درمان نیاز انسانی محور یا HG

درمان نیاز انسانی محور که تحت عنوان HG نیز شناخته می شود، یکی از رویکردها و روشهای درمانی روانشناسی است که بر اساس یک فرض قدیمی از نیازهای بشر بنا شده است. این فرض می گوید انسان ها مجموعه ای از نیازهای ذاتی و درونی (یا ایجاد شده در طول زمان) دارند که تندرستی و بهزیستی آن ها را مشخص می کند. اعتقاد بر این است که این نیازها طی هزاران سال پالایش و اصلاح شده اند. برای رفع این نیازها، بشر نیاز به منابع داخلی دارد. این در حالی است که اگر این منابع نتوانند کاری انجام دهند، قطعا یک یا تعدادی از نیازهای ما برطرف نشده و رفع نمی شود. در این حالت است که از نظر روانی، دچار رنج و ناراحتی خواهیم شد. با کمک کردن به انسان ها برای مشخص کردن اینکه کدام یک از این نیازها برآورده نمی شوند، متخصصان روش درمان نیاز انسانی محور، می تواند با اتخاذ استراتژی صحیح به فرد در برآوردن این نیازها کمک کنند.

ایده های استفاده شده در این رویکرد، قرن ها است که وجود داشته است. اما این رویکرد به عنوان یک روش درمانی به صورت رسمی در سال 2003 توسط جو گریفن و ایوان تایرل مطرح شده است. در طول 20 سال گذشته، این روش به صورت مجموعه ای از ایده های سازمان دهنده توسعه یافته است. این تغییرات منجر به ایجاد چارچوبی علمی و جامع برای پیدا کردن راهی از این روش که برای افراد و جامعه کارآمد باشد، شده است.

درمان نیاز انسانی محور چیست؟

هنگامی که در مورد نیازهای ایجاد شده برای انسان صحبت می کنیم در واقع در حال بحث بر روی نیازهای ذاتی یک انسان برای سلامت و بهزیستی روحی و جسمی او هستیم. بشر برای رسیدن به سلامت جسمی و روحی، به برطرف شدن این دسته از نیازها احتیاج دارد. مطابق گفته های متخصصان درمان نیاز انسانی محور، مجموعه ای از نیازهای انسانی وجود دارد که برای دستیابی به سلامت روحی باید ارضا شوند. تصور می شود که دانش و آگاهی ما بر آنچه نیاز داریم، به وسیله ژن های ما برنامه ریزی شده است. همچنین نیازهای ما بر اساس سبک زندگی مدرن تکامل یافته و به روز شده است. از دیدگاه درمان نیاز انسانی محور دو مجموعه از نیازهای انسانی وجود دارد:

  • جسمی
  • عاطفی و روحی

این دو مجموعه به صورت مستقیم می توانند متقابلا بر روی یکدیگر تاثیر بگذارند. بنابراین در این روش تمامی نیازهای جسمی و عاطفی به صورت دقیق مورد توجه قرار می گیرند.

نیازهای جسمی

نیازهای جسمی معمولا پیچیدگی خاصی نداشته و ساده هستند. به عنوان یک انسان ما به هوا برای تنفس، آب برای نوشیدن، غذا برای خوردن، خواب کافی و پناهگاه در مقابل حوادث نیاز داریم. بدون این موارد، نمی توانیم برای مدت طولانی زنده بمانیم. علاوه بر این نیازها، مواردی شامل ورزش کردن برای تمرین دادن عضلات و برانگیختن حواس 5 گانه هم شامل نیازهای جسمی هستند. همچنین به صورت غریزی به دنبال خانه ای می گردیم که بتوانیم در آن رشد کنیم، فرزند داشته باشیم و آن ها را پرورش دهیم. از دیدگاه بسیاری ممکن است این صحبت ها بسیار ابتدایی و ساده به نظر بیایند. ما این نیازها را از اجدادمان یعنی انسان های اولیه به ارث برده ایم.

