رفتار درمانی دیالکتیکی یا Dialectical behavioural therapy چیست؟

مروری بر رفتار درمانی دیالکتیکی

رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) ، نوع خاصی از درمان شناختی رفتاری است که در اواخر دهه 1980 توسط روانشناس مارشا لینهان برای درمان بهتر اختلال شخصیت مرزی طراحی شد. از این روش برای درمان اختلالات روانی دیگر نیز استفاده می شود.

رفتار درمانی دیالیتیکی چیست؟

رفتار درمانی دیالکتیکی(DBT) نوعی روان درمانی یا گفتاردرمانی است که از یک رویکرد رفتاری شناختی استفاده می کند. DBT بر جنبه های اجتماعی درمان تأکید دارد. تئوری این رویکرد این است که رفتار درمانی دیالیتیکی برای افرادی مناسب است که در روابط شان مانند روابط خانوادگی، دوستانه و عاشقانه دچار مشکل شدند.  نظریه DBT نشان می دهد که سطح تحریک برخی افراد در چنین شرایطی می تواند خیلی افزایش یابد یا به یک سطح بالاتر از تحریک عاطفی برسد، و زمان قابل توجهی برای بازگشت به سطح برانگیختگی پایه لازم باشد. افرادی که به اختلال شخصیت مرزی مبتلا هستند، در احساسات خود دچار نوسانات شدید می شوند، دنیا را سیاه و سفید می بینند و به نظر می رسد همیشه با بحران روبرو هستند.

برخی افراد نمیدانند برای مقابله با فشارهای ناگهانی و شدید احساسی چه کاری انجام دهند. رفتار درمانی دیالیتیکی به افراد در رفع این مشکلات کمک می کند.

رفتار درمانی دیالکتیکی چه معنایی دارد؟
تعریف رفتار درمانی دیالکتیکی چیست؟

مولفه های رفتار درمانی دیالیتیکی

پشتیبانی گرا: این مولفه کمک می کند تا فرد نقاط قوت خود را بشناسد تا فرد بتواند نسبت به خود و زندگی خود احساس بهتری داشته باشد.

مبتنی بر شناخت: رفتار درمانی دیالیتیکی به شناسایی افکار، عقاید و فرضیاتی که زندگی را سخت تر می کند، کمک می کند: “من باید در همه چیز عالی باشم. “اگر عصبانی شوم، تبدیل یک فرد وحشتناک میشوم”، به افراد کمک کنید تا روش های مختلف تفکر را یاد بگیرند:” من لازم نمیدانم که در به خاطر حرف مردم، عملکرد خوبی داشته باشم”.

مشارکتی: این مولفه نیاز به توجه مداوم به روابط بین مراجع و درمانگردارد. در رفتار درمانی دیالیتیکی، افراد تشویق می شود تا در روابط خود را برطرف کنند. در روش رفتار درمانی دیالیتیکی،  درمانگر از افراد می خواهد که تکالیف خود را انجام دهند، نقش های جدیدی برای تعامل با دیگران ایفا کنند و مهارت هایی را برای حفظ آرامش استفاده کنند. این مهارت ها، در طول درمان مورد بررسی قرار می گیرند. درمانگر به فرد کمک می کند تا مهارت های رفتاردرمانی دیالیتیکی را بیاموزد، بکار گیرد و به آنها تسلط پیدا کند.

به طور کلی، رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) ممکن است دو مولفه ی اصلی داشته باشد:

1- جلسات هفتگی روان درمانی– که بر حل مسائلی که هفته گذشته رخ داده و  مشکلاتی که در زندگی فرد رخ میدهد، تأکید دارد. رفتارهای آسیب زا و خودکشی در اولویت قرار دارند و به دنبال آن رفتارهایی که ممکن است در روند درمان اختلال ایجاد کنند. کیفیت مشکلات زندگی و تلاش برای بهبود زندگی ممکن است مورد بحث قرار گیرد.

جلسات فردی در DBT در کاهش و مقابله با استرس پس از سانحه موثر است. در طی جلسات درمانی درمانی، درمانگر و مراجع سراغ یادگیری و بهبود بسیاری از مهارتهای اساسی اجتماعی می روند.

2جلسات گروهی هفتگی-به طور کلی 2 جلسه ی یک یا دو ساعته توسط درمانگر صورت می گیرد. در این جلسات گروه درمانی هفتگی، افراد مهارت های خود را از یکی از چهار معیار مختلف یاد می گیرند: اثربخشی بین فردی، مهارت تحمل پریشانی و پذیرش واقعیت، تنظیم احساسات و مهارت های ذهن آگاهی.

مولفه های اصلی رفتار درمانی دیالکتیکی کدام است؟
مولفه های اصلی رفتار درمانی دیالکتیکی کدام است؟

4 معیار رفتار درمانی دیالکتیکی

1- ذهن آگاهی

مهارتهای ذهن آگاهی در رفتار درمانی دیالیتیکی نقش مهمی دارند. مشاهده، توصیف و مشارکت، مهارتهای اصلی ذهن آگاهی هستند.

2-اثربخشی بین فردی

الگوهای پاسخ بین فردی – چگونه با افراد اطراف خود ارتباط برقرار کنید، نحوه ی انجام این رفتار در رفتار درمانی دیالکتیکی آموزش داده می شود. در این روش از استراتژی هایی استفاده می شود که یاد بگیرید چگونه به طور قاطعانه نه بگویید.

افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی معمولاً مهارتهای بین فردی خوبی دارند. آنها، در استفاده از این مهارت ها در زمینه های خاص به ویژه در موقعیت های آسیب پذیر از نظر عاطفی مشکلاتی را تجربه می کنند. فرد ممکن است هنگام بحث درباره شخص دیگری که در یک موقعیت مشکل ساز قرار دارد، بتواند عادت های رفتاری مؤثر را توصیف کند، اما ممکن است قادر به توصیف رفتارهای خود نباشد.

این معیار روی این متمرکز است که هدف تغییر چه چیزی است (مثلاً درخواست از کسی برای انجام کاری) یا مقاومت در برابر تغییراتی که شخص دیگر آن را انجام دهد(مثلاً گفتن نه). مهارتهای آموخته شده برای افزایش حداکثر شانس تحقق اهداف فرد در موقعیت خاص و در عین حال آسیب رسیدن به روابط یا احترام به شخص ضروری نیست.

3- تحمل پریشانی

بیشتر رویکردهای مربوط به روان بر تحمل پریشانی تمرکز دارند. رفتار درمانی دیالکتیکی روی یادگیری تحمل درد به صورت ماهرانه تأکید دارد. مهارت تحمل پریشانی باعث پیشرفت در بهبود مهارت های ذهن آگاهی می شود.

رفتار تحمل پریشانی، باعث ایجاد دغدغه و بحرانها می شود. چهار مجموعه از استراتژی آموزش داده می شود: حواس پرتی،  تسکین خود، فکر کردن به جوانب مثبت و منفی.

رفتاردرمانی دیالکتیکی راهی برای یادگیری تحمل درد و پریشانی است.
رفتاردرمانی دیالکتیکی راهی برای یادگیری تحمل درد و پریشانی است.

4- تنظیم احساسات

افرادی که دارای اختلال شخصیت مرزی هستند یا ممکن است خودکشی کنند، معمولاً از نظر عاطفی مشکلاتی دارند. و اغلب عصبانی، ناامید، افسرده و مضطرب هستند. افرادی که این اختلالات را دارند، می توانند از روشهایی برای رفع آنها استفاده کنند.

مهارت های رفتار درمانی دیالکتیکی برای تنظیم احساسات عبارتند از:

  • یادگیری درست و مشخص کردن احساسات؛
  • شناسایی موانع تغییر احساسات؛
  • کاهش آسیب پذیری نسبت به هیجانات؛
  • افزایش رویدادهای عاطفی مثبت؛
  • افزایش ذهن آگاهی نسبت به احساسات فعلی؛
  • انجام اقدام مختلف؛
  • استفاده از تکنیک های تحمل پریشانی.

در انتخاب تراپیست مناسب مشکل دارید؟

ما در اینجا هستیم تا به شما در انتخاب بهترین تراپیست کمک کنیم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا