نفرت از خود یک باور یا احساس دائمی بیارزشی، شکست و بیکفایتی را توصیف میکند. افراد ممکن است احساس کنند بهاندازه کافی خوب نیستند و لیاقت هیچچیز مثبتی را در زندگی ندارند. داشتن احساس شک و تردید به خود اغلب دلیلی برای نگرانی نیست. با این حال، برای برخی افراد، این احساسات و افکار منفی میتواند بر تمام جنبههای زندگیشان، از جمله نحوه رفتار آنها تأثیر بگذارد. برای مقابله با خود بیزاری باید راهکارها و تمرینهای گوناگونی را دنبال نمود. در مقاله امروز به تکنیک های تعدیل نیاز به دیگران ازبینبردن تنفر درونی میپردازیم. اگر کنجکاوید در این خصوص بیشتر بدانید، انتهای مطلب را از دست ندهید.
فرصت رو از دست نده! با شرکت در کارگاههای تخصصی ما، از آموزش های حرفهای بهرهمند شوید. "*" فیلدهای الزامی را نشان می دهدهمین حالا در کارگاههای تحولساز ما ثبتنام کن!
همین حالا در کارگاههای تحولساز ما ثبتنام کن!
چرا از خودم متنفرم؟
تنفر از خود معمولاً از گذشته سرچشمه میگیرد، زیرا بیشتر تمایلات نفرت از خود، در دوران کودکی ایجاد میشود. به طور خاص، آنها ریشه در رابطهای دارند که با والدین خود داشتید. ازآنجاکه ارتباط با والدین جزء اولین پیوندهایی است که ما در زندگی ایجاد میکنیم، میتواند تأثیر زیادی بر نحوه درک و رفتار ما در روابط آینده داشته باشند.
این موضوع شامل رابطه ما با خودمان نیز میگردد. والدین مستبد یا بدرفتار میتوانند منجر به نفرت از خود شوند. کارشناسان میگویند، والدینی که فرزندان خود را به کسب استقلال تشویق میکنند و به آنها اجازه اشتباهکردن میدهند، اعتماد به نفس آنها را بالا میبرند
از سوی دیگر، والدینی که بیش از حد کنترلگر هستند، منجر به کاهش عزت نفس فرزندان میشوند که در نهایت به نفرت از خود ختم میشود. تحقیقات صورتگرفته حاکی از آن است که ما در کودکی بهجای خودمان، با والدین خشمگین همزاد پنداری میکنیم. این باعث میشود که خشم، ترس و سایر احساسات منفی را که والدین در لحظات پر استرس از سر میگذرانند، بپذیریم. در نهایت در معرض موقعیتهایی قرار میگیریم که منجر به احساسات بد و بیکفایتی خواهد شد. مهم است توجه داشته باشید که کودکان میتوانند الگوهای تنفر از خود را از والدین یا پرستاران خود بیاموزند.
چگونه با خود بیزاری مقابله کنیم؟
حال که نشانههای بیزاری از خود را بررسی کردیم، در این بخش به شما یاد میدهیم که چطور با این طرز فکر منفی و ویرانگر مبارزه کنید. روشهای درمانی عبارتاند از:
برای خود یک دفترچه یادداشت روزانه درست کنید.
تهیه دفترچه یادداشت به این معناست که رویدادهای روزمره خود را درون آن نوشته و احساسات خود را در خصوص این اتفاقات بنویسید. با فکرکردن به رخدادها میتوانید شرایطی که منجر به شکلگیری احساسات منفی در شما شدهاند را شناسایی کرده و به علت اصلی وقایع پی ببرید. نوشتن احساساتتان پریشانی شما را کاهش میدهد.
یکی از راههای رهایی از خود بیزاری تفکرات منفی را به چالش بکشید.
وقتی متوجه شدید که در مورد خودتان منفی فکر میکنید، آگاهانه آنها را به چالش بکشید و با چیزی واقعبینانه یا خنثیتر جایگزین کنید. بهعنوانمثال، بهجای اینکه بگویید: «من در این کار بدترین هستم» آن را با جملهای مانند «من تمام تلاشم را میکنم و با تمرین بیشتر مهارتهایم را توسعه میدهم» جایگزین کنید. در حالی که این فرایند زمان بر است، تلاش مستمر منجر به پیشرفت تدریجی خواهد شد.
افکار منفی دوباره به سراغ شما میآیند، اما شناسایی آنها و جایگزینکردنشان میتواند راهی عالی برای یادآوری این نکته باشد که خوب هستید. این کار زمان میبرد، زیرا شما در حال فراموشکردن یک رفتار منفی هستید که ملکه ذهنتان شده است و از این راه برای مقابله با خود بیزاری اقدام میکنید.
مهربانی با خود را تمرین کنید یکی از راههای مقابله با خود بیزاری
با خودتان مهربان باشید. افرادی که با نفرت از خود دستوپنجه نرم میکنند، اغلب نسبت به خود دلسوزی کمی دارند یا اصلاً چنین حسی ندارند. در واقع، طرز فکر مهربانی نسبت به خود میتواند غیرممکن یا گیجکننده باشد. یک راه عالی برای مهربانی به خود این است که بدانید چگونه با دوست یا یکی از عزیزانتان رفتار میکنید. آیا آنها را بهخاطر اشتباهکردن مورد سرزنش قرار میدهید و کتک میزنید یا به آنها یادآوری میکنید که هیچکس کامل نیست؟
با افراد مثبت اندیش وقت بگذرانید یکی از راههای مقابله با خود بیزاری
از رفتوآمد با کسانی که مرتب از همه چیز گله و شکایت دارند و انرژی منفی به شما میدهند، پرهیز نمایید. سعی کنید وقت آزاد خود را با افرادی بگذرانید که از آنها انرژی خوبی میگیرید و وقت گذراندن با آنها روحیه و انگیزه شما را برای آغاز هفته دوچندان میکند.
مدیتیشن کنید یکی از راههای مقابله با خود بیزاری
روابط دشوار همچنین میتواند پاسخی را ایجاد کند که صدای درونی و منفی آن حتی در بزرگسالی نیز همراه شما باشد. در حقیقت، حتی یک رابطه کاری دشوار یا دوستی میتواند منجر به خودگوییهای منفی شود که شکستن چرخه آن دشوار است. اگر به ما گفته شود که بهاندازه کافی خوب هستیم، باورکردن آن آسانتر میشود، بنابراین دیگر با خودتان نگویید از سادگی خودم متنفرم. سعی کنید، چنین طرز فکرهایی را از خود دور کنید.
به یک روانشناس مراجعه کنید یکی از راههای مقابله با خود بیزاری
در حالی که میتوانید بهتنهایی روی تنفر از خود کار کنید، همیشه بهترین کار این است که به دنبال کمکهای حرفهای باشید. درمان از طریق روانشناس به شما این امکان را میدهد تا تکنیکهای مختلف مقابله با خود بیزاری را بررسی کنید و الگوهای تنفر را از بین ببرید. بیش از یک نوع درمان وجود دارد و انتخاب تنها یکی از آنها میتواند چالشبرانگیز باشد.
به طور مثال، برخی از افراد از راهکارهای ذهنآگاهی حمایت میکنند که به شما یاد میدهد نسبت به احساسات خود آگاه باشید. درمانگر از طریق تکنیکهای مختلف به شما آموزش میدهد که چگونه دیدگاههای منفی خود را از طریق مدیتیشن به چالش بکشند. در عوض دیگران درمان سنتی را توصیه میکنند، زیرا میتواند ارزشهایی مانند مهربانی به خود را به شما بیاموزد. بهعلاوه، به شما یاد میدهد که از خود انتقادی اجتناب نمایید.
مراقبت از خود را تمرین کنید یکی از راههای مقابله با خود بیزاری
در تلاشهای خود برای ایجاد عزت نفس، تمرکز بر تناسباندام بسیار مهم است. میزان تمرینی که انجام میدهید به طور مستقیم با میزان احساس خوبی که از نظر جسمی و ذهنی دارید، ارتباط دارد. به صورت منظم ورزش کنید. یاد بگیرید چگونه بدن زیبایی برای خودتان بسازید. تمرینات ورزشی اولیه مانند فشار، اسکات، کشش را انجام دهید و بهآرامی به سمت تمرینات پیچیدهتر بروید. دلیلی که من تمرین مقاومتی را به سایر انواع تمرین توصیه میکنم، تأثیر آن بر عزت نفس است. یکی دیگر از روشهای مراقبت از خود، خوردن غذاهای سالم و مقوی است. سعی کنید از میوهها و سبزیجات زیادی استفاده کنید تا به سلامت بدن خود کمک نمایید. همچنین میتوانید در دوره عزت نفس در تهران شرکت کنید و مهارتهای خود را در زمینههای مختلف بهبود ببخشید.
علائم و نشانه های خود بیزاری
از خود بیزاری شامل تعداد مختلفی از عوامل است که در اینجا بهدقت به آنها خواهیم پرداخت. پس از شناخت علائم باید روشهای مقابله با خود بیزاری را بدانیم. توجه داشته باشید که فردی که به از خود بیزاری مبتلاست باید چندین مورد از علائم زیر را داشته باشد. تنها یکی از این علائم نمیتواند نشان دهد که فرد چنین اختلالی دارد.
طرز فکر همه یا هیچ یکی از علائم خود بیزاری
افراد با این طرز فکر زندگی را کاملاً سیاه یا سفید میبینند. چیزها در نظر آنها یا کاملاً خوب مطلق است یا بد و جایی برای ریزهکاریها وجود ندارد. به طور مثال میگویند: اگر در این کار موفق نشوم به طور کامل شکستخوردهام.
عطف به نتایج یکی از علائم خود بیزاری
این مورد هنگامی رخ میدهد که اشخاص فرضیاتی ایجاد میکنند که هیچ مدرکی دال بر واقعی بودن آنها وجود ندارد. مثلاً شخص پیشبینی میکند اتفاقی که قرار است در آینده رخ دهد کاملاً بد پیش خواهد رفت و همه چیز خراب میشود. به نظر شما در این شرایط چگونه با نفرت از خودمان مقابله کنیم؟
فیلتر ذهنی منفی یکی از علائم خود بیزاری
این شامل تمرکز شخص بر جنبههای منفی یک موقعیت و نادیدهگرفتن جنبههای مثبت آن است. به طور مثال، شخص به خاطر عملکرد خوب خود بازخوردهای مثبت زیادی میگیرد، اما روی یک نظر منفی از رئیس خود تمرکز میکند.
تعمیم بیش از حد یکی از علائم خود بیزاری
فرد در این شرایط بر اساس یک رویداد واحد تصمیمگیری میکند. به طور مثال، دانشآموز در یکی از مسابقات نمره پایینی میگیرد و به همین دلیل تشخیص میدهد که هرگز قادر به گذراندن کالج نیست.
فاجعه ساختن یکی از علائم خود بیزاری
این مورد به افرادی برمیگردد که بدترین یا نامطلوبترین نتیجه یک رویداد را ترسیم میکنند. این شامل بزرگنمایی افکار خاص میشود تا زمانی که تشدید شوند و انتظار داشته باشیم که بدترین اتفاق ممکن رخ دهد. این اشخاص جهت مقابله با خود بیزاری باید تکنیکهای درمانی مختلفی را انجام دهند. اگر قرار یک شخص دیر شده، آنها خیلی سریع تصور میکنند که دوستداشتنی نیستند یا قرار نیست دیگر ملاقاتی رخ دهد.
رد صلاحیت مثبت یکی از علائم خود بیزاری
رد صلاحیت مثبت شامل بیاعتبار کردن یا نادیدهگرفتن نکات مثبت در یک موقعیت میشود. از سوی دیگر، آنها به دنبال بهانهای برای ایجاد نگاه منفی هستند. فرض کنید شخصی ترفیع دریافت کرده است. بهجای اینکه بپذیرد عملکرد خوبی داشته و مستحق دریافت ترفیع بوده است، تصور میکند که این موضوع کاملاً تصادفی بوده و بر اساس شانس پیش رفته است.
انکارکردن تعریف و تمجیدها یکی از علائم خود بیزاری
یکی دیگر از نشانههای نفرت از خود این است که ستایش دیگران را انکار میکنید. هر گاه کسی بهخاطر تواناییها و تلاشهای مستمرتان از شما تعریف میکند، منکر آنها میشوید و بهانههای مختلف میگویید:
- چیزی نیست، من فقط خوششانس بودم.
- این درست نیست، من کاری نکردم.
- نیازی به تشکر از من نیست، وظیفهام را انجام دادم.
در حالی که ممکن است در ابتدا یک بیان معصومانه از فروتنی به نظر برسد، اما در واقع نشانه این است که از خودتان متنفر هستید. شما ستایشی را که بهخاطر تواناییهایتان انجام میشود، انکار میکنید و تلاشهای صادقانهای که داشتید را ضعیف نشان میدهید. قبول نمیکنید که در کاری خوب هستید، زیرا خود را فردی حقیر میبینید. این امر بر عزت نفس، اخلاق کاری و روابط شما تأثیر میگذارد و فرصتهای شما را برای رشد محدود میسازد.
مقایسه با دیگران یکی از علائم خود بیزاری
ساعتها وقت خود را صرف گشتوگذار در رسانههای اجتماعی مانند اینستاگرام و تیکتاک میکنید. چرخیدن در سوشالمدیا وقتی با مقایسه ترکیب شود، به یک خطر بزرگ برای سلامت روان شما تبدیل میگردد. مردم اغلب مطالبی را که در رسانههای اجتماعی منتشر میکنند، تغییر داده یا فیلتر میکنند. آنها وانمود میکنند که زندگی کاملاً بیعیب و نقصی دارند.
راهحل مقابله با خود بیزاری در این موارد کاهش استفاده از این شبکههای مخرب است. بسیاری از چیزهایی که در این برنامهها میبینید، کاملاً فیک هستند و همهچیز را نشان نمیدهند. افراد از خود بیزار مستقیماً نمیگویند من از خودم متنفرم از وجودم بدم میاد بلکه این را با رفتارشان نشان میدهند.
علل خود بیزاری
اکنون در این بخش به بررسی علل مختلف خود بیزاری میپردازیم. چنانچه افراد به طور کامل این عوامل را بشناسند، بهتر میتوانند برای مقابله با خود بیزاری اقدام نمایند.
منتقد درون
برخی افراد میگویند از خودم متنفرم چیکار کنم؟ اگر چنین حسی دارید، احتمالاً نسبت به خود بیرحم هستید و انتقادهای بیجایی از خودتان میکنید. شما باید سعی کنید به خوبی نقاط مثبت خود را شناسایی کنید. این کار به کاهش تنفر از خود کمک میکند. اگر خودتان نمیتوانید این کار را انجام دهید، میتوانید از دیگران کمک بگیرید تا ویژگیهای مثبت شما را یادآوری نمایند. هرگز هنگام شکستها بیش از اندازه خود را سرزنش نکنید.
تجارب منفی زندگی
طبیعی است که بخواهید در نظر دیگران پذیرفته شوید یا یک وظیفه را به خوبی انجام دهید. با این حال، گاهی اوقات انتظارات ما از خودمان میتواند بهقدری بالا باشد که برای انسانها دستنیافتنی به نظر میرسد. این انتظارات خارقالعاده اغلب منجر میشود که اگر در این راه شکست خوردیم، فکر کنیم همه چیز تمام شده است. در این لحظات، منتقد درونی ما ظاهر میشود تا ما را شرمنده سازد و حس ناامیدی را به ما القا کند. حتی اگر بعد منطقی ما تشخیص دهد که این انتظارات غیرمنطقی است، منتقد درونی ما همچنان به اظهار تنفر از خود ادامه میدهد. بهترین کار این است که بدانیم چگونه با نفرت از خودمان مقابله کنیم.
تجربیات دوران کودکی
بسیاری از افرادی که از خودشان نفرت شدید دارند، درگذشته تجربههای آسیبزا و چالشبرانگیز احساسی داشتهاند. این تجارب اغلب شامل آزار و غفلت جنسی، جسمی یا عاطفی است. وقتی کودکان ضربه روحی را تجربه میکنند، جهان را ناامن و افراد اطراف خود را خطرناک میبینند. آنها ضمن تلاش برای معنا بخشیدن به دنیای خود، ممکن است روایتی ایجاد کنند که به آنها این حس را بدهد که گویی ارزش دوستداشتن ندارند.
در برخی موارد، این اظهارات نفرتانگیز ممکن است مستقیماً توسط والدین یا افراد دیگری در زندگی آنها گفته شده باشد. مقابله با خود بیزاری در این موارد سختتر است. چنین افکاری به منتقد درونی افراد تبدیل میشود. شرکت در دوره عزت نفس میتواند روش خوبی برای مقابله با این افکار باشد.
تجربه یک ارتباط بد
ارتباطات بدی که با دیگران برقرار میکنیم نیز میتواند منجر به خود بیزاری شود. این تجربیات شامل روابط شخصی یا کاری که با همکار یا رئیس خود دارید نیز میشود. این افراد ممکن است سعی کرده باشند با پایین آوردن شما حس حقارت را در وجودتان پراکنده سازند. شما باید از روابطی که لحن و طرز فکر منفی در شما ایجاد میکنند، دوری کنید. ندای درونی که توسط این افراد درون شما ایجاد میشود بهسختی از بین میرود. چنین تجربههای بدی جملات و آواهایی مانند من از خودم متنفرم از وجودم بدم میاد را در ذهن تکرار میکنند.
مورد زورگویی واقع شدن
بدرفتاری و قلدری بهویژه در کودکان ممکن است منجر به اثرات منفی مختلفی شود، از جمله احساس شرم و بیارزشی است همچنین این باور که فرد مستحق چنین احساساتی است. این تجربیات میتوانند تأثیرات ماندگاری بر روابط فرد با خودش داشته باشند، و گاهی اوقات به الگوهای انتقاد، بیاعتبار کردن، و نفرت از خود تبدیل میشوند.
رخدادهای آسیب زا
رویدادهای آسیبزا و حوادث بدی همچون تصادفات رانندگی یا حملات فیزیکی ممکن است در زندگی هر فردی رخ دهد. ممکن است پس از پیشآمدن چنین اتفاقاتی با خودتان بگویید که چرا من؟ این احساسات ممکن است در شما پشیمانی یا شرم ایجاد کنند بهخصوص اگر در این حوادث مقصر بودهاید.
محرک های محیطی
تنفر از خود ممکن است در نتیجه قرارگرفتن در محیطی ایجاد شود که استانداردها و انتظارات غیرواقعی در آن وجود دارد. راهکار مقابله با خود بیزاری قرارنگرفتن در چنین محیطهایی است. اگر دائماً خود را با دیگران مقایسه کنید که از نظر شما لاغرتر، ثروتمندتر یا باهوشتر هستند، ممکن است انتقادکردن از خودتان را یاد بگیرید و فکر کنید که بهاندازه کافی خوب نیستید. این طرز فکر میتواند به یک الگوی نفرت از خود تبدیل شود و در محیطهای مختلف مانند خانه، مدرسه، محل کار یا اجتماع رخ دهد. از خودم متنفرم چیکار کنم؟ اینها افکاری هستند که ذهن شما را درگیر میکنند.
تصویر منفی از خود
ازآنجاییکه کودکان رفتارهایی را که میبینند انجام میدهند، اگر تصاویر و باورهای نفرت از خود را الگوی قرار دهند، برای مثال، مرتب نظراتی مانند:
- باورم نمیشه چنین کاری کردم.
- من خیلی بیدستوپا هستم.
- من نفرتانگیز هستم.
- از سادگی خودم متنفرم.
ممکن است یاد بگیرند که این نوع اظهارات و احساسات عادی، مناسب و حتی مفید هستند. به همین دلیل، ممکن است تصورات منفی مشابهی از خود داشته باشند.
اختلالات روانی مرتبط
برخی از اختلالات روانی مختلف نیز ممکن است به از خود بیزاری منجر شود، مثلاً افسردگی یا کمالگرایی. کمالگراها استانداردها و توقعات بالایی از خود دارند و زمانی که ناگزیر در برآوردهکردن آنها شکست میخورند پریشان میشوند. آنها اغلب واکنشهای منفی اغراقآمیزی نسبت به اشتباهات خود دارند که ممکن است به الگوی نفرت از خود تبدیل شود. تنفر داشتن نسبت به خود ممکن است در نتیجه سایر اختلالهای روانی مانند اضطراب یا افسردگی باشد. افسردگی بهگونهای است که شما نمیتوانید جبههگیریهای منفی که نسبت به خودتان دارید را ببینید و تشخیص دهید این افسردگی است که منجر به شکلگیری چنین طرز فکری شده است. بدین ترتیب هیچ کاری برای مقابله با خود بیزاری انجام نمیدهید.
نتایج خود بیزاری
نفرت از خود بر بسیاری از جنبههای زندگی روزمره تأثیر میگذارد. نفرت از خود میتواند شما را از تصمیمگیریهای مهم، ریسککردن، ارتباط با دیگران و دستیابی به اهداف باز دارد. نحوه نگرش شما به خود میتواند تأثیر مستقیمی بر روابط شما داشته باشد، زیرا باورهای اصلی شما تعیین میکنند که چطور جهان را میبینید، تجربههای خود را چطور بیان میکنید و طرز نگاه دیگران به خودتان را چگونه تفسیر میکنید.
رابطه با خود
جای تعجب نیست که خود بیزاری به عنوان یک تأثیر منفی بر خودپنداره و همچنین عزت نفس است. هنگامی که افکار درونی شما دائماً شخصیتتان را تحقیر میکند، برخورداری از یک دیدگاه مثبت نسبت به خودتان تقریباً غیرممکن است.
محل کار
ازآنجاییکه کار اغلب مبتنی بر عملکرد است (برآوردهکردن انتظارات شغلی و تعامل با دیگران)، تعجبآور نیست که بیزاری از خود میتواند بر زندگی کاری شما تأثیر بگذارد. وقتی احساس بیارزشی یا ناتوانی میکنید، ممکن است کمتر پروژههایی را به عهده بگیرید یا کار مشترک با دیگران برایتان دشوار باشد. ممکن است نسبت به همکاران رنجور و حساس باشید یا به خاطر نداشتن عملکرد مناسب، خود را ناامید نمایید.
موقعیتهای اجتماعی
ایجاد و حفظ دوستی زمانی که شما با خودگوییهای منفی مداوم و بیامان و نفرت از خود دست و پنجه نرم میکنید، میتواند بسیار دشوار باشد. برای اجتناب از درد انتقاد، قضاوت یا رهاشدن، حتی ممکن است در مقابل ملاقات با افراد جدید مقاومت کنید، سرد یا بیتوجه باشید. درپیشگرفتن چنین رویکردی میتواند مانع از نزدیکشدن شما به دیگران شود.
روابط خانوادگی
درست کردن روابط خانوادگی یکی از بهترین کارها برای مقابله با خود بیزاری است. تأثیرات قابلتوجهی از تنفر نسبت به خود ناشی از تجربیات اجتماعی گذشته مانند سوءاستفاده و آسیب است، پویایی خانواده میتواند برای فردی که با نفرت از خود دستوپنجه نرم میکند، بسیار پیچیده باشد. ممکن است در موقعیتی قرار بگیرید که لازم باشد با فردی از گذشته خود در تماس باشید. این امر ممکن است باعث ناراحتی و تمایل به کنارهگیری برای عدم یادآوری تجربه، خاطرات و احساسات دردناک شود. فشار برای دستیابی به عملکرد عالی میتواند بسیار افزایش یابد و شما را از تشکیل و لذتبردن از ارتباطات خانوادگی باز دارد.
روابط عاشقانه
روابط عاشقانه ممکن است برای کسی که از خود بیزاری دارد، پیچیده و گیجکننده باشد. ممکن است با ایده نزدیکی و صمیمیت مبارزه کنید. حتی اگر آرزوی نزدیکشدن به فردی را داشته باشید، ترس از اینکه کسی نقایص، محدودیتها یا کمبود ارزش شما را ببیند، میتواند بسیار زیاد باشد و مانع ایجاد یک رابطه معنادار شود. منتقد درونی بهاندازه کافی دردناک است، اما فکرکردن به این چیزها در مورد شما میتواند احساس ویرانگری ایجاد کند.
تعیین هدف
نفرت از خود به ما میگوید که ما توانایی انجام کاری را نداریم و احتمالاً شکست میخوریم یا کوتاهی میکنیم. این نوع تفکر میتواند اهداف، آرزوها و رؤیاها را دور و غیرممکن کند. ممکن است به دیگران نگاه کنید و فکر کنید که آنها بهدرستی این کار را انجام میدهند، در حالی که از تفکرات خود انتقادی دائمی رنج میبرید. زندگی به این شکل از نظر احساسی خستهکننده است و میتواند منجر به عدم تمایل به هدفگذاری شود.
تصمیمگیری
خودگویی منفی و نفرت از خود میتواند تواناییهای تصمیمگیری را ربوده یا فلج کند. با تقویت مهارت تصمیمگیری میتوانید برای مقابله با خود بیزاری اقدام کنید. هنگامی که دیدگاه منفی نسبت به خودتان دارید، تمایلی به پذیرش خطرهایی که منجر به رشد شما میگردد، نخواهید داشت. همچنین ممکن است از فرصتهای ارتباط با دیگران دور شوید و خود را در الگوی شک و تردید به خود پیدا نمایید.
جمعبندی
نفرت از خود یک صدای درونی منفی مداوم است که خود را شرمنده و تحقیر کرده و بیش از حد از خود انتقاد میکند. در حالی که ممکن است برای فردی سخت باشد که از چنین الگویی خارج شود، اما روزنههای امید همچنان وجود دارد. یادگیری تکنیک های تعدیل نیاز به دیگران نیز برای از بین بردن تنفر درونی چارهساز است.
با آگاهی و کمک، فرد میتواند یاد بگیرد که چگونه با این رفتارهای منفی و الگوهای فکری مبارزه کند. آگاه شدن از تمایلات فکری منفی خود، تمرین مهربانی نسبت به خود، تعیین انتظارات واقعبینانه و یادگیری پذیرش تعریف و تمجید دیگران از جمله راههایی است که فرد میتواند بهآرامی چرخه نفرت از خود را در زندگی بشکند. چنانچه درباره مقاله سؤالی دارید، آن را با ما مطرح نمایید.