رمان شناختی رفتاری یا Cognitive Behavioral Therapy که به اختصار CBT گفته می شود، یکی از رویکردها و روشهای درمانی بسیار رایج است که در بیش از ۲۰۰۰ تحقیق کاملا موثر ارزیابی شده است. این رویکرد به عنوان روشی کوتاه مدت، ساختار یافته و حال محور شناخته می شود. CBT به افراد کمک می کند تا اهدافی را که برای آن ها مهم تر است شناسایی کنند و بر موانع سر راه رسیدن به آن ها غلبه کنند. رویکرد شناختی رفتاری کمک می کند تا افراد بهبود یافته و بهبودی خود را به صورت دراز مدت داشته باشند.
این رویکرد از معدود روش های روان درمانی است که به دقت و به صورت گسترده تاثیر گذاری آن مورد مطالعه قرار گرفته است. در مورد این روش شناختی رفتاری باید گفت که تمرکز اصلی آن روی زمان حال است. بر خلاف بسیاری از روش های دیگر روان شناختی که تمرکز خود را بر روی گذشته و رویدادهای تجربی می گذارند، CBT گام های خود را با تکیه بر زمان حال بر میدارد.
درمان شناختی رفتاری که به اختصار CBT خوانده می شود، یک روش درمانی کاربردی و یکی از نتایج ارزشمند روان شناسی در قرن حاضر است. این روش، خود در برگیرنده مجموعه ای از الگوها و روش های روان درمانی متنوع می باشد که از نظر تجربی و علمی ثابت شده و معتبر هستند. بنابراین، درمان شناختی رفتاری یک الگوی درمانی خاص و تنها نیست، بلکه مجموعه ای از نظریه های معتبر روان درمانی مانند؛ فراشناخت درمانی ، شناختدرمانی مبتنی بر حضور ذهن، شناختدرمانی، رفتار درمانی عقلانی-هیجانی ، درمان چندوجهی ،رفتار درمانی دیالکتیک و همچنین درمان بر پایه پذیرش و تعهد می باشد. یکی از اصلی ترین دیدگاههای رویکرد شناختی رفتاری یا CBT ، باور به افکار و باورهای غیر منطقی است که دلیلی برای اختلالات روانی هستند.
درمان شناختی رفتاری چیست؟
روش شناختی رفتاری مبتنی بر شناخت درمانی است. در این روش، تجربه یک موقعیت توسط افراد بیشتر به واکنش آن ها نسبت به خود موقعیت مربوط است. به مبتلایان کمک می شود تا آنچه از زندگی بیشتر می خواهند را کشف کنند و برای دستیابی به آن حرکت کنند. این افراد مهارت هایی را به منظور تغییر تفکر و رفتار برای دستیابی به بهبودی پایدار در عملکرد و خلق و خو می آموزند.
درمان شناختی رفتاری از تکنیک های مختلف و متعددی استفاده می کند. عنصر اصلی و منشا این تکنیک ها، نظریه های شناختی و رفتاری هستند. اما روش فوق تنها با این تکنیک ها تعریف نمی شود. روش های مختلفی برای حل مسئله وجود دارد و ممکن است از برخی مدل های روان درمانی دیگر نیز در درمان استفاده شود. رویکردهای درمان دیالکتیکی، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، گشتالت درمانی، درمان متمرکز بر شفقت و ذهن آگاهی، درمان راه حل محور از جمله مواردی هستند که ممکن است قسمتی از آن ها به صورت موازی با رویکرد مذکور برای درمان استفاده شود.
این روش بر خلاف بسیاری از روش های درمانی روان شناختی، نیاز به زمان زیاد ندارد و یک رویکرد سریع و موثر است. به همین دلیل برای بسیاری از اختلالات مفید واقع می شود. جهت گیری اصلی روش شناختی درمانی،حل مسئله است. رویکرد فوق ممکن است با بعضی از رویکردها تفاوت داشته باشد. رویکردهای تحلیلی و یا ترکیبی با رویکرد تحلیلی معمولا بر روی بررسی و آنالیز ابعاد مسئله نیز تمرکز دارند. اما CBT مستقیما به دنبال حل مسئله و عوارض ناشی از آن است. مهارت های اصلی که افراد در رویکرد درمان شناختی رفتاری یاد می گیرند، شامل شناسایی اختلالات فکری، اصلاح تفکرات، ارتباط با دیگران به روش های مختلف و تغییر رفتارها هستند. این مهارت ها می توانند به صورت درازمدت حتی تا آخر عمر برای فرد موثر واقع شوند. پس می توان گفت که این روش، کوتاه مدت و با طول اثر بلند مدت خواهد بود.
کاربرد روش درمان شناختی رفتاری چیست؟
روش درمان شناختی رفتاری ، روشی است که به تأثیرگذاری باورها، طرز فکر و دیدگاه های فرد بر روی احساس او و در نتیجه بر روی عکس العمل ها و رفتار او نسبت به محیط می پردازد. این روش در اصل به افراد آموزش می دهد که چگونه با تغییر باورها و دیدگاه های غلط قدیمی، به مواجهه مشکلات و رویدادهای اطراف رفته و با آسیب کمتری از آنها عبور نمایند.
در این روش درمانی، روانشناس ( روان درمانگر ) سعی می کند تا با کمک گرفتن از اصول و تکنیک های این نظریه، به تغییر الگوهای نادرست رفتاری و فکری فرد مراجعه کننده بپردازد و از این طریق بتواند احساس ناخوشایند و رفتارهای مخرب وی را تغییر و اصلاح نماید. بنابراین، می توان گفت که نظریه درمان شناختی رفتاری معتقد است؛ رفتارهای فرد ناشی از طرز فکر و برداشت های شخصی او از محیط هستند. بدین معنی که، ما هر طور که درمورد وقایع و مسائل محیط پیرامون و روابط خود با دیگران فکر کنیم، همانگونه نیز باور کرده و احساساتمان را تحت الشعاع قرار می دهیم. در نتیجه، بر اساس احساسات ایجاد شده تصمیم می گیریم و رفتار و عکس العمل متناسب با آن را نشان خواهیم داد.
درمان رفتارها و احساسات مخرب با کمک روش درمان شناختی رفتاری
بنابراین، به طور دقیق تر می توان گفت که؛ این باورهای غیر منطقی و افکار و برداشت های ناصحیح شما هستند که موجب می شوند تا رفتارهای غیرمعقول از شما سر بزند و بیشتر از معمول درگیر عواقب و نتایج رفتارهای خود شوید. نکته نوید بخش این است که می توان با کمک روش درمان شناختی رفتاری و اصلاح باورها و تغییر دیدگاه به زندگی و رویدادهای واقعی آن، می توان واقع بینانه تر و محکم تر با مسائل و چالش های پیرامون مواجه شده و تصمیم درست را اتخاذ نمود. در نتیجه، در بسیاری از موارد می توان از بروز افسردگی ، وسواس های فکری ، اضطراب و اختلالات دیگر پیشگیری نمود.
لازم به ذکر است که حصول نتایج و بازخورد مثبت در پروسه درمان شناختی درمانی، بستگی به همکاری و ارتباط مؤثر مراجعه کننده با فرد درمانگر خود دارد. همچنین تبحر و دانش کافی و به روز روان درمانگر ، در بررسی و شناسایی صحیح مسائل، برقراری ارتباط نزدیک و مؤثر، روشن سازی واقعیت ها و تعیین اهداف، آموزش صحیح تغییر الگوهای فکری غلط و … می تواند در کسب نتایج مثبت و رسیدن به تغییرات مفید تأثیر به سزایی داشته باشد. شناخت احساسات و افکار نادرست و اصلاح آنها توسط روان درمانگر ، اهمیت بسیار زیادی دارد.
فرضیه و تئوری پشت درمان شناختی رفتاری
تئوری اصلی در این روش همان شناخت درمانی یا CT است. در تئوری یاد شده افراد موقعیت هایی را تجربه می کنند که بر روی احساسات آن ها نسبت به موقعیت تاثیر مثبت یا منفی می گذارد. بنابراین این موقعیت را نمی توان موجب ایجاد یک تاثیر مستقیم بر روی فرد دانست. بلکه تاثیر ایجاد شده بر اثر افکار و نگرش فرد است. زمانی که افراد دچار استرس و پریشانی هستند، افکار آن ها غالبا غیرواقعی بوده و نگرش آن ها صحیح نیست.
حال رویکرد شناختی رفتاری به فرد کمک می کند تا بتواند افکار استرس زا و مضطرب کننده را بشناسد و آن ها را برای سنجش میزان واقعی بودن ارزیابی کند. سپس افراد یاد می گیرند که این افکار را اصلاح نموده و با دید صحیحی به موضوعات نگاه کنند. با این تفکر واقع بینانه، مراجعین قطعا بهتر خواهند توانست بر مشکلات خود غلبه کنند. در روش درمانی مذکور، تاکید همواره بر حل مسئله و ایجاد تغییر در رفتار است.
مولفه های اصلی CBT
درمانگران در رویکرد درمان شناختی رفتاری، برای هر یک از بیماران بنا به شرایط او و نیازهایی که دارد، ممکن است از فرمول های مختلفی استفاده کنند. همچنین با توجه به پوشش طیف گسترده اختلالات توسط این رویکرد، نوع اختلال نیز در مولفه های به کار رفته در درمان تاثیرگذار است. اولین و مهم ترین مولفه در روش درمانی یاد شده، وادار کردن بیمار به تصور و اندیشه است. این امر مولفه ای ضروری برای ایجاد یک رابطه درمانی صحیح، تعیین اهداف درمانی، برنامه ریزی مراحل درمان و انتخاب استراتژی ها است.
ایجاد اعتماد و دوستی بین بیمار و درمانگر از همان جلسه اول امری ضروری و مورد نیاز است. این ارتباط است که منجر به راحتی بیمار در بیان حالات و احساسات می شود. مولفه بعدی درمان شناختی رفتاری که در جلسات درمانی دنبال می شود، کمک به بیماران برای پاسخ و واکنش صحیح نسبت به افکار غلط یا غیر مفید است. سوال اساسی که در رویکرد فوق با تکنیک های گوناگون از بیمار مضطرب، نگران یا دارای اختلال عملکردی رفتاری پرسیده می شود، این است که آنچه در حال حاضر در ذهن آن ها راجع به موضوع و شرایط وجود دارد، چیست. هنگامی که به افراد کمک می کنیم تا طرز فکر ناکارآمد و اشتباه خود را اصلاح کنند، در واقع در حال کمک به آن ها برای تغییر دیدگاه و نگرش هستیم. زیرا آن ها زمانی که میزان کارایی و سودمندی افکارشان را بدانند، می پذیرند که آن ها را تغییر دهند.
درمان شناختی رفتاری و دارو
بسیاری از بیماران و مبتلایان به اختلال های مختلف تنها با همین رویکرد و بدون مصرف و نیاز به هیچ دارویی، به طور کامل درمان می شوند. اما در برخی اختلالات ممکن است ترکیبی از دارو و CBT نتیجه بهتری حاصل کند. در افرادی که به تازگی به روانشناس مراجعه می کنند نیز، ابتدا در یک بازه ۴ الی ۶ هفته ای به صورت معمول، نتایج درمانی استفاده از رویکرد شناختی رفتاری بررسی می شود. سپس می توان در مورد نیاز به استفاده از دارو و یا عدم نیاز صحبت و تصمیم گیری کرد.
اصول درمان به روش CBT
اصول اولیه و مدل سازی های ابتدایی روش درمان شناختی رفتاری، در ابتدا با هدف درمان اختلالات افسردگی طراحی و اجرا شد. اما امروزه، گسترش و توسعه آزمایشات علمی و تجربی در زمینه این نظریه، موجب شد تا روش مذکور در درمان اکثر اختلالات و مسائل روانی، نقش مثبت و کاربردی ایفا کند. برخی از این اختلالات روانی شامل؛ بی خوابی، هراس، افسردگی، خشم، اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، اضطراب اجتماعی و اضطراب فراگیر، اختلال شخصیت مرزی و نیز تنش پس از رویداد، سؤمصرف الکل و یا مواد مخدر و نیز بسیاری از اختلالات روانی دیگر می شود.
این تأثیر تا جایی است که نتایج تحقیقات و بررسی ها نشان می دهد که روش درمان شناختی رفتاری می تواند به اندازه مصرف دارو و یا گاهی بیشتر از آن در درمان اختلالات خلقی مؤثر باشد. همچنین این روش در درمان هراس ، بی خوابی و یا حتی انواع مختلف اضطراب (فراگیر و …)، نسبت به روش های دارویی قبلی، بسیار موفق تر عمل کرده و نتایج بهتری در پی داشته است.
چرخه ارتباط طرز فکر، بروز احساسات و رفتارهای ناشی از آن در درمان شناختی رفتاری
همانطور که در بالا اشاره شد، افراد تمام رویدادهای پیرامون خود را با فیلتری از باورها و نگرش خود مشاهده می کنند و از این رو احساس و برداشتی که از آن دارند می تواند متفاوت از دیگران بوده و ناشی از طرز فکر فرد باشد. نظریه شناخت درمانی رفتاری می تواند افراد را از اهمیت طرز فکر و تأثیر آن بر رفتارها و عکس العمل های آنها آگاه نماید.
یکی از پایه گذاران نظریه درمان شناختی رفتاری، پروفسور بک معتقد است که؛ افراد مبتلا به اختلال خلقی، به طور غیر عادی درگیر خطای شناختی هستند، به این معنی که آنها در زندگی روزمره و روابط اجتماعی خود دارای طرز فکر و باورها و برداشت های غیر واقعی از رویدادها و مسائل پیرامون خود هستند.
خطای شناختی شامل مجموعه ی زیادی از اختلالات مانند؛ تفکر سیاه و سفید ، ذهن خوانی ، نتیجه گیری سریع و شتاب زده و موارد مشابه دیگر می باشد. به گفته ی پروفسور بک، این خطاهای شناختی ناشی از “ا فکار خودکار ” و ناآگاه بوده که موجب می گردند تا فرد به جای پذیرش و دیدن واقعیت رویدادها و زندگی، به باورها و برداشت های ناصحیح خود از پیرامون اکتفا نموده و بر اساس آنها رفتار نماید.
مثالی از چرخه ارتباط ذهن و تاثیر آن در CBT
به عنوان مثال؛ دانش آموزی که به تازگی به مدرسه جدید وارد شده و درگیر خطای شناختی ذهن خوانی است، با خود فکر می کند تمام دانش آموزان کلاس جدید که به او نگاه می کنند و یا باهم آرام صحبت می کنند، در مورد لباس ها و ظاهر او گفتگو کرده و یا اورا مورد تمسخر قرار داده اند. در اصل، هیچ سند و دلیل مبرهنی برای این ادعا وجود ندارد و تمام این تفکرات و برداشت ها ناشی از طرز فکر غلط و خطای شناختی وی می باشد.
از این رو، نظریه درمان شناختی رفتاری در تلاش است تا این افکار خودکار و خطاهای شناختی را اصلاح نموده و با متوقف نمودن افکار غیرواقعی، به ایجاد احساس بهتر و در نتیجه رفتار متناسب با محیط پیرامون کمک نماید. بنابراین توقف افکار غیرواقعی خودکار و ایجاد دیدگاه واقعی نسبت به وقایع زندگی، از اصلی ترین روشهای کارکرد در روش درمان شناختی رفتاری است.
تکنیکهای درمان شناختی رفتاری
نظریه درمان شناختی رفتاری پس از تحقیقات و آزمایشات متعدد نشان داد که ریشه و اساس اکثر مشکلات و اختلالات روانی و مسائل خانوادگی و عاطفی افراد، به باورها و نگرش های آنان نسبت به زندگی و پیرامون آنها بر می گردد، یعنی به زمان حال و طرز فکر اکنون آنها مرتبط می باشد. در حالیکه طبق روش های درمانی قدیمی، ریشه هر مشکل یا اختلالی در گذشته افراد و حتی کودکی آنان جستجو می شد. از این رو، درمانگر با یاری گرفتن از روش درمان شناختی رفتاری و با هدف تغییر الگوهای فکری و اصلاح رفتار فرد، می تواند احساسات او تغییر داده و موجب ایجاد حس رضایت خاطر در وی می گردد.
این روش می تواند برای تمام مردم جامعه، با آموزش حذف تفکرات ناصحیح و مدیریت احساسات و رفتارها، راه حلی برای درمان و حل مشکلات رفتاری و احساسی آنها در روابط اجتماعی، شغلی، احساسی و حتی مشکلات جسمی ناشی از اختلالات روحی و روانی باشد.
اختلالات روانی و گاهی جسمی، ریشه در افکار کنونی فرد دارند
اختلالات روانی و صدمات روانی وارد شده به فرد، در یک چرخه به هم پیوسته با افکار و احساسات فرد در تنش و واکنش می باشند. به این صورت که، با بروز یک مشکل یا رویداد معمولی در محیط اطراف ممکن است فرد برداشت غیر واقعی و دید غیر منطقی از آن داشته باشد و درنتیجه به شدت ناراحت، خشمگین، هراسناک و یا افسرده شود.
این خطاهای شناختی و یا هیجانات شدید موجب بروز رفتارها و عکس العمل هایی با همین شدت و به صورت غیر منطقی در فرد خواهند شد. رفتارهایی که می تواند زندگی اجتماعی، روابط کاری و یا عاطفی او را با افراد دیگر تحت الشعاع قرار داده و موجب بروز مسائل و تنش هایی گردد. بنابراین درمان شناختی رفتاریاثبات می کند که طی این چرخه، افکار و برداشت های خودکار و غیر منطقی موجب بروز اختلالات روحی می گردد که این اختلال و مشکل مجدداً وارد چرخه بعدی شده و بر روی طرز فکر و برداشت های غیرمنطقی تآثیر مستقیم خواهد گذاشت.
متوقف کردن چرخه معیوب افکار و رفتار مخرب با کمک درمان شناختی رفتاری
مثالی در این زمینه می زنیم؛ خانمی که قبلاً عمل زایمان انجام داده و یا آن تجربه را در اقوام و دوستان خود دیده است و یا آقایی که در گذشته به دندان پزشکی مراجعه کرده، هر دو تجربه ای را در ذهن خود دارند که با یادآوری آن دچار هراس و اضطراب می شوند و برای مراجعه بعدی به شدت دچار اضطراب شده اند.
این افکار و برداشت های خودکار موجب می شود که آنها فکر کنند با مراجعه بعدی به همان مرکز حتماً متحمل درد و سختی زیاد و حتی مرگ خواهند شد، از این رو احساسات ناخوشایند در آنها رشد کرده و موجب اختلالات مخربی همچون؛ اضطراب، هراس، بی خوابی و … گردد. حتی ممکن است فرد بر اساس این احساسات، تصمیم های غیرمنطقی اتخاذ نماید. به عنوان مثال، هرگز به دندان پزشکی مراجعه نکرده و از سلامت دندان های خود بگذرد و یا آن خانم از هراس عمل زایمان، هرگز تصمیم به داشتن فرزند نگیرد.
در چنین مواردی، درمان شناختی رفتاری می تواند با آموزش صحیح و شناسایی افکار خودکار غیرمنطقی، به فرد در جایگزینی افکار مثبت و غلبه بر احساسات ناخوشایند خود کمک کرده و در نتیجه فرد می تواند رفتارها و تصمیمات منطقی اتخاذ نماید.
همکاری همدلانه مراجعه کنندگان با روان درمانگر، موفقیت روش درمانی را افزایش می دهد. درمان شناختی رفتاریبرای چند جلسه طی یک دوره درمانی کوتاه مدت، و برای بهبود و درمان اختلالات روحی و هیجانی- احساسی بیمار و کنترل وضعیت او پس از بهبودی کامل طراحی شده است.
برخی از مداخله های به کار رفته در روش درمان شناختی رفتاری
این مداخله ها می توانند با توجه به گسترش و تنوع روش های درمانی شناختی رفتاری، متفاوت و متنوع باشند. اما در نهایت هدف تمامی این مراحل و روش ها یکسان بوده و در جهت بهبود و درمان اختلالات احساسی و رفتاری افراد طراحی و اجرا می گردند.