نیازهای عاطفی و روحی

دسته دوم نیازها در درمان نیاز انسانی محور نسبت به نیازهای جسمی پیچیده تر هستند. این نیازها نیز در طول زمان، تغییر یافته و به روز شده اند. ریشه این نیازها در تمایل بشر به ارتباط با دنیای بیرون و جستجو برای تحقق خواسته ها است. وقتی این خواسته ها محقق نشود و نیازها برطرف نشود، امکان دارد از تشویش روحی و پریشانی به صورت جدی رنج ببریم. ادامه این مسیر ممکن است به یک بیماری روانی منتهی شود.

مهم ترین نیازهای روحی و روانی در رویکرد مذکور عبارتند از:

  1. امنیت: یکی از نیازهای روحی، پیدا کردن محیطی امن برای توسعه روحی و جسمی از هر لحاظ است.
  2. توجه: نیاز به مورد توجه قرار گرفتن و توجه کردن به دیگران
  3. حس استقلال و کنترل: دارا بودن توانایی انتخاب و مسئولیت پذیری
  4. صمیمیت و مقبولیت عاطفی: آگاهی به اینکه حداقل یک نفر به صورت کامل شما را قبول دارد و می پذیرد.
  5. احساس بخشی از جامعه بودن: احساس اینکه شما بخشی از یک نظام بزرگتر هستید
  6. حریم خصوصی: داشتن فرصتی برای بازتاب و تجمیع تجارب
  7. احساس موقعیت در گروه های اجتماعی: دانستن اینکه شما در یک محیط اجتماعی ارزش دارید
  8. احساس شایستگی و پیروزی: دانستن اینکه در چیزی شایسته و موفق هستید
  9. احساس معنا و هدف: احساسی که از بسط دادن کارهایی که انجام می دهیم یا فکرهایی که می کنیم می آید.

منابع ذاتی بشر

در ابتدای مطلب اشاره کردیم که روش درمان نیاز انسانی محور، بر روی منابع ذاتی افراد برای پیشبرد درمان تکیه می کند. متخصصان این روش بر این باورند که هر انسان یک سیستم هدایت کننده در درون خود دارد. این سیستم به تحقق نیازهای انسان کمک می کند. این سیستم منابع ذاتی بشر نامیده می شود. این منابع شامل توانایی ما در موارد زیر هستند:

  • ایجاد خاطرات طولانی مدت، به ما این امکان را می دهد که چیزهای جدید بیاموزیم و بر دانش خود بیافزاییم.
  • ارتباط با دیگران با توافق و همدلی
  • تصور به ما کمک می کند تا توجه خود را از احساسات دور کرده و به دنبال حل خلاقانه مسائل باشیم.
  • تفکر منطقی، آنالیز و برنامه ریزی
  • هدفمند بودن
  • رویا، خنثی کردن بدون عمل انتظارات و توقعات

زمانی که این منابع نتوانند به درستی کار خود را انجام دهند، نیازهای انسانی برطرف نشده و مشکلات روحی روانی ایجاد می شود. با توجه به روش درمان نیاز انسانی محور یا همان HG، مسئله ای که به وجود می آید این است که آیا ممکن است مشکلی در منابع انسانی وجود داشته باشد؟ اگر جواب بله است، چگونه باید با این موضوع برخورد کرد.

درمان نیاز انسانی محور چگونه عمل می کند؟

روش درمانی یاد شده بر خلاف برخی دیگر از روش های روان درمانی، به زمان حال پرداخته و به دنبال راه حلی برای پریشانی های احساسی است. از طریق بحث و تکنیک های متنوع قابل استفاده توسط درمانگر، هدف از درمان مشخص کردن نیازهایی است که برطرف نمی شوند. کشف دلیل عدم برآورده شدن این نیازها و راهکار تغییر وضعیت نیز از جمله اهداف بعدی درمان است. یک پاسخ و ایده سازمان یافته به وسیله درمان نیاز انسانی محور پیشنهاد می شود. در این پاسخ، سه دلیل اصلی عدم برآورده شدن نیازهای افراد معرفی می شود و مشخص می شود که چرا افراد ممکن است تبدیل به بیمار روانی شوند:

  1. محیط: چیزی در محیط می تواند جلوی توانایی شما در برآورده کردن نیازها را گرفته باشد. محیط ممکن است سمی باشد، مثلا رئیس شما قلدر مآب بوده و یا همسایه های شما ناهنجار باشند. همچنین محیط ممکن است به سادگی فاقد آنچه ما نیاز داریم باشد. (مانند جامعه)
  2. آسیب: چیزی ممکن است در مورد منابع ما اشتباه باشد. ممکن است غرایز ناتمام و یا گم شده ای داشته باشیم. این مورد شاید به دلیل شرطی سازی غلط پیش آمده باشد، مانند پست و مقام. دقیقا چیزی شبیه به اختلال اضطراب پس از حادثه!
  3. دانش: ممکن است ندانیم به چه چیزهایی نیاز داریم. ممکن است مهارت های مقابله ای لازم برای برآورده کردن نیازهای خودمان به ما آموزش داده نشده باشد و یا اشتباه آموزش داده شده باشد. برای مثال، مهارتی مانند چگونگی ایجاد یک رابطه دوستی و حفظ آن.

در هنگام درمان یک بیمار به روش درمان نیاز انسانی محور، این چارچوب می توان یک چک لیست برای معالج ایجاد کند که هم در تشخیص و هم در درمان بسیار کارساز است.

رویکرد نیاز محور انسان به چه افرادی می تواند کمک کند؟

با وجود اینکه درمان مبتنی بر نیاز انسان یک رویکرد جدید به حساب می آید، تصور می شود که بتواند تشویش و پریشانی روانی را کاهش داده و به طور کلی مهارت های مقابله ای را در فرد ارتقا دهد. این روش همچنین می تواند برای مجموعه ای از مسائل و اختلالات مانند اضطراب، افسردگی، کنترل خشم، اعتیاد و اختلالات ارتباطی موثر و مفید باشد. اگر در مورد اختلال مورد نظر خود غیر از این موارد سوال دارید و در مورد توانایی روش یاد شده برای درمان مردد هستید، می توانید با یک متخصص درمان نیاز انسانی محور مشورت کنید.

رویکرد درمانی نیاز محور انسان چه تفاوتی با سایر روش های درمانی دارد؟

آنچه باعث ایجاد تفاوت در رویکرد این روش درمانی نسبت به سایر روش ها است، این است که متخصصان خود به دنبال مواردی از زندگی افراد هستند که از بین رفته یا اشتباه شده است. این جستجو توسط متخصص این روش، به منظور کمک به افراد برای برآوردن بهتر نیازهایشان صورت می گیرد. برای رسیدن به این هدف متخصصین با استفاده از روش های درمانی آزمایش شده و مطمئن مانند شناخت درمانی و رفتار درمانی، هیپنوتیزم و درمان راه حل محور می توانند به فرد در توانمند سازی برای برطرف کردن نیازها کمک کنند.

یکی دیگر از تفاوت های درمان نیاز انسانی محور با سایر رویکردها، درک و فهم نقش رویاها در این روش است. متخصصان می توانند احساسات بیدار بی سرانجام در رویاهای ما که به شکل نماد و تمثیل دیده می شوند را کشف کنند. بنابراین در درمان با رویکرد درمانی فوق، ممکن است متخصص از شما در مورد رویاهایتان سوال کند. زیرا نمادها و تمثال های ذهنی شما معمولا دارای ارزش درمانی هستند. در واقع با استفاده از درمان نیاز انسانی محور، از طریق رویاهای شما، متخصص می تواند با جزئیات بیشتر پی به عواطف و احساسات آزاردهنده شما ببرد.

در انتخاب تراپیست مناسب مشکل دارید؟

ما در اینجا هستیم تا به شما در انتخاب بهترین تراپیست کمک کنیم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا