به راحتی وقت مشاوره بگیرید

همه ما در مراحل و زمان هایی از زندگی نیاز به صحبت کردن و مشاوره گرفتن از فردی داریم که بتواند ما را درک کند.

زندگی نامه و بیوگرافی گرگوری بیتسون

زندگی نامه و بیوگرافی گرگوری بیتسون | Gregory Bateson

گرگوری بیتسون یک انسان شناس، زبان شناس و دانشمند علوم اجتماعی بود که نظریه سیستم ها را در علوم اجتماعی ثبت و تضاد نظریه گرفتاری دوسره را شناسایی نمود.

1-زندگی شخصی گرگوری بیتسون

وی در روز نهم ماه می در سال 1904 میلادی در شهر گرنچستر انگستان متولد شد. او در مدرسه چارترهاوس درس خواند و مدرک لیسانس خود در رشته بیولوژی را در دانشگاه سنت جان اخذ نمود. او تحصیلات خود را در دانشگاه سنت جان ادامه داد و در سال 1929 میلادی در دانشگاه سیدنی استرالیا به تدریس درس زبان شناسی مشغول شد. وی همچنین مدتی را هم در منطقه اقیانوس آرام به بررسی پیرامون مبحث انسان شناسی پرداخت.
گرگوری بیتسون در سال 1936 با مارگارت مید انسان شناس معروف ازدواج نمود و پس از آن به شهر کالیفرنیا مهاجرت کرد. او پس از طلاق از مید در سال 1950، دوبار دیگر با الیزابت سامنر و سپس لوییز کماک ازدواج نمود. او ضمنا دارای دو دختر و یک پسر می باشد.

2-زندگی حرفه ای گرگوری بیتسون

گرگوری بیتسون در حین تحصیل در رشته انسان شناسی در کالیفرنیا، با جی هالی و چند شخص دیگر که در پروژه معروف وی همکاری داشتند، آشنا شد که این پروژه سکوی پرتابی برای نظریه گرفتاری دوسره وی تلقی می گردد.

گرگوری بیتسون در سال 1956 شهروند آمریکا شد و تا آخر عمر خود در آن جا زندگی کرد. او باقیمانده عمر خود را صرف سخنرانی، تدریس و تحقیق نمود و در دانشگاه سایبروک در شهر سانفرانسیسکو و در دانشگاه کالیفرنیا به کار مشغول بود. گرگوری بیتسون عضو چندین انجمن حرفه ای و معتبر بود و از فعالان برجسته آکادمی علوم و هنرهای آمریکا به حساب می آمد.

3-فعالیت در حوزه روانشناسی

گرگوری بیتسون اوایل کار خود در مورد ارتباط و رفتار و تاثیرگذاری آن ها بر روی یکدیگر مقاله ای نوشت. همواره یک دلیل واضح یا تاثیرگذار از یک رفتار وجود ندارد. به عنوان مثال، عملکرد یک شخص می تواند بر اساس بازخورد از مخاطب دچار تغییر گردد. تاثیر امری چند جهته است و گرگوری بیتسون از این پدیده به عنوان “چرخه نادرست” یاد کرد.

"<yoastmark

گرگوری بیتسون به دلیل شناسایی و نام گذاری تناقض گرفتاری دوسره ( معضلی غیر قابل حل که گرگوری بیتسون و همکارانش آن را هنگام تحقیقات پیرامون اسکیزوفرنی کشف نمودند.) بسیار مشهور است. یک گرفتاری دوسره در شرایطی اتفاق می افتد که شخص دچار سردرگمی در یک پیام عاطفی، کلامی و فیزیکی می شود. آن ها متوجه شدند که این سردرگمی به طور وحشتناکی به احساسات افرادی که اغلب از یک ناتوانی در پردازش ارتباطات داخلی و خارجی دریافتی خود رنج می برند، لطمه وارد می کند.
استفاده عمومی از سناریوهای گرفتاری دوسره می تواند به عنوان یک فرمی از کنترل تفکر استفاده شود. بدون ارتباط کلامی واضح، مفاهیم به واسطه تماس چشمی، اشارات فیزیکی و دیگر متدها می توانند ساخته شوند. قربانیان گرفتاری دوسره اغلب احساس گرفتاری در یک موقعیتی می کنند که مجبور به انجام کاری هستند که از طرفی ممکن است مثبت و از منظری دیگر منفی واقع شود. به عنوان مثال، اگر به یک شخص که مورد سوء استفاده قرار گرفته است گفته شود که وی دوست داشتنی و با ارزش است و در عین حال گفته شود که در صورت افشاء آن سوء استفاده، شخص منفور واقع می گردد، در آن صورت آن فرد در دام گرفتاری دوسره افتاده است.
از تکنیک گرفتاری دوسره به عنوان روشی برای اجبار و کنترل در روابط استفاده می شود. یک چهره مقتدر، چه والدین، چه معلم و چه شریک زندگی از این تکنیک جهت بدست آوردن قدرت در روابط خود استفاده می کند. شخصی که گرفتار این امر شده است، قادر به تصمیم گیری نمی باشد و در نتیجه یک ترس و اضطراب را تجربه می کند. آن شخص هرچقدر تلاش کند موفق به برآورده کردن همه درخواست ها نیست. به عبارت ساده تر، این گرفتاری مانند یک پازل غیرقابل حل می باشد. این امر به شخص احساس وحشت، ناتوانی و ترس از عواقب بعدی منتقل می کند.
گرگوری بیتسون ادعا کرد که جهان یک گروهی از سیستم های مختلف است که با همدیگر تعامل دارند. فرد، فرهنگ و اکوسیستم، هریک به همدیگر پاسخ می دهند و این گونه یک حلقه و چرخه بازخورد شکل گرفته است.
گرگوری بیتسون در مورد یک موضوع علمی به نام ربایش استدلال نمود و این موضوع به عبارتی فرآیند الگوهای مقایسه ای در روابط تلقی می گردد که فیلسوف معروف، چارلز پیرس از این موضوع در نشان دادن نحوه ایجاد فرضیات علمی استفاده نموده است.
مقاله “زندگی نامه و بیوگرافی گرگوری بیتسون”، ترجمه امير شيرين زاده، روانشناس و رواندرمانگر باليني مي باشد. اصل مقاله را به زبان انگليسي مي توانيد در لينک زير مشاهده کنيد:
Gregory Bateson

اسکرول به بالا