیر هستند:
عاشق فانتزیهای ذهن خود میشوند نه شما
خودشیفتهها عاشق خیالاتی که از شما در ذهن دارند خواهند شد. در حقیقت آنها هیچگاه یک عاشق واقعی نیستند و پیشبینیهایی که از پارتنر خود دارند را دوست دارند. به همین خاطر ناگهان به عنوان فردی ایدهآل وارد زندگی افراد میشوند. آنها در عاشقی سعی دارند فردی قانعکننده به نظر برسند؛ زیرا به صورت موقتی همچنان به نسخه موقتی که از شما در ذهن خود، ساختهاند باور دارند.
عشق افراد خودشیفته در واقعیت کاملاً سطحی است و در نهایت به این بستگی دارد که شما تا چه حد خیالات و فانتزیهای آنها را به خوبی ترسیم میکنید و چقدر به نیازهای آنها پاسخ میدهید. هنگام رابطه با یک فرد خودشیفته همه چیز مربوط به آنهاست نه شما. برای ما بسیار مشکل است که بدانیم چگونه با یک فرد خود شیفته زندگی کنیم.
بهمرور از شما ناامید میشوند
ازآنجاییکه در ابتدای رابطه، ایدهآلسازی خودشیفتهها از شما و شیفتگی آنها از حد معمول بسیار بیشتر است، آتش آنها زود خاموش میشود. چنین افرادی نمیتوانند دوام بیاورند؛ زیرا رابطه بر اساس فانتزیها و چیزهایی که آنها میخواهند پیش نمیرود و همین آنها را ناامید میسازد. هنگامی که افراد خودشیفته تلاش برای تحتتأثیر قراردادن شما را برای کسب شناخت از رابطه متوقف میکنند که در نهایت ناامید شدهاند. شما یک فرد واقعی هستید و افراد واقعی نیز عیبها و نقصهایی دارند؛ بنابراین طبیعی است که نتوانید همه خواستههای آنان را برآورده سازید. در این شرایط، رفتار خودشیفته در یک رابطه عاطفی کاملاً تغییر میکند.
خودشیفته در رابطه عاطفی از شما میخواهد تغییر کنید
در رابطه عاطفی با یک فرد خودشیفته، معمولاً آنها میخواهند خود را تغییر دهید. هنگامی که پارتنر خودشیفته شما متوجه میشود که شما تمام آنچه که وی از شریک زندگی خود انتظار دارد را به صورت کامل برآورده نمیسازید، تغییرات آغاز میگردد. پارتنر شما شروع به پیشنهاد روشهای مختلفی میکند که از طریق آنها رفتار خود را تغییر دهید و بهتر شوید. اگر شما در برابر این پیشنهادها مقاومت کنید، احتمالاً شریک خودشیفته شما دست از مهربانی برمیدارد و با شما بدرفتاری مینماید. در نتیجه، دعواهای بین شما شروع میشود و روزهای زیبای زندگیان رو به تیرگی میرود.
شما را بیارزش خواهند کرد
هرچه روزهای بیشتری از آغاز رابطه میگذرد، فرد خودشیفته دست به ناسازگاری میزند و شروع به گفتن عیبهای شما میکند. به همین خاطر احساس کم ارزشی به شما دست میدهد. ناگهان فکر میکنید احمق و زشت شدهاید و دیگر مانند قبل خواستنی نیستید. فرد خودشیفته با رفتارهای خود مرتب این مسائل را به شما یادآوری خواهد کرد.
به طور مثال در از سوی فرد خودشیفته چنین جملاتی میشنوید: چرا این لباس را در مهمانی میپوشی؟ به نظرت نباید چند کیلو وزن کم کنی؟ چطور تونستی در این شرایط اینقدر احمقانه رفتار کنی؟ بههرحال، حتی اگر سعی کنید تمام تغییراتی را که شریک زندگیتان پیشنهاد میدهد ایجاد نمایید، باز هم کافی نخواهد بود. خودشیفتهها کمالگرا هستند و هیچچیز بهاندازهای که در ذهن آنها وجود دارد، کامل نیست. اگر آنچه را که میخواهند به آنها بدهید، آنها تنها کمی از موضع خود عقبنشینی میکنند و دوباره این رفتارها تکرار خواهد شد.
خودشیفته در رابطه عاطفی؛ شما را ترک میکنند
رفتار خودشیفته در یک رابطه عاطفی شامل رها کردن نیز میشود. رهاشدن توسط افراد خودشیفته میتواند احساسی یا فیزیکی یا هر دو این موارد باشد. از بسیاری جنبهها رهاشدن عاطفی بدتر است و آسیبهای بیشتری دارد. با رهاشدن عاطفی، شریک خودشیفته شما از نظر فیزیکی شما را ترک نمیکند یا به طور رسمی از شما جدا نمیشود. با این حال، او بهوضوح و از طریق رفتارهای خود نشان میدهد که خواستهها، رفاه و آرامش شما برای وی اهمیتی ندارد و نسبت به آن بیتفاوت است.
در این مرحله پارتنر خودشیفته شما ممکن است مخفیانه به شما خیانت کند. بسیاری از خودشیفتهها در نهایت از نظر فیزیکی پارتنر خود را ترک میکنند، بهویژه اگر فکر کنند که نسبت به شما گزینههای بهتری در دسترس آنها قرار دارد. شما مانند یک اسباببازی قدیمی هستید که جذابیت خود را ازدستداده است و بدرد بازیکردن و دوست داشته شدن نمیخورد. آنها به دنبال فرد جدیدی میروند که هنوز فانتزیهای آنان را خدشهدار نکرده است.
آیا خودشیفته اصلا می تواند در رابطه ای خوشحال باشد؟
خودشیفتهها علیرغم حس عدم همدلی و تمایل به خودخواهی که دارند برای حفظ روابط پایدار تلاش میکنند. نکتهای که مهم است که همواره به یاد داشته باشید این است که افراد مبتلا به خودشیفتگی به دیگران عشق میدهند، اما عشق آنها نیازهای یک رابطه سالم و بدون درگیری را برطرف نمیکند. با وجود این، ممکن است از فرد مبتلا به NPD تقاضا شود که خود را بهجای بقیه بگذارد تا حس همدلی را در او به وجود آید.
بدون پیگیری روند درمان، یک خودشیفته در رابطه خود خوشبختی و خوشحالی لازم را ندارد، زیرا معمولاً نمیتواند پارتنر خود را ببخشد حتی اگر حمایت عاطفی لازم برای یک ارتباط سالم را دریافت نماید. رفتار خودشیفته در یک رابطه عاطفی با درمان و تأمل در خود تغییر میکند. رخی از خودشیفتهها میتوانند یاد بگیرند که نسبت به شریک زندگی خود دلسوزتر عمل کنند و درک بیشتری داشته باشند.
افراد خودشیفته بهجای ایجاد یک پیوند عاطفی عمیق، به رفتارهای نادرست وابسته میشوند و تلاش میکنند تا احساس تحسینی که در ابتدای رابطه خود داشتند را بازسازی نمایند. چنانچه آنها تحسین مدنظر خود را دریافت نکنند ممکن است به تحقیر پارتنر خود، روی بیاورند. شرکت در دوره عزت نفس در تهران درمان مناسبی برای افراد خودشیفته به شمار میرود؛ زیرا اغلب رفتارهای این افراد ناشی از کمبود عزت نفس است.
وقتی فرد خودشیفته عاشق می شود چه اتفاقی می افتد؟
در حالی که خودشیفتهها میتوانند عاشق شوند، معمولاً روابط آنها منجر به وسواسهای زیادی میگردد.
خودشیفتهها عشق و رابطه طولانیمدت را به این دلیل دوست دارند که مجالی برای عرضه دائمی خودشیفتگی آنها به وجود میآید. با وجود این، عدم حس همدلی و تمرکز زیاد از حد آنها روی رفتارهای پارتنر خود، رشد و پویایی را در ایجاد یک رابطه سالم از بین میبرد. این نوع نگاه یک خودشیفته به رابطه عاطفی منجر به یکطرفه شدن رابطه میگردد.
افراد خودشیفته معمولاً عاشق یک فرد منحصربهفرد میشوند. آنها باید برتری خود را در همه زمینهها نشان دهند. به همین خاطر ممکن است رابطه یا ازدواج این حس را به آنها القا نماید که نسبت به افراد مجرد موفقتر هستند. از طرفی، ازدواج با یک فرد تأثیرگذار که دستاوردهای زیادی دارد نیز میتواند روحیه آنها را دوچندان نماید. چنین نمایش و تحسینی نسبت به پارتنر لزوماً به معنای عشق نیست. به طور کلی، رفتار خودشیفته در یک رابطه عاطفی بیشتر در گرو رفتارهای پارتنرش است.
آنها در ابتدا سعی میکنند با رفتارهایشان اثبات کنند که عاشق شدهاند. به طور مثال، با احترام زیادی با شما برخورد میکنند و کاملاً دقیق و باحوصله حرفهای شما را میشوند. خودشیفتهها برای جلب نظر شما هرگز پا را فراتر از مرزبندیهایی که مشخص کردهاید نمیگذارند. در صورتی که مشکلی پیش آید خودشیفتهها مسئولیت رفتار خود را کاملاً میپذیرند. در انتها نیز باید بگویم که آنها نیازهای شما را در اولویت کارهایشان میگذارند و همواره از شما قدردانی مینمایند.
افراد خودشیفته چگونه رویدادهای روزمره در روابط عاطفی خود را تفسیر می کنند؟
افراد خودشیفته ممکن است انتظار داشته باشند که همه تعاملات روزمره آنها به صورت کاملاً مثبت و بدون هیچ مشکلی پیش برود. آنها فکر میکنند که علت خوب پیش رفتن روابطشان رفتارهای خودشان است. معمولاً خودشیفتهها علت درگیریها و مشکلات رابطه خود را دیگران میدانند و به همین خاطر دیگران را مورد عتاب و سرزنش قرار میدهند.
همین عامل سبب میشود که رفتار پارتنر خود را منفی تفسیر نمایند. بهتازگی، تحقیقاتی روی تعدادی از زوجها انجامگرفته و نتیجه آن نیز در یکی از مجلات علوم روانشناسی به چاپ رسیده است. در این پژوهش از زوجین تقاضا نمودهاند که روزانه احساس خود را درباره تعاملاتی که با پارتنرشان دارند یادداشت کنند.
بر اساس نتایج به دست آمده رفتار خودشیفته در رابطه عاطفی معمولاً متناقض بود. آنها خود را فردی پرانرژی و اجتماعی تصور میکردند و تمایل داشتند روابط مشکلساز با دیگران داشته باشند و در پاسخ به برخی رفتارهای پارتنر خود پرخاشگری نمایند. در صورتی که مشکلی در رابطه وجود داشت، خودشیفتهها پارتنر را به عنوان مقصر میشناختند. احساسات و رفتارهای آنان عالی است و انتظار دارند به دلیل همین موضوع دیگران مرتب به تمجید از آنها بپردازند. رفتار خودشیفته در یک رابطه عاطفی میتواند روح و روان طرف مقابل را به هم بریزد.
در چنین موقعیتهایی به نظر شما چگونه یک رابطه سمی را تمام کنیم؟ پاسخ این سؤال به شرایط افراد بستگی دارد. شاید شما قادر به تحمل رفتارهای پارتنر خودشیفته خود باشید و بخواهید با مراجعه به تراپیست وی را درمان کرده و روی رابطه خود، کار کنید. حال ممکن است یک فرد دیگر نتواند چنین شرایطی را تحمل نماید و از رابطه خارج شود.
جمعبندی رفتار خودشیفته در یک رابطه عاطفی
افراد خودشیفته در حفظ روابط عاطفی خود چندان خوب عمل نمیکنند و رفتار خوبی ندارند. آنها قادر به مراقبت از شخصی به جز خودشان نیستند. در ابتدای رابطه نقش یک عاشق دلباخته را ایفا میکنند؛ اما خیلی زود به دلیل توقعات نا به جا از پارتنرشان عشقشان فروکش میکند. افراد خودشیفته عاشق فانتزیهای مختلفی هستند که از شما در ذهنشان ساختهاند.
هنگامی که میبینند رفتارهای پارتنرشان با انتظاراتی که داشتند در تناقض است عصبانی، بیحوصله و بدخلق میشوند. آنها همواره پارتنر خود را به خاطر شکستهای رابطه سرزنش میکنند، نه کمبودهای خودشان یا استانداردهای غیرواقعی که ساختند. بهترین راه درمان این روابط سمی، مشورت با تراپیست است. اگر درباره مطالبی که ذکر کردیم سؤالی دارید، آن را با ما در میان بگذارید.