- بررسی و شناخت مسائل واقعی فرد مراجعه کننده
- بررسی و شناسایی افکار غیر منطقی و خودکار مراجعه کننده
- به چالش کشیدن افکار و باورهای غیرمنطقی بیمار
- توقف تفکر و برداشت های غیر واقعی و غیرمنطقی
- متوقف کردن دیدگاه فاجعه آمیز نسبت به اتفاقات پیرامون، در افرادی که همیشه از احتمال بدترین اتفاقات در رنج می باشند.
- آموزش شناخت واقعیت رویدادها (مراجعه کننده باید از خود بپرسد که افکار او درمورد موضوعات صحیح هستند؟)
- آموزش تغییر زاویه دید نسبت به مشکلات
- تغییر افکار و اصلاح آنها به سمت دیدگاه صحیح از امور
- بررسی صحت و میزان اعتبار یک فکر یا برداشت خاص
- بررسی و شناسایی افکار و باورهای تحریفی
- آموزش یادداشت برداری و خاطره نویسی برای آگاهی و شناخت از احساسات و افکار
- متوقف کردن افکار خودکار، مانند؛ ذهن خوانی و …
- آموزش و افزایش سطح آگاهی و شناخت فرد از احساسات خود
- اجتناب کردن از سرزنش خود و دیگران
- متوقف کردن طرز فکر ” یا همه چیز یا هیچ”
- اجتناب از قرارگیری در موقعیت هایی که موجب احساسات نخرب مانند؛ ترس، اضطراب، خشم و … می گردند.
- آموزش درک و پذیرش موقعیت ها یا رویدادها و عدم قضاوت و پیش داوری.
اثرات جلسات روان درمانی به روش CBT
در طی دوره ی درمانی، فرد مراجعه کننده و روان درمانگر با ایجاد رابطه همدلانه، به بررسی و شناخت مشکلات فرد پرداخته و برای درمان و بهبود اختلالات موجود به همکاری پرداخته و به نتایج مؤثری می رسند. تحقیقات و تجارب پژوهشگران در این زمینه نشان می دهد که روش درمان شناختی رفتاری، علاوه بر بهبود مسائل و اختلالات روانی، در درمان و کنترل بیماری های جسمی که ناشی از مشکلات عصبی بوده اند تأثیرات چشمگیری داشته است، از جمله؛ دردهای معده و یا کمر درد هایی که همگی منشأ عصبی داشته اند.
همچنین، درمان شناختی رفتاری با بهبود روحیه مراجعه کننده و اصلاح افکار وی و ایجاد تفکر مثبت توانسته است در کنار ورزش و فعالیت های بدنی، موجب کاهش علائم و عوارض بسیاری از بیماری ها و مشکلات زنان مانند؛ یائسگی، بارداری، سرطان پستان و … شده و در بهبود عملکرد جسمی و فیزیکی آنان تأثیرات مثبتی داشته است.
در ایران نیز، این روش درمانی همانند سایر کشورها، به سرعت جایگاه و اعتبار خود را پیدا کرده و هرساله پژوهش ها و تحقیقات علمی و تجربی زیادی در این باره انجام می گیرد که در توسعه و یافتن الگوها و مدل های کارآمدتر در این روش یاری خواهد کرد.
نتیجه گیری کلی از نظریه درمان شناختی رفتاری
نظریه درمان شناختی رفتاری در واقع بر این حقیقت استوار است که طرز برداشت و باورهای نادرست ما از وقایع اطراف و روابطمان هستند که موجب بروز ناراحتی و احساسات مخرب در ما می گردند، نه خود رویدادها. ذهن ما با تحریف و فیلتر کردن واقعیت و برداشت غیر واقعی از وقایع، موجب می شود تا بار یزرگی از احساسات ناخوشایند را با خود حمل کرده و رفتارهای مخرب برای سلامت زندگی مان داشته باشیم. با شناسایی صحیح احساسات و اصلاح طرز فکرمان، می توانیم باورهای معیوب خود را با تفکر و دیدگاه های مثبت جایگزین نماییم و در نتیجه، بسیاری از اختلالاتی که با آن درگیر هستیم و یا در آینده دچار خواهیم شد را از خود دور کنیم.