زندگی نامه و بیوگرافی گوردن آلپورت | Gordon Allport

گوردن آلپورت یک روانشناس قرن بیستم بود که بر روی خصوصیات شخصیتی مطالعه نمود.

1-اوایل زندگی گوردن آلپورت

او در سال 1897 در هند چشم به جهان گشود و یکی از چهار فرزند خانواده خود گردید. هنگامی که او شش ساله بود، خانواده اش به ایالت اوهایو مهاجرت کردند. پدر وی به دلیل امکانات ضعیف بیمارستان های ایالت اوهایو، به دکترها، پرستارها و بیماران شهر اجازه داد تا در خانه اش و در کنار خانواده خود ساکن گردند. در طول دوران کودکی، گوردن آلپورت و خواهر و برادرهایش درگیر مسائل طبابت و درمان بودند و غالبا به عنوان دستیار پدرشان فعالیت می کردند. گوردن آلپورت بعدها اقرار کرد که این تجربه جز جدا ناپذیری از تحصیلات ابتدایی وی تلقی می شود.

مادر گوردن آلپورت یک مربی بود و به فرزندانش اهمیت آموختن و انجام کار با قدرت را القا نمود. گوردن آلپورت کودکی خجالتی بود و اکثرا به خاطر مشکل جسمی که به طور مادرزاد به آن دچار شده بود، مورد تمسخر دیگران واقع می شد. در دوران تحصیل در مقطع دبیرستان، او یک چاپخانه تاسیس کرد و نقش سردبیر مقالات در مدرسه خود را برعهده گرفت. گوردن آلپورت از دبیرستا ن گلنویل فارغ التحصیل گردید و همانند راه طی شده توسط برادرش، توانست بورس تحصیلی دانشگاه هاروارد را کسب نماید. او بر خلاف برادرش که در رشته روانشناسی تحصیل کرده بود، در مقطع کارشناسی رشته اقتصاد و فلسفه تحصیل نمود. وی در حالی که دانشجوی دانشگاه هاروارد بود، علاقه مندی های اجتماعی خود را با انجام فعالیت های داوطلبانه در ظرفیت های مختلفی مثل کمک به دانشجویان خارجی، کمک به جنگ زده ها، شرکت در باشگاه پسران بوستون و…. در معرض نمایش گذاشت. گوردن آلپورت در نهایت در دانشگاه هاروارد به رشته روانشناسی روی آورد و توانست مدرک دکترای خود را در این رشته اخذ نماید.

بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه، او مقداری در اروپا وقت گذراند و این فرصت را به دست آورد که هنگامی که در وین بود، با زیگموند فروید آشنا شود. در قسمتی از شرح حال زندگی خود، در کتابی با عنوان “الگوسازی و ترقی در شخصیت”، به داستان ملاقاتش با فروید اشاره می کند و توضیح می دهد که با فروید در مورد پسری که در قطار ملاقات کرده است، صحبت کرده است. این پسر گویا از نوعی فوبیا رنج می برده و ظاهرا این فوبیا مربوط به ترس از کثیفی و کثیف شدن بوده است. با این که مادرش بارها او را در این مورد توجیه کرده بوده است. آلپورت معتقد بود که احتمالا منشا فوبیای این پسر، برخورد تحکم آمیز و سلطه جویانه مادرش بوده باشد. فروید، ضمن ارجاع به جملات آلپورت پرسید : “و آن پسر کوچک خود شما بودی؟” آلپورت به این فکر فرو رفت که فروید همه چیز را به انگیزه های ناخودآگاه افراد نسبت می دهد. او همچنین معتقد بود که گرایش روانشناسی روان پویشی برای آزمایش انگیزه های ناخودآگاه افراد و گذشته ی آنها می تواند در مشکلات و مسائل امروزی و حال حاضر آنها ظاهر و نمایان شود.

2-زندگی حرفه ای گوردن آلپورت

گوردن آلپورت آموزش خود را در رشته روانشناسی در دانشگاه هاروارد شروع کرد. او مبحث “شخصیت: جنبه های روانشناسی و اجتماعی می باشد” را که تدریس نمود که این نتیجه تحقیقاتی بود که قبلا با همکاری برادرش انجام داده بود. گوردن آلپورت همچنین مقطعی از زندگی خود را به تدریس در دانشگاه دارتموث پرداخت. اگرچه خیلی زود به هاروارد بازگشت و تا زمان مرگش در سال 1976 به تدریس در آنجا ادامه داد. وی در دانشگاه به عنوان ویراستار، همکار و عضو هیئت علمی فعالیت می کرد و در سال 1939 به عنوان ریاست انجمن روانشناسی آمریکا برگزیده شد.

طی چند سال آینده، گوردن آلپورت عضو فعال چندین بود و البته چندین کتاب هم به چاپ رساند. در سال 1955 پنجمین کتاب او به نام “تبدیل شدن: ملاحظات اساسی روانشناسی شخصیت” به چاپ رسید که این کتاب به یکی از مشهورترین آثار وی تبدیل گشت. گوردن آلپورت موفق به کسب چندین جایزه و مدال مختلف از جمله مدال طلا از سوی بنیاد روانشناسی آمریکا و جایزه مشارکت علمی از سوی انجمن روانشناسی آمریکا گردید.

گوردن آلپورت
تصویر گوردن آلپورت

3-فعالیت در علم روانشناسی

گوردن آلپورت بر خلاف دیگر روانشناسان زمان خود، تاکید شدیدی بر روی افکار و انگیزه های آگاهانه داشت و همین امر باعث علاقه شدید او به مقوله رشد شخصیت شد. گوردن آلپورت در بسیاری از زمینه های روانشناسی تاثیر بسزایی داشته است، علی الخصوص ارائه تئوری صفت او بسیار شناخته شده می باشد. او در این تئوری مشخص کرد که انسان ها صدها صفت دارند که به طور کلی بر 3 دسته تقسیم بندی می شوند.

  • صفت اصلی: این ویژگی، صفت غالب و برتر شخص می باشد و در شکل گیری هویت، احساسات و رفتارهای او نقش دارد
  • صفت مرکزی: این صفات به عنوان صفات درونی شناخته می شوند. اگرچه جز صفات اصلی نیستند، اما در بیشتر افراد ذاتی می باشند و اساس شخصیتی و اقدامات ما را شامل می شوند.
  • صفت ثانویه: این صفات به صورت پنهانی می باشند و اغلب تحت شرایطی خاص بروز پیدا می کنند.

گوردن آلپورت همچنین به وجود خصوصیات داخلی و خارجی فرد (ژنوتیپ و فنوتیپ) که رفتار او را برمی انگیزد پی برد. او ضمن بررسی طبیعت انگیزه، اراده و عزم شخص، به توسعه شاخه روانشناسی شخصیتی ادامه داد. وی بین مقوله انگیزه و غریزه تمایز ایجاد کرد و شرایطی که هرکدام بر روی فرد اثرگذار است را کشف نمود. از دید او غریزه یک رفتار ناخودآگاه می باشد. به عنوان مثال، یک زن ممکن است در ابتدا به دلیل احساس نالایقی نیاز شدیدی به برقراری رابطه دوستی داشته باشد، اما یک انگیزه مستقل می تواند خارج از این غریزه توسعه یابد و همان زن ممکن است به دلیل نگرانی بابت دوستانش و یا به دلیل لذت از بودن در کنار آن ها، رابطه دوستی خود را نزدیک تر نماید. گوردن آلپورت معتقد بود که افراد دارای اراده و اختیار هستند و فقط تحت تاثیر غریزه نمی باشند. وی همچنین بر تقدم یادگیری تاکید داشت و اظهار نمود که رفتار و افکار کنونی شخص حاصل کل تاریخچه زندگی او از جمله حال ( و نه فقط دوره کوتاهی از رشد اولیه وی) می باشد.

مقاله “زندگی نامه و بیوگرافی گوردن آلپورت”، ترجمه امير شيرين زاده، روانشناس و رواندرمانگر باليني مي باشد. اصل مقاله را به زبان انگليسي مي توانيد در لينک زير مشاهده کنيد:
Gordon Allport

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا