فهرست مطالب
Toggleاختلال شخصیت وابسته چیست؟
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته نیاز به مراقبت دیگران را در خود احساس می کنند. خصوصا افراد نزدیک به آنها مانند مادر، پدر و … در زندگیشان مهم هستند. بعضی از افراد، مبتلایان به این اختلال را “چسبناک” توصیف می کنند. زیرا در رها کردن دیگران دچار مشکل هستند. این اختلال به طور مخفف با نماد( DPD ) نشان داده می شود. و در انگلیسی با عنوان Dependent Personality Disorder شناخته می شوند. افراد دارای اختلال شخصیت وابسته ممکن است مهارت های اجتماعی و میان فردی پایینی داشته باشند. گاهی اوقات این افراد دچار مشکلات جدی در عزت نفس و اعتماد به نفس هستند.
موضوع | توضیحات | ویژگیهای افراد مبتلا |
---|---|---|
تعریف | اختلال شخصیت وابسته نوعی اختلال روانی است که فرد نیاز شدید به حمایت و تایید از دیگران دارد. | نیاز مداوم به تایید دیگران. |
علائم شایع | ترس از تنها بودن، مشکل در تصمیمگیری مستقل، وابستگی به دیگران برای انجام وظایف روزمره. | احساس بیارزشی، وابستگی عاطفی به دیگران. |
علل احتمالی | ترکیب عوامل ژنتیکی، محیطی و تربیتی. تجربههای منفی در دوران کودکی میتواند عامل مؤثر باشد. | تجربیات منفی کودکی، ترس از طرد شدن. |
درمان | درمان شناختی-رفتاری (CBT)، درمانهای حمایتی، مشاوره فردی و گروهی. | مراجعه به درمانگر، بهبود توانایی تصمیمگیری و اعتماد به نفس. |
میزان شیوع | این اختلال بیشتر در زنان مشاهده میشود و به طور کلی درصد شیوع آن در جمعیت عمومی حدود ۱-۲ درصد است. | شیوع بیشتر در زنان، نیاز به توجه و حمایت از دیگران. |
چالشها | اعتماد به نفس پایین، ترس از طرد شدن و وابستگی شدید به دیگران برای تصمیمگیریها. | دشواری در بیان نیازها، احساس بیارزشی بدون حمایت دیگران. |
ویژگیهای اختلال شخصیت وابسته
- چنین فردی برای اینکه محبت و حمایت دیگران را به دست آورد، دست به هر کار میزند، حتی گاهی کارهایی انجام میدهد که برایش آزار و اذیت زیادی را به همراه دارد.
- اغلب به تنهایی نمیتواند وظایفش را انجام دهد زیرا به خود و قابلیتهای خود اعتماد ندارد. ا
- برای شروع کارها نیاز دارد دیگران او را حمایت کنند زیرا اکثراً تنهایی نمیتواند کاری را شروع کند و همیشه میپندارد که از عهده کارهایش برنمیآید.
- برای محافظت از خودش به شدت دچار نگرانی میشود. ترس از اینکه مجبور شود به تنهایی از خودش مراقبت کند بهطور غیر منطقی او را دچار تشویش میکند.
- تصمیمگیری برایش به شدت سخت است و نیاز دارد دیگران او را کمک و همراهی کنند. این وضعیت حتی در مسائل روزمره زندگی و تصمیمگیری معمولی نیز صادق است.
- مسئولیتهای زندگیاش را نمیتواند به تنهایی به عهده بگیرد.
- از ترس طرد شدن ابراز وجود نکرده و نمیتواند از عقیدهاش دفاع کند مبادا که شخص مورد نظر خود را از دست بدهد.
- هنگامی که در رابطهی صمیمی خود شکست بخورد و فرد مورد نظر را از دست بدهد به سرعت و مصرانه به دنبال یافتن رابطه جدیدی است تا توجه و حمایتی را که به آن نیازمند است به دست آورد.

علت اختلال شخصیت وابسته
این مشکل معمولا نتیجه ترس از ترک یا جدایی طولانی مدت از دیگران به وجود می آید. او معتقد است که بدون افراد دیگر ( مانند همسر، دوست و یا یکی از اعضای خانواده ) نمی تواند زندگی کند. این امر باعث بروز رفتارهای وابسته و مطیعی می شود. این بدان معناست که تحت فرمان دیگران قرار می گیرند تا آنها وی را ترک نکنند.
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وابسته غالبا به توانایی ها و مهارت های خود اعتمادی ندارند. به همین دلیل خود را در مقابل دیگران بی ارزش و یا کم ارزش به حساب می آورند. آنها اعتماد به نفس ضعیفی دارند. به طوری که به دانش خودشان ایمان کمی دارند. آنها بی فایده بودن خود را در هنگام رویارویی با انتقاد یا مخالفت سازنده نشان می دهند. در نتیجه، معمولا این افراد به ندرت مسئولیت های رهبری گروهی را بر عهده می گیرند.
برای شخص مبتلا به اختلال شخصیت وابسته تصمیم گیری دشوار می باشد. همچنین شخص تمایلات اجتماعی خود را با دیگران محدود می کند. زمانش را فقط با افراد معدودی که وابستگی بیشتری به آنها دارد، می پردازد. افراد مبتلا به این اختلال زمانی دچار نا امنی و اضطراب می شوند که افراد حمایت کننده اش او را در تصمیم گیری و همراهی تنها بگذارند.

چه کسی علائم خاص اختلال شخصیت وابسته را تعیین می کند؟
تشخیص اختلال شخصیت وابسته مانند سایر اختلالات شخصیتی فقط در محیط متخصص بهداشت روان آموزش دیده مانند روانشناس یا روان پزشک صورت می پذیرد. زیرا روانشاسان و روان پزشکان تخصص و علم لازم در این راستا را دارند. آنها دوره هایی تحت معالجه این اختلال را گذرانده اند.
ابعاد وابستگی کدام اند؟
وابستگی اصطلاحی است که در ادبیات روانپزشکی به کار می رود. دارای سه بعد ذکر شده در زیر می باشد:
- این بعد در بعضی افراد به حدی قوی است که برای جلوگیری از احساس ترک و یا تنهایی حاضرند در رابطه خود باقی بمانند. حتی اگر به آنها در رابطه شان نهایت بد رفتاری هم بشود. برخی مواقع مبتلایان رفتارهای نادرستی از خود نشان می دهند تا اطمینان پیدا کنند که شریک زندگی آنها را ترک نمی کنند.
- عدم اعتماد به نفس در موقعیت اجتماعی : این بعد شامل رفتار اطاعت گونه و تمایل به توافق با دیگران حتی در صورت ناردرست بودن رفتار آنها می شود.
- اجتناب از استقلال : مبتلایان به اختلال شخصیت وابسته حتی اگر مخفیانه آرزوی استقلال بیشتری داشته باشند باز هم در جست و جوی راهنمایی از سوی دیگران هستند.
دو مورد از اعتقادات رایج در افراد مبتلا عبارتند از ” من ناتوانم.” و ” دیگران باید از من مراقبت کنند.”
دلایل اختلال شخصیت وابسته چیست؟
اساسا دلایل اختلال شخصیت وابسته ناشناخته است. با این حال متخصصان بهداشت روان تعدادی فرضیه در این باره مطرح کرده اند. به نظر می رسد افراد مبتلا به DPD دارای ویژگی های بیولوژیکی و ذاتی هستند که گاهی اوقات به عنوان جلوگیری از آسیب از آن یاد می شود. به عبارت دیگر، افراد مبتلا همواره در حال نگرانی از تصدیق موقعیت های خودشان می باشند.
احساس تنش حتی در موقعیت های امن و بی خطر ، فرضیه بدبینانه در این راستا می باشد. به عنوان مثال احساس ناامنی در موقعیت کاری حتی زمانی که روابط کاری بین فرد و رئیس به خوبی پیش می رود.
تحقیقات نشان می دهد که رفتارهای وابسته در بین افراد جوان ۶ تا ۷ سال به طول می انجامد و ادامه آن در بزرگسالی دیده نمی شود. محققان دریافتند که خانواده هایی که کنترل بیش از حد برای فرزندانشان در نظر می گیرند و استقلال آنها را نادیده می گیرند، فرزندانشان گرایش بیشتری به اختلال شخصیت وابسته از خود نشان می دهند.
برخی از مبتلایان تحت درمان، به انتقاد اعضای خانواده و سایران شکایت می کنند. این امر نشان دهنده آن است که آنها همیشه انتظار پشتیبانی دیگران را دارند.
در حالی که علت DPD ناشناخته است. بهترین نظریه این است که افراد مبتلا به این اختلال تمایل بیولوژیکی و ذاتی به اضطراب دارند. همچنین از انتظارات بدبینانه غافل نمی شوند. این امر تحت تاثیز محیط است. ممکن است اعتماد به نفس دیگران راترغیب کند و نسبت به رفتار مستقل احتیاط نماید.
عمدتا درمان DPD در طول زندگی فرد به دلیل عدم تحقیق ناشناخته است. همچنین بسیاری از مبتلایان هرگز به دنبال معالجه و درمان نمی روند. زیرا آنها موقعیت های شغلی و افرادی را پیدا می کنند که از آنها مراقبت می کنند و آنها را از پریشانی بیش از حد نجات می دهند.
روش درمان شخصیت وابسته
معمولا درمان اختلال شخصیت وابسته شامل روان درمانی دراز مدت با درمانگری است که معالجه این نوع اختلال شخصیت را تجربه کرده است. البته در برخی موارد، مصرف دارو به منظور کم کردن علائم نگران کننده خاص تجویز می شود. با کمک این دو روش، علائم بهبود این اختلال در افراد مبتلا ظاهر می شوند. آیا به راهنمایی، مشاوره و یا روان درمانی نیاز دارید؟ جهت اخذ وقت تصویری یا تلفنی به تلفن ۰۹۱۲۸۴۹۰۹۴۴ در واتسآپ پیام بدید یا تماس بگیرید.
مهم ترین مشکل افراد دارای شخصیت وابسته
اصلی ترین مشغله ذهنی شخصیتهای وابسته، افکار وحشتناک آنها در مورد تنها رها شدن در دنیایی است که بدون کمک دیگران نمیتواند از خود مراقبت کند یا مسئولیت کارهای خود را به عهده بگیرد.
اختلال شخصیت وابسته همان طور که از نامش هم پیداست به دیگران «نیاز» دارد و هرگاه رابطهاش با شکست مواجه شود به سرعت و بدون تفکر و دقت به دنبال رابطه جدیدی میگردد که به احتمال زیاد باز هم با شکست مواجه خواهد شد زیرا بدون آگاهی و شناخت کافی از شخص مورد نظر وارد رابطه شده است.
شخصیتهای وابسته اغلب به عنوان افراد مهربان، خوشخدمت و بامحبت شناخته میشوند.
این افراد همواره نیاز دارند تا از آنها مراقبت شود. در رابطههای خود آنقدر به شریک خود وابسته میشوند که ممکن است او را خسته کنند (تماسهای مکرر پی در پی، نظر خواستن از او حتی در کوچکترین موارد و انتظار کمک از او در تمام مسائل زندگی).
افراد وابسته به قدری به فرد مورد نظر خود میچسبند و غرق در او میشوند که فرد مقابل احساس خفگی میکند و احساس میکند قادر نیست تمام عمر مراقب لحظه به لحظه او در تمام مسائل زندگیاش باشد.
اختلال شخصیت وابسته و ازدواج
همسران افراد دارای اختلال شخصیت وابسته پس از مدتی احساس خفگی و ناراحتی میکنند. زیرا نمیتوانند از زمانهایی برای خلوت کردن با خود و لذت بردن از آزادی و استقلال بهره ببرند. حتی اگر همسر وابسته خود را به انجام کارهای خود بدون کمک دیگران تشویق کنند یا از همسر وابسته خود بخواهند که از آزادی و خلوت خود لذت ببرد او بیشتر احساس ناامنی و بیپناهی میکند.
فرد وابسته نمیتواند به همسر خود اجازه داشتن وقت و فضایی که حق هر کسی است را بدهد. هر چه قدر بیشتر برای او تعیین حدو مرز گردد وابستگی او بیشتر میشود. این چرخه منفی بیپایان و طاقتفرسا باعث احساس نارضایتی در همسران این افراد میشود. یک زندگی زناشویی سالم به این معناست که زن و شوهر دارای بلوغ عاطفی کافی باشند و به رشد و پیشرفت یکدیگر کمک کنند. انتظار مراقبت بیش از حد از همسر خود نداشته باشند تا جایی که بیشتر مشغولیت ذهنی او را باعث شوند، انتظار توجه بیش از حد، انتظار نداشتن کوچکترین خلوت و فضای آزاد در زندگی زناشویی سالم وجود ندارد، بلکه، بنا بر اعتماد است و کمک و همراهی برای رسیدن به رشد و تعالی هر دو، زن و شوهر به یکدیگر فضای آزاد میدهند و با اطمینان به همسر خود اجازه میدهند گاهی به صورت مستقل و آزاد برای خود وقت بگذارد. مطمئناً هیچ فردی از اینکه احساس در بند بودن و خفقان داشته باشد خوشحال نخواهد بود
اعتماد به نفس افراد دارای شخصیت وابسته
اعتماد به نفس در افرادی دارای اختلال شخصیت وابسته بسیار پایین است و برای اینکه حمایت و مراقبت اطرافیانش را به دست آورد به شخص منفعلی تبدیل میشود که به خاطر ترس از دست دادن شخص مقابلش نظر خود را برخلاف نظر او ابراز نمیکند. همیشه این جمله در ذهن او زنگ میزد که «اگر مرا ترک کند همه چیز وحشتناک خواهد بود، من چگونه به زندگیام ادامه دهم؟
همواره احساس بیعرضگی و بیکفایتی دارد و همین مساله باعث میشود خود را لایق و با ارزش نداند. به همین جهت هر نوع توهین و تحقیر را به شکلی منفعلانه تحمل میکند تا فرد موردنظرش او را ترک نکند.
عادت نیازمندی به دیگران یک چرخه دائمی در اختلال شخصیت وابسته است که گاهی به شدت سبب افسردگیاش میشود. ناامنی و اضطراب مهمترین حالتهای روحی هستند که او همواره با آنها دست به گریبان است.
در اختلال شخصیت وابسته به دلیل ترس از تنهایی و بیپناهی و حفظ آرامش و موافقت دیگران گاهی حاضر به برقراری رابطههایی میشود که هدف آن فقط سودجویی از وی است. همچنین خود را درگیر فعالیتهای پرزحمت کرده و با وعدههایی میدهد که قادر به برآورده کردن آنها نیست. او به شدت محتاج توجه و صرف وقت شما برای خودش است. آنها خود را با کمبودهایی که دارند میشناسند و قابلیتهای مثبت را در خود نمیبیند.
اختلال شخصیت وابسته در زنان بیشتر اشت یا مردان؟
اختلال شخصیت وابسته در زنان بهطور معنیداری بیشتر از مردان میباشد. بنا به دلایل متفاوت زنان بیشتر در معرض مبتلا شدن به اختلال شخصیت وابسته هستند. به عنوان مثال در برخی فرهنگها رفتارهای محتاجگونه زن، اطاعت محض، فرمانبری بیچون و چرا و خدمترسانی بدون اعتراض، مورد تحسین قرار میگیرد و این ویژگیها نشان از یک زن خوب و مطیع دارد که نمونه یک زن کامل است. همچنین دخترها بیشتر در دوران کودکی با نشان دادن علائم وابستگی تقویت میشوند.
آنها برای توجه به دیگران و مقدم دانستن نیازهای دیگران به نیازهای خود، سربهراه بودن و اعتراض نکردن به شرایط، مورد تشویق قرار میگیرند. برخی فرهنگها نیز با برخی تصورات غلط این اختلال را در میان زنان شیوع میدهند مثلاً عبارت با لباس سفید وارد خانه شوهر میشوی و با کفن خارج میشوی.
این تصورات غلط در ذهن دختران باعث شکلگیری افکار با اختلال شخصیت وابسته میشود که به هر قیمتی برای حفظ زندگی خود تلاش کند هر نوع شرایط بدی را تحمل کند. تحقیر و توهین همسر را تحمل کنند و لام تا کام حرفی نزنند. حتی گاهی برخی از زنان دارای اختلال شخصیت وابسته ، مورد آزارهای جنسی و جسمی از سوی همسر قرار میگیرند ولی باز هم اعتراضی نمیکنند.
ترس از تنهایی مانع انجام اقدام عملی
در حقیقت این افراد شخصیت منفعلی دارند که ترس از تنهایی و ترک فرد مقابل، مانع از انجام هر نوع عمل یا رفتار یا صحبت مخالف میل طرف مقابل میشود در زندگی مشترک زناشویی همان طور که از اسم آن مشخص است که افراد در تمام مسائل با یکدیگر شریک هستند هر کدام حق دارند اظهارنظر کنند، در صورت لزوم مخالفت کنند و زیر بار ظلم و ستم دیگری قرار نگیرند. در زندگی مشترک بنا بر زورگویی، دستور و اطاعت محض و مطلق نیست، بلکه طرفین قبول میکنند که در تمام مراحل زندگی با یکدیگر شریک و همدم باشند یعنی در مواردی که نظرشان با هم همسو نیست با گفتوگوی مفید که عقاید هر دو محترم شمرده میشوند با مشارکت یکدیگر تصمیمی آگاهانه و مشترک را که برای بهبود زندگی زناشویی لازم است میگیرند. بهطوری که نظر هر دو در آن تصمیم دخیل باشند.
هیچ یک از طرفین دیگری را مجبور به قبول نظراتش نمیکند. تهدیدی برای ترک همسر در صورت عدم قبول نظرش وجود ندارد، بلکه با گفتوگوی مفید و دو طرفه و درک عقاید یکدیگر تصمیم میگیرند.
تاثیر تلقینات والدین در ازدواج افراد دارای شخصیت وابسته
گاهی والدین از همان دوران کودکی در ذهن دختران این واژهها را القا میکنند که مبادا در زندگی آینده عملی از او سر بزند که باعث شود همسرش او را طلاق بدهد. به این عبارت دقت کنید: (او را طلاق بدهد). با بیان این جمله ذهنیتی که در فرد ایجاد میشود این چنین است: زن مانند یک کالا یا جنس است که باید همواره مقبول و مطلوب باشد و چنانچه مورد رضایت مرد قرار نگیرد، مرد میتواند و این اختیار را دارد، که هر زمان که بخواهد او را پس بدهد. با این افکار که از همان دوران کودکی و نوجوانی در ذهن دختران ایجاد میشود پایههای اختلال شخصیت وابسته نیز گذاشته میشود.
امروزه این موضوع مبرهن است که مثلاً روابط جنسی بین همسران باید با رضایت کامل هر دو طرف و با در نظر گرفتن شرایط و زمان و مکان مناسب و تحت شرایط روحی و روانی کامل و آمادگی طرفین صورت پذیرد. در غیر این صورت عوارض جبرانناپذیر روحی و جسمی را در بر خواهد داشت. برخی عوارض جسمی شامل: گرفتگی عضلانی واژن یا واژینیموس یا اسپاسمهای مرتبط و دردهای ناحیه تناسلی یا خشکی واژن که از جمله موارد رابطه جنسی ناخواسته و بدون شرایط مهیا برای زنان میباشد.
البته عوارض روحی روانی نیز در این مورد میتواند ایجاد شود که از آن جمله میتوان به افسردگی با اضطراب اشاره کرد.
در حقیقت این افکار غلط با واژه (زندگی مشترک) همسو نیست. زندگی مشترک یعنی اشتراک افکار و عقاید در هر زمینه اشتراک عاطفی و روحی و اشتراک در رابطه جنسی.
مثالی از مرد دارای اختلال شخصیت وابسته
با این توضیحات برخی از دلایلی که سبب میشود تعداد زنان دارای اختلال شخصیت وابسته بیش از مردان باشد ذکر شد. اما مردان وابسته نیز وجود دارند که گاهی در حق آنها ظلم و ستمی ورای تصور از سوی همسر به وجود میآید. مثالی در این مورد این نکته را روشن میکند. مردی دارای اختلال شخصیت وابسته که تمام اوامر همسرش را بیچون و چرا قبول میکند. حتی اختیار حقوق دریافتی خود را به اندازه یک ریال ندارد.
هیچ تصمیمی را بدون اجازه همسر نمیتواند بگیرد. حتی گاهی به خاطر نافرمانی از همسر برای تنبیه حق وارد شدن به منزل را ندارد. مردی که همسر خود را در حال خیانت میبیند ولی از ترس تنهایی و رها شدن اعتراضی نمیکند، حتی شب را در اتوموبیل خود و در چند خیابان آن طرفتر پارک و همانجا استراحت میکند میگذراند. مردی که اجازه رفتن به خانه مادر خود را ندارد! و …
گاه این ظلم و ستم از سوی همسر( بدون اعتراض از سوی مرد)، انجام میشود. که این نهایت بی عدالتی است!
این گونه افراد در دوران کودکی افرادی وابسته تربیت شدهاند به این معنا که برای انجام کارهای شخصی خودشان به صورت مستقل تشویق نشدهاند و مسئولیت همه کارهایشان را والدین به عهده گرفتهاند.
مدام از کلمات تو نمیتوانی! تنهایی از عهدهاش برنخواهی آمد! بدون کمک نمیتوانی! بدون وجود ما هرگز نمیتوانی! هنوز برای انجام این کار ناتوانی! هیچ کاری را بدون اجازه ما نباید انجام دهی! اگر کاری برخلاف میل ما انجام دهی تنبیه میشوی! اگر اشتباه کنی تو را رها میکنیم! در صورت انجام خطا تو را در خیابان میگذاریم! دیگر تو را دوست نداریم! اگر اشتباه کنی تو را نمیخواهیم! ما دیگر پدر و مادر تو نیستیم! تو به هیچ دردی نمیخوری! دست و پا چلفتی هستی! بی عرضهای! خنگی! لوس و ننر هستی! هیچ کاری را به درستی نمیتوانی انجام دهی! اگر ما نباشیم تو میمیری؟
اینها عباراتی مخرب هستند که شخصیت کودک را مورد تهاجم قرار میدهند. در حقیقت او میآموزد که هیچ ارزشی ندارد و یک موجود بیخاصیت و بیلیاقت است که فقط با کمک دیگران میتواند زنده بماند.
همانطور که در زندگی مشترک بنا بر اشتراک عقاید در تمام زمینهها میباشد، در خانوادهها نیز بهتر است والدین، به جای آنکه کودک خود را وابسته تربیت کنند و حق اظهارنظر را از او بگیرند، او را در تصمیمگیریها شرکت دهند و نظر او را هم بپرسند، به عقایدش احترام بگذارند و تصمیمات را با حضور کودک بگیرند. او را برای انجام کارهایش به صورت مستقل تشویق کنند و مسئولیت کارهای کودک را به خودش بسپارند. این مطلب به عنوان رها کردن کودک نیست؛ بلکه به این معناست که کودک را با اعتماد به نفس و مستقل تربیت کنند و هر زمان که کودک احتیاج به حمایت و کمک (واقعی) داشت به او کمک کنند. نه در تمام مسائل زندگی!